نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

ثمره ی عشق

آغوش من...آغوش تو

1391/8/1 21:37
نویسنده : مامانی
3,065 بازدید
اشتراک گذاری

آغوش تو

گهواره ی دیرینه ی امن است

می میرم از این در به دری ها

بغلم کن

 

 چند روزی نبودم ادامه مطلبمون باز از هر دری سخنی شد!!!!چشمک

آغوش تو

گهواره ی دیرینه ی امن است

می میرم از این در به دری ها

بغلم کن

اگر تو آغوشم رو میخوای همیشه ...اگر دوست داری بغلت کنم و مدام میگی مامان بغلم کن ...راستش رو بخوای منم خیلی نیاز دارم بغلم کنی دخترکم ،نمیدونم وقتی داری اینا رو میخونی چند سال داری و کجایی ولی همون لحظه بیا و بغلم کن...

این عکس رو خیلی دوست دارم اینقدر آروم تو بغلم خوابیده بودی که دلم نمیخواست زمین بذارمت هنوز یک ماهت نشده بود... بغل

 

این عکسمون هم خیلی قشنگ شده بابایی گرفت و خودش هم عاشق این عکسه ببخشید که کامل نذاشتمشچشمکچه لذتی داشت اینجوری تو بغلم می اومدی و خوابت هم میبردماچ

niniweblog.com

عکس هایی که تو بغلم هستی زیاده ولی خب اینجا نمیشه گذاشت خیلی قشنگه در  آغوش گرفتن کسی که دوسش داریبغلمسابقه ای که وبلاگ کودک من گذاشته بود باعث شد که یاد خاطرات قشنگ مون بیفتم شیرین ترین لحظات زندگی مونقلب اما  نشد پستش رو همون موقع بذارم ناراحت بازم خالی از لطف نبود همین حالاممژه

niniweblog.com

عزیز دلم متاسفانه چند روزی مریض بودیناراحت خدا رو شکر که حالت بهتر شده الان،فقط سرفه میکنی و البته یه کمی هم بینی ات گرفته ولی این ویروس های لعنتی بد جوری حالت رو خراب کردن حالت تهوع،استفراغ ،تب،دمای بدنت که رسید به40.3 خیلی ترسیدم واقعا خدا همه بچه های مریض رو شفا بده و خودش مراقب همه کوچولو ها باشه

اول یه درجه تب داشتی ولی کم کم رفت بالا من نمیدونستم شیر و عسل و فرنی تب رو بالا میبره برای بچه ای که تب داره اصلا خوب نیست و فکرمیکنم به این خاطر بود که رفت بالا درجه حرارت بدنت یه هو!!!دیشب هم تبت قطع شده بود ولی چون هیچی نمیخوردی بابا گفت برات فرنی درست کنم ولی نیم ساعت بعدش دوباره تب کردی،گفتی گرممه ، چک کردم دیدم تب کردی 38،1 رو نشون میده با این تب سنج دیجیتالی که خودت یاد گرفتی و ازش استفاده میکنی و  بعدش خودت حوله ات رو برداشتی و خیس کردی گذاشتی رو سرت منم مجبور شدم برات دوباره شیاف استامینوفن بذارم خدا رو شکر وقتی می خواستیم بخوابیم دیگه تب نداشتی اما دوباره ساعت 4 و نیمه شب آه و ناله میکردی و لباست رو داده بودی بالا ، از صدای اذان بیدار شدم و دیدم داغی بازم همون جوری توی خواب با سلام و صلوات برات شیاف گذاشتم و دیگه تبت قطع شد و صبح که بیدار شدی بهت گفتم حالت خوب شده دیگه دوست داری بری مهد ؟؟؟ گفتی اخه تنها میمونم که!!!!!!!!!!!!منم چیزی نگفتم دوباره یه ساعت بعدش گفتی دلم تنگ شده میخوام برم پیش دوستام!!!!!!!!بردمت و الانم اونجایی امید وارم خوب باشه حالت گل نازم

وقتی خیلی حالت بد بود و بدنت داغ همش میگفتی می خوام زودتر خوب شم برم مهد، الهی فدات شم که اینقدر تنوع طلبی تو عزیزم چشمکداشتم نماز میخوندم اومدی کنارم و گفتی منم می خوام نماز بخونم و دعا کنم زودتر خوب بشم منم گفتم هم برای خودت دعا کن هم برا ی همه بچه هایی که مریضن قربون دستای نازت بشم که رو به آسمون دعا میکرد و خدا رو صدا میزد زیر چشمات خیلی قرمز بود واقعا سخته دیدن مریضی کودکت خدا هیچ بچه ای رو بیمار نکنه ان شاا لله...

چون اینبار خیلی دختر خانمی بودی و اصلا سر دکتر رفتن و دارو خوردن اذیتمون نکردی بابایی برات لوازم دکتری جایزه گرفت البته یه مدلش رو داشتی ولی این یکی روپوش هم داره که خیلی خیلی برات بزرگه اما خوشت اومده بود دستش درد نکنه بابایی گلماچ

 

من فدای اون چهره ی بیمارت بشم

مربی مهدت میگفت از نیایش که پرسیدم می خواد چه کاره بشه وقتی بزرگ شد ؟ گفته که می خوام هم خانوم دکتر بشم هم ماماننیشخند

فدات شم من ، ان شا الله اون روز رو ببینمماچ

این عکس هم مربوط به 22 مهره که با فاطمه کوچولوی سه ماهه ی گل گرفتی نوه ی عمه ام که از تهران اومده بودن ، الهی همیشه سالم باشه خیلی دوسش داشتی قبلا نی نی کوچولو ها رو تحویل نمیگرفتی ولی انگاری کم کم داره اون حس مادرانه ات شکوفا میشه که نی نی های خیلی کوچولو  رو هم خیلی دوست بداریچشمک

ببخشید که این پست اینقدر از همه جایی شد !!!!!دیگه نمیشد چند تاش کنم گفتم حالا که دستام گرم شده بنوسم دیگه چشمک ممنون از حضور همه دوستای گلم و نگاه قشنگشونماچ

همه لحظه هاتون رنگی و شاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

تــــــــک خـــاله کــوثر جــونـــی
1 آبان 91 11:12
به به ... چه سعادتی ... یه پست جدید

آخیییییییی... نازییییییی... عشق منو ببین... واقعا یه فرشته ی به تمام معناست که خوابیده.

آره... این یکی عکسه هم خیلی خوشکل و باحال شده... ای جوووونم... این چشمها از همون نی نیش هم براق میدرخشیدن... ماشالا...

واااااااااااایییی... تب داشته دخترک من... عژیژکـــــــــــم... نبینم مریضی و تبت رو

خدا رو شکر که الان بهتری ... واقعا از باباییش هم ممنون که با این کادو جالب، این دخمل ما رو یه کم سرحال تر کرد مبارکت باشه... ایشالا روپوش واقعی تنت کنی عجیــــــــــــجم

ای شیطون... تو خودت نی نی هستی خانوم کوچولو... نی نی هم بغل کردی؟! آخـــــــــه بس که رمانتیکی گل من

خیلییییییییییی ممنون بابت این مداد رنگی های خوشکل که آدم با دیدنشون واقعا سرحال میاد... آخــــــــــــیش، کلی چسبید.


به به چه سعادتی برای ما که تک خاله کوثر جونی اولین نفره که این پست رو میخونه و یادگاری های خوشگل میذاره ممنونم ازت دوست خوبم که با حوصله خوندی ممنون از ابراز لطف و محبتت چشات خوشگل میبینه خانمی همیشه سر حال و شاد باشی
الهه مامان یسنا
1 آبان 91 11:14
سلام. پیش خودم گفتم نکنه نیایش مریض شده باشه که زهره پیداش نیست. ناراحتم که فکرم درست بوده
خدا رو شکر که تبش قطع شده عزیز دلم چقدر معصومن این بچه ها وقتی مریض میشن دل آدم رو ریش میکنن.ست دکتریت هم خیلی قشنگه مبارک باشه نیایش جونم


سلام عزیزم ممنون الهه جان خیلی لطف داری ان شا الله هیچ بچه ای مریض نشه و اگه شد زوده زود خوب شه ممنون از حضور گرمت
مامان ماني جون
1 آبان 91 11:31
اتفاقا خيلي پست خوبي بود
چه عكساي دلنشيني هم داشت
الهي نيايش جونم خوب خوب باشه
بوس


ممنونم عزیزم نظر لطفتونه ممنون از نگاه قشنگتون مانی جونو ببوس لطفا
عمه
1 آبان 91 12:21
Salam azizam. Vay ameh joon nemidunestam tab dashti, omidvaram alan khube khub shodeh bashi. ein aroosak shodi too in aks haieh nozadit too baghale mamani. kheily hese doosta dashtani va shrini madar shodan, be omide khoda hatman dar aiandeh tajrobash mikoni. khanum doctor mamani aiandeh. kheily dootet daram asalam.


ممنون عمه جون مهربونم الان خوبم دیگه نگران نباش ممنون که به فکرمی منم دوست دارم*

مامان تسنیم سادات
1 آبان 91 13:21
سلااام ... بالاخره این تسنیم خانم گذاشت من این پستتونو بخونم از صبح سه بار اومدم بخونم این دخترک صدام زد ... حالا سرش گرم بازیه....
عزیزم خدا رو شکر که بهتر شدی نیایشم...
چقدرم عکسای کوچولوگیش نازند....


سلام ممنون عزیزم که وقت گذاشتی و خوندی تسنیم گل رو هم ببوس انشا الله سالم باشه همیشه
چشاتون ناز میبینه
عمه ی امیرحسین
1 آبان 91 15:05
سلام . خوبید؟ ما آپیم


سلام خدمت میرسیم
مادر کوثر
1 آبان 91 16:22


وای چقد این پست خوشگل شروع شده



از هر دری سخنی هم گاهی زیباست

منم وقتی خاطرات کوثر زیاد میشه خوشم میاد همشو با هم بنویسم....

نیایش جونم امیدوارم همیشه سالم و شاد باشی خانم دکتر کوچولو!

منم ویزیت میکنی؟ تخفیف هم میدی؟ آمپول یواش بزنیا

این کوثر که تا میگم حالم خوب نیس فوری میگه:
بخواب تا معاینه ات کنم. یه آمپول میزنم خوب میشی!

از لطفت به من و خواهرم ممنونم. پیغامتون رو رسوندم


قربون شما مامانی مهربون و کوثر گلم ان شا الله که همیشه سالم و شاد باشید ممنون از حضور گرمتون هم خودت هم خواهر گلت
مادر کوثر
1 آبان 91 16:25
عکس دومی رو خیلی دوست داشتم


راستی ممنون از ابراز لطف و احساساتتون برای پست های تولد

و مرسی که منم تشویق کردین

هرچند که فقط یه بستنی نخریدیم!
خرید تمام تزئینات و مواد اولیه شام و خرده ریزهای دیگه همش به عهده ی خودم بوده. تلفنی نه هاااااااا. با کوثر رفتیم خریدیم


ممنون از نگاه قشنگت عزیزم البته که ناگفته پیداست که مامان گل چه قدر زحمت کشیده به همین خاطر چیزی نگفتم از قدیم گفتن چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است مگه نه ؟دست گلت درد نکنه
مامان محمد سپهر
2 آبان 91 10:59
سلام عزيزم اگه دوست داشتي بيا عكس محمد سپهر را كه در مجله كيهان بچه هاي اين هفته چاپ شده را ببين


سلام چشم حتما خدمت میرسیم
منا مامان الینا
2 آبان 91 12:35
عزیز دلم چقدر عکس اولی قشنگ و ناز بود

زهره جان یه پدهای مخصوص پایین آورنده تب هست که من شنیدم برای موقع تب بچه ها خیلی مفیده روی پیشونی میذاری ودمای بدن را کنترل میکنن من استفاده نکردم اما خاله نوید میکفت خیلی چیز خوبین انشالا که بلا همیشه از نیایش جون دور باشه اما داشتنشون بی ضرر نیست

الهی که من فدای این خانوم دکتر خوشکلمون برم

سلام منای عزیزم قربونت برم چه قدر خوشحال شدم پیشمون اومدی ممنونم از ابراز محبتت برای الینای گلم همیشه دعا میکنم ممنون از راهنمایی ات حتما می پرسم ببینم پیدا میشه اینجا یا نه ممنون شاد باشی گلم
خاله
2 آبان 91 12:49
عزیزم
الهی بمیرم که اینجوری حالش بد شده
دیروز چون نبودم و ندیدمتون از مامان حال نیایش رو پرسیدم گفت حالش بهتره واسه همین دیگه زنگ نزدم
قربونش برم منم دلم واسه کوچولوییاش خیلی تنگ شده . عکساشو که می بینم میخوام بخورمش . هرچند که هردورانی شیرینی خاص خودشو داره و الانم نیایش جونم مثل همون وقتا شیرین و ملوسه
از طرف من یه عالمه ببوسش


قربونت خاله ی مهربون و عزیزم الان که خیلی بهتره خدا رو شکر ممنون که به یادمی همیشه دوست دارم
خاله
2 آبان 91 12:50
راستی این عکس اولی رو ندیده بودم چقد نازه عکسش . عسل من


البته کات شده است شایدم دیدیش یادت نیست ممنونم آبجی
خاله
2 آبان 91 12:51
تو این عکس اولی شبیه علی افتاده ، دقت کن !


آره راس میگی
مامان زهرا
2 آبان 91 15:01
سلام
اول از همه خدا بد نده ...و منم مثل شما ارزو می کنم هیچ بچه ای مریض نشه (آمین)

عکس آعوش گرفتن نیایش جون عالی بود
منم هم خیلی دوست دارم و همش دخترم را بغل می کنم و بوش می کنم

اسباب بازی های نو هم مبارک
امیدوارم پدر در آینده واسایل مطب وقاعی ات را تهیه کنند.

سلام خیلی ممنونم از محبتت و نگاه قشنگتون همیشه شاد و سلامت باشید
مادر کوثر
2 آبان 91 15:50

بروزیم


اوووووووووووووووووومدم
مامان نيروانا
3 آبان 91 13:50
اِ اِ اِ اِ ، من فكر كردم نظرم رو گذاشتم كه، از بي حواسي من ،همون لحظه ي اول ديدم آپ شدي و خوندمش ولي انگار سرم شلوغ شده و يادم رفته احوالپرسيم رو بنويسم.
نيايشم اميدوارم ديگه بعد از اينهمه مدت خوب خوب شده باشي عزيزِ خاله. فداي تو كه خودت برا خودت تجويز ميكردي و دستمال روي سر ميذاشتي. نيروانا همه جوره خواننده ي تصاوير وبلاگته. همه ش ميگفت نيايش چرا اينجوري خوابيده؟ چرا اينو گذاشته روي سرش ؟و ...، اصلاً چراهاش از همون موقع شروع شد. كلي با ديدن لباس دكتري و اون عينك خوشگلت خنديد و هي گفت بامزه شدي و البته اولش يه كم جا خورد. و خلاصه كه كلي با اين پستت ماجرا و خاطره برامون آفريد مامان زهره ي گلت. حالا ميبيني چرا اينهمه متعجب شدم يه نظر كوچولو هم نذاشته بودم ؟؟؟!!!!
ميبوسمتون عزيزاي من شاد باشين


سلام عزیزم قربونت برم شما رد نگات هم قشنگه و حس میشه حتی اگه نظر نذاشته باشی ممنونم از حضورت و احوالپرسیت من فدای نیروانام هم بشم با اون چشمای قشنگش که خواننده ی ماست الهی همیشه شاد باشید کنار هم و نیروانام هم همیشه سلامت و چراهاش هم مستدامبوس برای شما گل های خوشبو

مامان محمد سپهر
3 آبان 91 14:30
سلام عزيزم محمد سپهرم ديگه مشهور شده دوست داشتين شايد امضاء بديم.


ما مخلص آقا محمد سپهر گل هم هستیم
مامان محمد سپهر
3 آبان 91 14:32
عزيزم حال نيايش عزيز بهتره.خداراشكر؟
چقدر واقعا اون عكس قشنگي بود عكسي كه بچه ها بدون هيچ بهانه اي به آغوشمون مي اومدند.


ممنونم عزیزم بهتره خدا رو شکر
ستاره زمینی
3 آبان 91 15:48
عزیزم نبینم مریض باشی گلم......

خدا را شکر بهتر شدی الحمدالله.


ممنونم از محبتت
ستاره زمینی
3 آبان 91 15:49
محيا كوچولو
3 آبان 91 23:00
الهي هميشه كنار ماماني و بابايي شاد و سالم باشي و زودتر هم خوب بشي نيايش ناز نازي خوشگل از همون كوچولويي خوردني بودني
بيا ببين من چكار كردم


ممنون از لطفت
قربون شما چشم میام الان
تک خاله کوثر جوووووووني
4 آبان 91 0:59
مرسي زهره خانوم گل... عشق منو (نيايش) ببوس. خيلي دوستش دارم.


لطف داری عزیز
سمانه مامان پارسا جون
4 آبان 91 17:55
عکش اولیش خیلی معصومانه و قشنگ بود
اصلا این پستت حرف نداشت
قربون خانوم دکتر کوچولو


وای عزیزم منونم از محبتت و نظر لطفت قربون شما
مامان پریسا
5 آبان 91 0:17
چه عکس های زیبایی اینجا گذاشتی حتما نیایش جان کلی لذت میبره

وای عزیزم الان چطوره؟ ایشالله بهتر شده باشه.

مریضی بچه ها خیلی سخته.
همیشه از خدا میخوام به جا پریسا منو مریض کنه.

ایشالله هم شما و هم نیایش جان به همهی ارزو های قشنگتون برسید


ممنونم عزیزم چشات قشنگ میبینه آره واقعا سخته تازه بعد نیایش نوبت خودم شد دیگه
الهی همیشه پریسا جون و شما سالم و شاد باشید بوووووووس
آزاده
5 آبان 91 22:31
سلام خانومی
عیدتون مبارک
ممنون که همچنان فراموشمون نکردی و بهمون سر میزنی و ببخشید که من نمیرسم زیاد سر بزنم
تو پست قبلی تولد نیایش جون و تبریک گفتم بازم اینجا تبریک میگم و برای هر سه تایی تون آرزوی خوشبختی روزافزون دارم



سلام عزیزم ممنونم از حضورت همیشه به یادتون هستم و براتون آرزوی سلامتی دارم
یاس
6 آبان 91 0:18
سلام گلم.خوشحالم که حال این فرشته کوچولو بهتر شد.واقعا سخته آدم بچه اش رو مریض و بیحال ببینه.خدا رو شکر که نیایش خاله فهمیده و عاقله.ببوسش از طرف من زهره نازنینم.
ممنون از بابت راهنماییت در مورد کتاب.دو تا کتاب فروشی پرسیدم که فکر میکردم داره.ولی نداشتن.همچنان در تلاشم برایه پیدا کردنش


سلام عزیزم ممنونم از حضورت خانمی می بوسمت پارسای گلم رو ببوس
برا ی کتاب میتونی اینترنتی هم بخریش اگه البته پول پستش از قیمت خود کتاب بیشتر نشه!!!
ستاره زمینی
6 آبان 91 14:03

همه گلهای جهان تقدیم شما.......


خودتون گل اید ممنون
نسرین مامان باران
7 آبان 91 13:10
سلام زهره جون
خدایا از این ویروس نگو که ماهم بیچاره شدیم . بچم باران هم گرفت .
عکسش بی نظیر بود



سلام عزیزم آخی ان شا الله که بهتره تازه نمیدونی بعد نیایش نوبت خودم بود
ممنون از نگاه قشنگت
مامان زهرا نازنازی
8 آبان 91 8:33
سلام عزیزم

چه عکس های قشنگ و پر خاطره ای

عاشقانه تون مستدام

الهی هیچ وقت مریض نشی عروسک خانوم


سلام ممنونم خانمی چشماتون قشنگ میبینه شما هم همیشه شاد و سالم باشید
مریم مامان ملینا
8 آبان 91 12:05
خیلی اون عکست بامزه شده نیایشم اما خب بهت میاد خانم دکتر بشی.
امیدوارم هیچ موقع حال و روزت رو اینجوری نبینیم، امیدوارم هیچ بچه ای مریضی سخت نگیره
فدای تو بشم که واسه خودت دعا میکنی، خیلی ماهی جیگر



قربونت برم ممنونم از محبتت ان شاا لله هیچ بچه ای مریض نشه می بوسمتون
مادر باران
9 آبان 91 8:23
چقدر لذت بخش اغوش گرم مادر و آغوش فرزند هر دو ارامشی وصف نشدنی به ادم میده امیدوارم خداوند شمارو برای هم حفظ کنه


ممنونم از حضور پر محبت و گرمتون خدا همه مادر و فرزند ها رو برای هم حفظ کنه ان شاا لله
مامان آناهيتا
10 آبان 91 11:07
خدا رو شكر كه نيايش نازنين ما خوبه. آفرين خاله جوني كه از پس اين ويروسا بر اومدي. الهي هميشه سالم و سرزنده باشي. حسابي با وسايل دكتريت بازي كن و لذت ببر گل دخملي. مباركت باشه.
راستي مامان جون، ميشه نوشته هاي وبلاگ اين دختر نازنين رو يك فونت درشت تر بنويسي. قربونتون


ممنونم از محبتت دوست عزیزم و ممنون از حضور گرم و پر مهرتون چشم حتما سعی میکنم درشت تر باشه نوشته ها راستش فکر نمیکردم ریز باشه چون همیشه با اندازه ثابت یعنی اندازه قلم می نوشتم ولی به روی چشم قربون شما
مادر کوثر
17 آبان 91 8:00
بروزیم


ما شــــــــــــا الله
فاطمه شجاعی
20 آبان 91 9:22
سلام عزیزم یه مدته زیاد وقت نکردم اینجا سربزنم ولی صدای قشنگ نیایش جونمو شنیدم دلم کلی باز شد الهی بمیرم انشالا که هیچوقت مریض نشی عزیزم
وای اون عکسه که خوابیده دستمال رو پیشونیش گذاشته چقد قشنگه قربون اون دستای کوچولوت برم ماه من
دوست دارم قدر یه دنیا


سلام عزیزم ممنون از محبتت نیایش هم شما رو خیلی خیلی دوست داره به امید دیدار بوووووووس
مامي كيانا
23 آبان 91 10:15
خدا بد نده ما هم آرزومون اينه كه هيچ بچه اي هيچ جاي دنيا مريض نباشه


ان شا الله هیچ بچه ای هیچ جا مریض نشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد