نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ثمره ی عشق

عیوس بشی الهی !

1391/12/8 22:34
نویسنده : مامانی
2,445 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم چند روز پیش بهم گفتی :

مامان میشه اون توری های سفید رو بهم بدی ؟! گفتم چیو مامان ؟

گفتی همونا دیگه .... با دست اشاره میکردی به داخل کمد ... گفتی : اونا که تو کمدته ... اون بالااااااااااااا!

خوب نگاه کردم دیدم کله قندایی رو میگی که مال عروسیم بوده که رو سرمون می ساییدن و شیرینی میریختن تو زندگی نو پامون ...

بهت دادم ...

توی جعبه اش یه عکسی بود از عروسیم با ذوق گفتی:

مامان چه گد اینجا خوشگل بودی

تو این عکسه که من دایَم میبینم خیلی خوشگل بودی

چه قدر حیف شد خیلی خوشگل بودی!!!!!!!

اینم منم افسوس

 

حالا خوبه یه عالمه عکس به در ودیوار اتاقمون هست ولی یه جوری میگفتی انگار بار اولته داری میبینی عکسش رو!!!!

گفتی من که پیشت نبودم وقتی عروس خانوم بودی حیفــــــــــــــــــ !

اینجا خیلی خوشگل تر از سن الانت بودیییییییی مثل یه دسته گل بودی یه پارچه خانم!!!!!

اینم دوباره منمدل شکسته

 

 گفتی : الهی بزنم به دیوار قهقهه

کاش به سن الانت !!!!!!!!دوبایه عیوس بشی من بتونم ببینمت!!!!!!

این منم بازززززز:  خنده نگرانابروبغلماچ

الهی عروس بشی گلم من ببینمت تو لباس عروسی فدات شم عاشقتم شیرینم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامي كيانا
8 اسفند 91 10:52
فرشته نازنين الهي سفيدبخت باشي
واي از دست شما دخترهاي وروجك كه چقدر علاقه داريد به عروسي و لباس عروس و تور و ...
دارم نيايش جونو تو لباس عروس تصور ميكنم به قول خودش يك پارچه خانوم عجب زبوني ميريزي خوشگلم


عزیزم قربونت برم مرسی از دعای قشنگت
آره انگار تو ذات دختراس عشق به عروس شدن!
قربونت قند تو دلم آب کردی خانمی بوس بوس
ستاره زمینی
8 اسفند 91 11:37
انشالله عروسی خودت فرشته ناز.سفید بخت بشی .امیننننننننننننننن

ان شاا لله
ممنون عزیزم عروسی دختر ناز شما ریحانه ی گلم
ستاره زمینی
8 اسفند 91 11:38
عزیزم مردمک قرمز ..............

الهی وروجک من خدا حفظت کنه.


آره می بینی تو رو خدا !!!!!
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
8 اسفند 91 12:42
سلام به عروس خانم کوچولوی آینده
خاله جون امیدوارم که سفید بخت بشی
مامان مهربون امیدوارم کانون گرم خانه شما هم همیشه همیشه گرم و شاد باقی بمونه


عزززیزم ممنونم از دعای قشنگت برا شما هم بهترین آرزوها رو دارم
خاله
8 اسفند 91 13:44
ای وای !! کلا تخریب شخصیتی ت کرده و رفته پی کارش
حالا من ببینمش بهش میگم خواهر من همین الانم خیلی خوشگله و خیلی باربی و همین الانم مثل عروس می مونه . فقط باید شما اجازه بدی یه کم بیشتر به خودش برسه و یه وقتی هم برا خودش داشته باشه
ولی واقعا یاد اون روزا بخیر . عمر آدم چه زود میگذره خواهر


میبینی تو رو خدا
یعنی اون تخریب شخصیتی رو خوووب اومدی
دیگه خودمونیم دیگه واقعا هم حیف دایه دیگه!!!
یادش به خیر آره واقعا راستی لباس عروست هست هنوز بیام تنم کنم نیایش دلش وا شه یه کم[
مامان پریسا
8 اسفند 91 15:20
حالا چطوری زهره جون حالت بهتر شده؟


بهش بگو ایشالله عروسی خودت عزیز دلم


مامان تسنيم سادات
8 اسفند 91 16:32

قربونت برم نيايش عيوس خانم آينده
اين جور كه اين وروجك گفت انگار خيلى فرق كردين
حالا فرق كررررررررردين؟؟؟؟؟؟
ايشالا هميشه سرزنده و خوش تيپ و ..... باشيد


هیییییییی

ممنون عزیزم
نه به خاطر این این جور یمیگه که منو زیاد آرایش کرده نمیبینه برا همین اونجوری رو بیشتر دوس داره چند وقته پیش که میخواستیم بریم عروسی رفتم آرایشگاه میگفت به همه مامانم شکل خاله ها شده!!!!!!!!!!!
مامان تسنیم سادات
8 اسفند 91 17:09

برای نیایش نارجی


فدات
خواهر فرناز
8 اسفند 91 19:52
ایشالا زود عروس بشی
چه گد مامانی عسکت خوگشله
اینو گفتی یاد خودم افتادم کوچیک بودم خواب دیدم مامان وبابام عروسی کردن منم صبح که ازخواب پاشده بودم گریه میکردم چرا من را نبردین عروسیتون؟
چرا من را گذاشتین خونه عمه
خلاصه همه لیسه رفته بودند ومن های های اشک میریختم


آخی عزیزم چه خوابی دیدی چه با مزه
ممنون اومدی و ممنون از نظر لطفت
شبنم
8 اسفند 91 21:29
ای جووووووووووونم..
از دیدن مامان خانوم عروسش چقدر ذوق کرده بچه..
یکی نیست بهش بگه اخه وروجک، تو الان دیگه باید برای عروس شدن خودت نقشه بکشی،نه اینکه مامانت دوبایه عروس بشه!
اون عکس مزبور رو هم که ما یه کوچولو تو این عکس مشاهده نمودیم و بسی کیفور شدیم.!


چون شما رو کیفور کرد ممکنه بقیه رو هم بسی کیفور کنه میگم کاتش کنم نههههههههه غلااااااااام
فدات شم ممنونم خیلی محبت داری تو شبنمی ممنون اومدی بازم
وروجکه دیگه چه کارش کنیم
شبنم
8 اسفند 91 21:32
زهره اینا واقعا جمله بندی های خود نیایشه!؟؟
"اینجا خیلی خوشگل تر از سن الانت بودیییییییی مثل یه دسته گل بودی یه پارچه خانم!!!!!"
این وروجک که جمله بندی هاش از الان بوی فهمیدگی و خانومی می ده..منظورم اینه که این جمله ها رو به کار بردن،واقعا واسه سن الان نیایش یه خورده جالبه..
الههههههی..هزار ماشالله ات باشه عروسکم.


جمله بندی میخوای جمله بندی های نیایش
مگه نمیدونستی
خب معلومه دیگه وقتی ماهی یه بار میای تازه اونم با التماس و درخواست همین میشه دیگه
دخمل ما رو دست کم گرفتیاااااا چه کنیم دیگه هر جوری ما باهاش حرف میزنیم اونم با ما حرف میزنه من خیلی بهش میگم یه پارچه خانم !
بوس بوس

مامان تسنیم سادات
8 اسفند 91 23:08
واااااااااااای چه عکسای خوشگلی از جییییییییییگر ما گذاشتید


فدات ممنون عزیزم
خاله
9 اسفند 91 0:19
آره عزیزم هست بیا بپوش دخملت ذوق کنه
این عکس اول پست چقدر خوشگله من ندارمشون چرا این عکسای نازشو ؟ قالب ادامه مطلب هم خیلی نازه


ممنون عزیزم
این عکس رو با چند تای دیگه رو فاطمه جون درست کرده بود تو موبایلش برام فرستاده بود ...
قالب ادامه رو مگه الان دیدی؟؟؟؟!!!!!!
ممنون بوس بوس
خاله
9 اسفند 91 0:20
این سومین بار بود نظرمو نوشتم تا بالاخره ثبت شد . اگه هر سه تاش رسیده یکیشو فقط تایید کن


ببخشید عزیزم این نی نی وبلاگ بعضی وقتا سر ناسازگاری داره دیگه
ممنون فط یکیش اومده بود
مامان امیرحسین
9 اسفند 91 3:03
خدا حفظت کنه شیرین زبون.عیوس بشی الهی .

ممنون عزیزم فدات
مامان ساينا
9 اسفند 91 7:20
الهي كه خوشبخت بشي عزيزكم....ماشا... به اين زبون شيرينت...خيلي بامزه حرف مي زنه


قربونت ممنونم از محبتت بوس برای شما
مامان سانای
9 اسفند 91 9:15
الهی شیرین زبون . چقد به حرفات خندیدم .
ایشالله به سلامتی مامان وبابا لباس عروسی بپوشی نازنین .


ممنونم عزیزم از محبتت و دعای قشنگت برا یسانای جونم همین آرزو رو دارم
الهه مامان یسنا
9 اسفند 91 23:25
عزیزم حالا نایاحت نشو زهیه جونم!!! الان هم خوبی!!! ولی خودمونیم ها این ادبیات نیایشی منو کشته با این جمله های قصارش..... اون گاز گازی که تو پست بالایی واست نوشتم ها اینجا دوبرابرش کن.. عسللللللللللللللللللللللل


فدات شم عزززززززززززززیزززززززززززززم
الهه مامان یسنا
9 اسفند 91 23:25
راستی یواشکی دیددمت چه خوشگل شده بودیا خوشگل خانم
خاله
10 اسفند 91 11:08
آره
آخه قالب ادامه ی مطلب رو که عوض کرده بودی و می گفتی مشکل داشته یه شکل دیگه بود به نظرم
نمیدونم شایدم آلزایمر گرفتم


خدا نکنه عزیزم چرا آلزایمر
نه بابا مشکل داشت ولی همین بود که مشکل داشت فاصله انگار براش تعریف نشده همه چی رو میچسبونه به هم اگه بری تو قالب ادامه مطلب های خیلی قبل تر میبینی همه عکس ها و نوشته ها چسبیده به هم ولی این جدید هاش رو خودم درست کردم بوس بوس
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
10 اسفند 91 14:21
انشالله. عاقبت بخیر بشی عزیزم


ممنونم از دعای خوبت
مامی امیرحسین(فاطمه)
11 اسفند 91 15:17
وای خدا این چلچله رو نیگا کن!چرا به این مامان طفلکت همش ضد حال میزنی بچه؟خوب الانم آرایش عروس بکنه همونقدر خوشگله.اصلا اون زهره ای که من دیدم بدون آرایش عروس هم خیلی خیلی خوشگله.دلتم بخواد!یاد یه ماجرایی افتادم.وقتی بچه بودم یه بار از مامانم پرسیدم شب عروسیشون غذا چی خوردن؟اون بیچاره هم از همه جا بی خبر گفت کباب!منم که عاشق کباب!!1!گیر سه پیچ به بنده خدا دادم که خودت و بابا کباب خوردین به ما ندادین یالا منم کباب میخوام!خلاصه هر دفعه کباب میخوردیم که باتوجه به اوضاع دهه شصت تعدادش زیاد هم نبود!مامان میگفت این به جای اون و کلی میخندیدیمیادش بخیر...



عزیزم ممنونم از محبتت شما که همیشه به ما لطف داشتی و داری
قربون تو چه بامزه بود این قضیه کباب
پس تو همممممم .....
ببوس امیر حسینم رو که دلم براش یه ذیه شده
نیایش میگه دلم براش یه ذیه تنگ شده
مامان ماهان
12 اسفند 91 14:39
کاش عیوس بشی من بتونم ببینمت


ایشالا
مادر کوثر
20 اسفند 91 9:14


وای وای وای
امان از شیرین زبونیه این دخملا


می بینی تو رو خدااااااا
سمانه مامان پارسا جون
23 اسفند 91 0:47
قربونت برم جیگر خیلی دوست دارم نیایش


قربو.ن شما مامانی مهربون
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
26 اسفند 91 11:14
چه قشنگ که کله قند ها رو نگه داشتید ... وای خدا ... از حرفای این دخمله شیرین زبون ... عزیز دلم ...


آخــــــــــــــــــی... دلم ریش شد... زهره جون ... اون شکل ها رو واسه خودت گذاشتی ...

فدای نیایش قشنگ و با احساسم بشم من ...

واااااااااااااای ... منم دیدم عکس عروسیتون رو ...

الهــــــــــی خوشبخت بشین .. روز به روز خوشبختر از دیروز


عزیزم منونم منم برا یشما آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم ان شاا لله که فسقلی آینده تون هم در آینده ای نزدیک به جمعمون اضافه بشه و عشق کنیم باهاش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد