برای قشنگ ترین بهانه ی زندگی ام به بهانه ی 5 آبان
عزیزکم دخترکم قشنگترین بهانه ام برای زندگی میدانم که برای گفتن دوستت دارم به تو هیچ بهانه ای لازم نیست ، دوست داشتن تو که بهانه نمی خواهد همیشه گفته ام و تا ابد هم میگویم عاشقانه دوستت دارم، شاید این قلم است که برای نوشتن دنبال بهانه می گردد ...
نیایشم ، از روزی که تو پا به این دنیا گذاشتی ، از آن روز که...
که انگار همین دیروز بود که پاییز نارنجی ام رنگ و بوی بهاری گرفت
از آن روز همه چیز برایم عوض شد ، نامم عوض شد... نامم که تنها نه، همه دنیایم عوض شد
آری خدا یکی از فرشته های زیبا و مهربانش را به من هدیه داد
و تویی آن هدیه ی زیبا از طرف خدا و منم که نامم شد مادر
از همان روز که خدا تو را به من داد ، تو در درونم بودی و عشق تو در قلبم مثل رازی پنهان ...
حتی سالهایی که تو نبودی، عشق تو بود ، قلبم پر از آرامش و عشق و محبت تو بود...
می دانستم یکی مثل تو به دنیای من خواهد آمد روزی که خیلی هم دیر نیست و این دل من بود که خودش می دانست و چشم انتظار تو بود...و تو آمدی به دنیای من
لحظه ی به دنیا آمدن تو ، لحظه ای که یک بار بود برای همیشه ی زندگی ام ، لحظه ای که تمام وجودم پر شد از حس عجیب مادری ...
و من از آن روز ، پنجمین روز ماه مهر که تنها نه ، پنجمین روز هر ماه را خیلی دوست دارم، برایم تداعی میشود لحظه آمدنت ،25 ماهگی ات مبارک غنچه قشنگم
خدایا هر چه آفریدی برایم یک طرف ، این فرشته ی ناز که به من هدیه دادی یک طرف ...
شکر ، برای همه چیز شکر
خدایا آرزوی همیشگی ام این است : سلامتی این فرشته ی پاک که از آغاز هستی ام در قلب من بوده
و خواهد بود و سلامتی همه ی فرشته های پاکی که به یمن قدم هاشون توی دنیای ما مادرها همه چیز رنگ و بوی تو را گرفت... الهی آمین
اینم نیایش کوچولوی عاشق کتاب ...
خیلی خیلی کتاب دوست داره دخترکم و مامانیش همش باید براش کیبا (کتاب) بخونه ، دست خاله جون هم درد نکنه که کلی کتاب جدید برای نیایش گرفته ممنون خاله مهربون دوستت دارم
مامان کتاب میخونه دختری خسته میشه
راستی گل مامان غیر از توپ که ماجراش قبلا گفته شد و کتاب ...عاشق خط خطی کردن یا به قول خودت خطه خط هم هستی و دیگه اگه نگم کجاها رو خط خطی کردی بهتره
خیلی دوستت دارم
بعداً نوشت:
دخترکم چند تا کلمه جدید چند وقتیه که به فرهنگ لغاتت اضافه شده که می خواستم برات بنویسم:
هش پا (هشت پا) ، خُمبل یعنی همون خوابالو ، بچه کانگو یو (کانگورو) ،
پنجه یه (پنجره)، جابل (جالب)، عبیج (عجیب)،اینجویی (اینجوری) ،نَندلی(صندلی)
بد جو (بد جور ) ، جُمِل (جمله)بویو کینا ( برو کنار) ، دایو (دارو) ،
شی طو (شیطون)،می یه ( میوه) ،نانگی(نارنگی)،هیمو(لیمو)،
هندینا(هندونه) ! بیگی(بگیر)،بیدوو(بدوز)،جیدی(جدی)،اباخ(اخبار)
گیدو(گردو)،خُمالو(خرمالو)،خونه سازی(خونه چاچی)، چوب، پاشو
یا دا ( یادداشت)خوت(سوخت)نخوام(نمیخوام)،عجله
من موندم مامانی بعضی کلمه هایی که تو میگی از درستش سخت تره چرا درستش رو یاد نمیگیری فدات شم
جمله بندی هات هم روز به روز بهتر و کامل تر میشه مثلا میگی خاله ممون من کیبا خَیید: (خاله ممنون برام کتاب خریدی )، بابا ممون هندینا من داد (ممنون به من هندونه دادی) یا میگی مامان جون میشین نمین من گیدی گیدی کهههه ! (مامان جون بشین زمین برام گردی گردی بکش ) ، بابا کیک خَیید من بُخو عَییی( بابا کیک خرید من بخورم قوی بشم ) ، خگو من مَییی دایو داد خوبه خوب ( خرگوش من مریض شده دارو بهش دادم خوب خوب شد) ، کیبا من خونه جا موند ( کتابای من خونه جا موند) ، من وودوو گه نما خوند (من وضو گرفتم نماز خوندم) یه جمله دیگه هم که شده ورد زبونت تا دو دقیقه تنهات میذارم هی میگی : مااااااااااماااااااااااااان من تنااااا موند ، من تَنا موند (من تنها موندم) ، بعضی وقتا هم که حوصله ات سر میره دور خونه راه میری و دستات رو میزنی به کمرت و میگی : حالا من چی یا ( حالا من چه کار کنم ) اینقدر بامزه میکنی لبات رو که آدم میخواد بخورتش اون لبای آویزون رو
وقتی بهت میگم برو به بابا بگو بیاد مثلا وقتی داره نماز می خونه میری و میای میگی بابا هنوووو نما خوند یعنی بابا هنوز داره نماز میخونه
تبلیغ پوشک مای بی بی رو هم که می بینی دست میذاری رو پوشکت و به ما نشون میدی میگی من پویه ما می می دا (منم پوشک مای بی بی دارم )
یا وقتی میبینی هوا تاریکه میگی: هَیا تایی من لالا حالا جلو تی یو خوابید (هوا تاریکه من باید لالا کنم حالا جلوی تلویزیون می خوام بخوابم)
دیروز هم از خواب بیدار شدی و با گریه میگفتی : آ آ گگه عِیه بی یو من بُخو اینجو اینجویی ( آقا گرگه از قصه اومد بیرون منو بخوره اینجوری )
الهی فدات شم نمیدونم خواب دیده بودی یعنی! بعدش بابایی شروع کرد به ادا در آوردن برات و می گفت اگه آقا گرگه رو ببینه حسابش رو میرسه و اینجوری اون جوریش میکنه و کلی ادا برات درآورد و تو هم کلی خندیدی قربون خنده هات
نیایش در حالی که دو تا دستش دور گردن مامان و باباست : من همه دوووو هم مامان هم بابا خیلی خیلی دووووو
مامان و بابا در حالی که نیایش رو می چلونن : فدات شیم عسل شیرین زبون ، ما هم خیلی خیلی تو رو دوست داریم
دخملی اینقدر ناز میگی که آدم میخواد بخورتت فقط باید ازت فیلم بگیرم