نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

ثمره ی عشق

رنگ چشاتو دوس دارم !

1391/12/8 8:49
نویسنده : مامانی
665 بازدید
اشتراک گذاری

در راستای مباحث کالبد شناسی نیایشی ! دوباره یه روز ظهر موقع خواب :

نیایش: مامان پلک کجاست؟

مامان : اینجا مامان ، به این میگن پلک ِ چشم ...

نیایش : این که چشمه

مامان : نه چشم قسمتای مختلفی داره مثل پلک ، مژه

نیایش : این گردالو که توشه چیه؟

مامان : مردمک

نیایش : هه هه مَدُمک یعنی چی؟

مامان : همین که توی چشمه سیاهه دیگه ، البته بعضی وقتا هم سبزه یا آبی ، یا ...

نیایش : یا قِــمِــز !

مامان : نه مامان قرمز نیست دیگه!!!!!!!

نیایش : چرا هست اون موقع ها ، اون روز که میرفتیم پیش دایی علی چشمامون قرمز بود دیگه...

مامان : ...

مامان فدات شه بخواب دیگه

نیایش : نه ... بگو مال اون موقع ها بود الان دیگه نیست

مامان : آره عزیزم

نیایش : نه بگو مال اون موقع ها بود الان دیگه نیست...

مامان: آره عزیزم ، مال اون موقع ها بود الان دیگه نیست

نیایش (داره میخوابه)

مامان ( دست میکشه رو موهای دخترش و خودش میره بازم به یه سفر با یه عالمه خاطرات تلخ و شیرین که با چشمای پر از اشک ، خنده رو لباش میاره ، یه حس خیلی عجیب!)

این عکس رو دایی علی ازت گرفته فکرکنم شش ماهت نشده بود!  

پی نوشت : خیلی وقتا دلت میخواد همون حرفی رو که خودت میگی ، ما هم بگیم ... اگه یه کلمه پس و پیش بشه اینقدر تکرار میکنی که عین اون حرف رو بهت بگیم بعد خیالت راحت میشه !!!!!! نمیدونم چرا؟؟؟؟؟؟؟متفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامي كيانا
8 اسفند 91 10:55
من قربون سوال جواب هات برم كه اينقدر دقيق و نكته بيني
اينها همه هوش و ذكاوت نيايش جونو ميرسونه به قول كيانا
آفرين صدآفرين هزارو سيصد آفرين


فدای تو و کیانا
ممنونم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
8 اسفند 91 12:43



ممنون بوس بوس
خاله
8 اسفند 91 13:40
باز دوتا دوتا پست میذاری آجی جون
الهی فداش شم که اینقد خوردنی بوده و الانم هست البته
وای از این سوال و جوابا . شیطونک چه حرفایی هم میزنه
شاید میخواد درآینده دکتری پرستاری چیزی بشه خب
واسه همین اینقدر علاقه داره


چه کنیم خواههههههههررررررررررررر
آخه اینقدر عقب افتادم که گفتم اگه بخوام پست طولانی بذارم دوبایه همه میگن ای بابا چه جوری حالا بخونیمش!!!!!!!
ممنون از لطفت دستت در چه حاله شنیدم باز خونه تکونی میکنی
از من یاد بگیر هزار تا کار دارم حوصله ندایم اصلا نشستم پای وبلاگ ! دلم تنگ شده برات زودتر 5 شنبه بیاد ببینمت تاه فکرکنم فردا پس فردا هم باز دو تا دیگه هم تو راه باشه هههههههههه
مامان پریسا
8 اسفند 91 15:18
حرف حرفه خودشه دیگه خانم رائیسسسسسسس


بــــــــــعلــــــــه چی فکر کردین!!!
مامان تسنیم سادات
8 اسفند 91 17:16
سلام مامانی نیایشم
خوبید ؟
این جوری هم خوب بودااااا ...
اینکه دو تا پستش کردین کامنت نوشتنش راحتررررره
خدا رو شکر که دیگه به توی چشم کار نداره :
D
البته از این وروجک بعید نیست چند وقت دیگه بیاد بگه مامان توی چشممون چیه ؟ چیا گیده ....؟؟؟(زبون نیایشی هم سخته هاااااا )
آخــــــــــــی .... عزیزم ... هنوزم توی ذهنش مونده اون موقع ها ...
خدا دایی عزیزش رو رحمت کنه
فداش بشم هنوز قرمزی چشماتون جلوی چشمشه ...


قرار بود 4 تاش کنم گفتم حالا دیگه خیلی هم جو گیر نشم بهتره
باشه برا فردا ههههههه
ممنون عزیزم محبت داری که همیشه میای و یادگاری میذاری
می بینی تو ر و خد ا بعضی وقتا یه چیزایی میگه خودمم میمونم از کجاش میاره !
فدات شم میبوسمت التماس دعا
شبنم
8 اسفند 91 21:33
زهره جونم تو کی می خوای اروم بشی اخه؟؟؟؟..کی یاد علی برات کمرنگ می شه؟
تو رو خدا دیگه انقدر به یادش نیفت و تو فکرش نرو..
خوااااااااااااااااهش می کنم.

عزیزم
مگه میشه به یادش نیفتی مگه میشه فراموشش کنی
نه نمیشه هیچ وقت ولی آرومم من آرومم
نیایش یادش کرد من که چیزی نگفتم!!!!!!
ممنونم از محبتت التماس دعا
الهه مامان یسنا
9 اسفند 91 23:29
من مگه چند روز نیومده بودم اینجا که این همه پست عقب بودم...
چقدر بچه ها پردقتن!! چقدر خوب یادشه اون لحظه های سخت رو...فدای دختر نازم که فکر کنم از الان تریپ خانم دکترها رو برداشته جیگر من


الهی
عزیز دلم شما خیلی وقت نیست که سر نزدی این منم که تند تند پست گذاشتم که خیلی عقبم قبل از تولد یسنای گلم نوشته بودم ولی دلم میخواست اول پست تولد یسنا جون رو بذارم اون روز
به جای یه دونه پست طولانی هم کردمش سه چهر تا پست که دوستای گل هم اذیت نشن برا خوندنش
ممنونم که همیشه میای و لطف داری بهمون دوستتون دارم عزیزم
مادر کوثر
20 اسفند 91 9:15
قربونشششششششششششششش
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
26 اسفند 91 11:22
چه کالبد شکافیه قشنگی ...

چگد ماشالا باهوشه این نیایشم ... ماشالا ...


فدااااااات
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد