نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ثمره ی عشق

احساس ناب مادری...

می بوسمش......می خندد می خندد........ زندگی جاری می شود به چشمانم که خیره می شود.......معصومیتش مرا تا آسمانها می برد گریه که می کند ..........قلبم تکه تکه می شود عاشقانه می بوسمش............چه شیرین می خندد  می خوابد اما ......دلم برایش تنگ می شود . .  . واژه کم می آورم برای توصیفش عجیب احساسی است......احساس ناب مادری کاش او هم روزی مادر شو د...   تقدیم به قشنگ ترین گل زندگی ما نیایش     ...
14 مرداد 1390

برای دخترم

زندگی یعنی همین لبخند تو عشق یعنی یک نفر مانند تو   مرحبا بر عشق ، تفسیرش تویی   آفرین بر آسمان ، ماهش تویی     ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست پس ساده میگم دوستت دارم گل قشنگم ...
1 مرداد 1390

و تو تا مادر نشوی نمیفهمی....

بهشت براي من که مادرم؛ تويي  و  مادران همه مي دانند که بهشت براي اين عشق، پاداش کميست... رنج مي برم بي منت، عشق مي بري بي درخواست؛  تو بزرگ مي شوي و من پير! بزرگ شدنت گريختني است از آغوش من.. چه واهمه اگر که گريختنت، حس مادري مادرم باشد، مي گويم و مي گويي و مادرم مي گفت: تا مادر نشوي نمي فهمي! دوستت دارم و همين براي من کافيست... همين...   مي گم: تو گوشم بگو!     عشق من کيه؟ تو با خنده جواب مي دی... من   مرا مي بوسي و بهشت زير پايم مي رويد،    من عاشقم و رنج مي برم، تو معشوقي و عشق!&nb...
3 خرداد 1390

وبلاگ نیایش یک ماهه شد...!

عزیزکم امروز دقیقا یک ماه از درست کردن این وبلاگ برای تو میگذره...  دست خاله جون درد نکنه که پیشنهاد این کار رو داد ممنون خاله مهربون...   هر چند که من خاطره های زندگی با تو رو لحظه به لحظه از روزی که فهمیدم تو درون منی تا به دنیا اومدنت و ......تا یک ساله و نیمه شدنت ، همه رو مینوشتم برات تو سر رسید های هر سال که برای تو میگرفتم ،ولی خوب اینجا حال و هوای خاص خودش رو داره.!.. یک ماه پیش فکر نمیکردم بتونم خودم رو به این روز برسونم که هر روز رو تو تاریخ خودش برات بنویسم اینجا ولی خدا رو شکر تونستم تا جایی که میشد همه چی رو اینجا هم برات ثبت کردم تا الان فکر میکنم 62 تا پست ...
30 ارديبهشت 1390

تقدیم به خدای مهربونم

     هر روز، روز نیایش من است ... هر روز با تمام وجودم خدا را شکر میکنم .. خدا را شکر میکنم  برای همیشه ها ...   خدا را شکر میکنم که کاری نکردم که "مبادا " از من برنجد .   خدا را شکر میکنم که در " روز مبادای من  " تنها نیستم .   خدا را شکر میکنم که برایم " کمکی در روز مبادا " در نظر گرفته .   خدا را شکر میکنم که خودش ، هوای آسمان مرا دارد.!!   خدا را شکر میکنم برای نداشته هایم.   خدا را شکر میکنم برای داشته هایی که به زور به من داد. خدا را شکر میکنم برای داشتن هایی که از من به زور گرفت .   خدا را ...
28 ارديبهشت 1390

من تو را دارم

عزیز دلم الان که دارم برات مینویسم تو خوابی و بابا هم با مامان بزرگ رفتن دندون پزشکی منم گفتم از فرصت استفاده کنم و برات بنویسم و  بازم بگم که چه قدر عاشقتم عزیزم... هر روز و هر لحظه بهت میگم ها ولی خب اگه خدای نکرده یه روز یادت بره که من چه قدر بهت میگفتم عاشقتم اینجا که بنویسم برا همیشه میمونه اگه خدا بخواد... الان که شیر خوردی و خوابیدی خیلی هم ناز خوابیدی(البته شما می می میخوری ها یا به قول خودت جی جی، نه شیشه.....    خیلی خسته بودی ،از صبح همش شیطونی کردی و همش میخواستی ببرمت دَدَر ولی آخه مامی جونم هوا خیلی گرم شده امروز خیلی هر چی بهت میگفتم بازم تو این آفتاب داغ ...
24 ارديبهشت 1390

خندیدن هم نیایش است

خندیدن یک نیایش است اگر بتوانی بخندی،آموخته ای که چگونه نیایش کنی... هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد،هر بافت وجودت از شادی بلرزد، به آرامشی عظیم دست می یابی   کسی می تواند بخندد، که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را می بیند   کوتاه ترین راه برای گفتن دوستت دارم لبخند است!   شادی اگر تقسیم شود،دو برابر می شود! غم اگر تقسیم شود،نصف می شود!   همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم!   یادت باشه! انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه ترند! بهشت یعنی،شادی،خنده،سرور و شعف! جای تأسف است! ما برای شاد بودن بهانه ای می خواهیم،ولی برای غمگین بودن نیاز به هیچ بهانه ای نداریم ...
12 ارديبهشت 1390

روز نیایش (روز عرفه)

نیایش پاکم امروز یعنی ۶ آذر۸۸ روز نیایش بود برام جالب بود وقتی این اسم رو برای روز عرفه دیدم ولی خیلی حس خوبی دارم که اسم تو رو نیایش گذاشتم خوشحالم از اینکه در آخرین لحظات این تصمیم رو گرفتم چون از قبل از اینکه تو اصلا وجود داشته باشی من اسم دیگه ای برات در نظر داشتم نمیدونم چی شد که این اسم به دلم افتاد و باهاش انس گرفتم تو اون زمان کم ولی خوشحالم که اسمت رو نیایش گذاشتم و امید وارم مثل اسمت که مایه آرامش هست همیشه آروم باشی و پاک و نزدیک به خدا..... نیایش با خدا اوج نیاز است..... امید وارم خودتم اسمتو دوست داشته باشی عزیزکم دوست دارم از این عکست معلومه خودتم راضی و خوشحالی ...
3 ارديبهشت 1390

لالایی مامان

نیایش پاکم که حالا تو آغوشم حست می کنم خیلی حس خوبی دارم  امروز یعنی 25 مهر 88 اولین روزیه که من و تو تنها هستیم یکم نگرانم که می تونم آرومت کنم یا نه   آخه تا دیروز همه پیشمون بودن خاله ،مامان جون، دایی، بابا جون و حتی بابایی همش تو بغل این و اون بودی و حالا فقط منم چرا اینقدر بی تابی می کنی؟ باورت نمیشه اگه بگم مامان بزرگت ( مامان من) امروز زنگ زد فقط برا اینکه صدات رو بشنوه میگفت دلش خیلی برات تنگ شده همشون دلتنگت شدن خوش به حالت کوچولو... می خوام برات لالایی بخونم تا آروم بشی منم میتونم مثل مامان جون لالایی بخونم مگه نه؟ لالایی کن بخواب خوابت قشنگه گل مهتاب شبات هزار تا رنگه یه وقت بیدا...
3 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد