دوستیامون همیشگی
وقتی به فریبای گلم می گم نوشتن از خاطره ی قشنگ اون روز دست و فکر و روح زیبای تو و قلم دلنشینت رو میطلبه... شکسته نفسی میکنه .... حالا خودتون بخونیدش تا ببینید .... هر چند که خیلی از دوستان آشنا هستن با فریبای خوش دل و نازنین اما تنها کاری که من می تونستم بکنم این بود که دوباره همتون رو مهمون خونه ی قشنگش کنم... خب اینم یه لطف دیگه ای داره که لینک بزنی به خونه ی یه دوست خیلی عزیز و دوست داشتنی تا غیر از خودت دیگران هم لذت ببرن از قلم شیرینش ...البته من توی پست قبل توضیحات زیادی ندادم تا خود فریبای عزیز بیاد و برامون بنویسه ....خاطره ی قشنگی شد ، قشنگ مثل همه خاطراتی که تا ابد در خاطرمان می ماند و یاد آوریش لبخند روی لباهامان مینشاند ....