گل لاله !
قبل از هر چیزی سلام !
از همه دوستای گلم هم خیلی عذر خواهم به خاطر این همــــــــــــــه تاخیر که خب دلایل مختلفی داشت
و خوشحالم که تونستم الان بیام و چند خطی بنویسم ممنون که به یادمون هستید ما هم دلمون خیلی براتون تنگ شده بود
راستش نمیدونم باید از کجا شروع کنم
خب شاید بهتر باشه بازم با تبریک تولد یه دوست عزیز شروع کنم که کسی نیست غیر از دیانای گلم که خیلی ماهه هم خودش هم مامانی گلش تولدت مبارک عزیز دلم چهار سالگیت مبارک
خیلی دوستت داریم عزیزم
بفرمایید ادامه
چند وقته پیش هم افتخار اینو داشتم که بازم از نزدیک ببینمشون و فریبای گل مامان نیروانای نازم باعث این اتفاق شیرین شد و دیدار هامون تازه شد عکسی از اون روز ندارم متاسفانه !
این عکس رو از وبلاگ دیانای گلم برداشتم ممنون که نوشتی از اون روز زینب جان و ببخش بابت این همه تاخیر من دوستتون داریم به امید دیدار
و یه خبر خوبه دیگه اینکه الان یک ماه یا شایدم بیشتر میشه که دوباره دخملی تو اتاق خودش میخوابه خب شبای اول خیلی سخت بود چون چند بار بیدار میشد و باید منم بیدار میشدم و میرفتم تو اتاقش تا دوباره بخوابونمش و این اتفاق توی شب سه چهار بار می افتاد واقعا کلافه میشدمولی حاضر بودم سختی رو تحمل کنم تا دیگه اون اشتباه اول اتفاق نیفته که به خاطر استرس های من یا راحت تر بودن ِ خودم باز بخواد بیاد پیش ما بخوابه الان که اصلا حاضر نیست حتی ظهر ها تو اتاق ما بخوابه فقط و فقط اتاق خودش
براش یه چراغ خواب به سلیقه ی خودش گرفتیم و این طوری شد که دیگه خواب توی اتاق خودش رو ترجیح داد الان هم بعضی شبا بیدار میشه ولی خب کمتر شده و وقتی هم بیدار میشه میاد پیش من و بیدارم میکنه و میگه مامان بیا منو دوباره بخوابون فقط همین یه بار بیا قول میدم دیگه بیدار نشم
قربون اون خوابیدنت بشم من دختر بزرگ من
وقتی یه حرفی بهش میزنم که ناراحت میشه ! ...البته من چیز خاصی نمیگم دخملی خیلی زود بهش بر میخوره اصلا از گل نازک تر نباید بشنوه عشق من اون وقت میگه :مگه نمیدونی من گل لاله ام نازکم لطیفم نباید ناراحت بشم
این روزا خیلی حس میکنم که خیلی خیلی بزرگ شدی و فهمیده خب خیلی راحت تر میتونم باهات حرف بزنم و اگه خودم واقعا سعی کنم آرامش بیشتری داشته باشم خیلی بهتر میتونیم با هم حرف بزنیم و هم دیگر رو درک کنیم خوشحالم که اینقدر درکت بالاست خوشحالم که میتونم خیلی راحت باهات حرف بزنم و تو هم میفهمی که من چی میگم دختر خوبم
زیاد الان یادم نمیاد از شیرین کاری و شیرین زبونی هات تو این مدت ولی همون لحظه که پیش می اومد حظش رو میبردم و به تو واقعا افتخار میکردم گل نازم گل لاله ی من خیلی بهم کمک میکنی لباس تا کردن رو خیلی دوست داری نمایش بازی میکنی و از خودت کلی قصه و شعر در میاری
وقتی بهت میگم که من واقعا بهت افتخار میکنم دختر بزرگ و فهمیده ی من
کلی ذوق میکنی و بادی به غبغب انداخته و میگی من دیگه بزرگ شدم مامان میتونم عروس بشم!!!!!!!!!!مامان بشم !!!!!!!!!
عزززززززززیززززززززززم
این لباس ها و تور رو هم که تور عروسی خودم بود رو پیدا کرده بودی و این شکلی اومدی پیشم البته نه دقیقا این شکلی در حالی که با دستت تور رو روی سرت نگه داشته بودی و گفتی ازم عکس بگیر تازه بعد از چند تا عکس میگی ای بابا یادم رفت گل بگیرم دستم این جوری که عروس نمیشم!
عادت کردم پست هام رو خطاب به تو بنویسم الان فهمیدم یه هو مخاطبم عوض شد ببخشید خواننده های عزیز میدونم که شما در هر حالی ما رو با نظر لطفتون میخونید
پستم از هر دری شد دیگه بعد از یه ماه و اندی همینم میشه بازم عذرخواهی منو بپذیرید
چند وقته پیش هم مهمونای عزیزی داشتیم خاله ی بابا اینا و عروس عزیزشون اومدن و کلی هم ما رو شرمنده کردم خیلی خوشحال بودی آخه فاطمه جون رو خیلی دوست داری و کلی باهاش کیف میکنی اونم که همیشه بهت لطف داره و همیشه دست پر میاد پیشت این دفعه هم اسباب بازی های قشنگی کادو گرفتی بلوک های چوبی که خیلی دوست داری باهاشون چیزی بسازی خونه برا عروسکات ساختی فقط عکس ازش ندارم و با مقواهای موج دار هم کاردستی های خوشگل ساختی تازه یه جفت گوشواره ی طلای خوشگل هم خاله ی بابا برات گرفت و برج هیجان هم از عروس خانوم کادو گرفتی خیلی ازتون ممنونم دوستتون داریم خیلی زیاد و دلمون هم براتون تنگ میشه
این گل و پروانه رو هم البته خیلی وقته پیش با همون مگنت ها که بازم از عروس و داماد هدیه گرفته بودی خودت ساختی یعنی شکلش رو خودت ساختی از جایی ندیدی خیلی عالیه
چند وقته پیش هم این نقاشی ها رو کشیدی که با حروف انگلیسی که برات مینوشتم شکل میساختی و واقعا میموندم از اون اسمی که رو هر شکلی میذاشتی
A B C D
E F G
بالا سمت راست j ، وسط L ، و چپ k
پایین سمت چپ H ، وسط M ، راست I
این مدت چند تا کلاه و شال و شنل و شلوار و و از این جور چیزا !!!! هم سعی کردم یاد بگیرم و برات ببافم برای اولین بار تجربه ی خوبی بود البته هنوزم دارم میبافم یه سرافان که البته کاموا کم اوردم فعلا و یه شلوار دیگه
ممنونم که ما رو نگاه کردید و خوندید دوستتون داریم
راستی ما همچنان در آرزوی برف هستیم فکرکنم امسال هم مثل پارسال درخت ها شکوفه میکنن و بعدش یه برف حسابی میباره و ....بعد ما نمیدونیم خوشحال باشیم یا نایاحتدخملی هر شب به این امید به خواب میره که فردا صبح برف اومده باشه ولی ....