عیوس بشی الهی !
عزیز دلم چند روز پیش بهم گفتی :
مامان میشه اون توری های سفید رو بهم بدی ؟! گفتم چیو مامان ؟
گفتی همونا دیگه .... با دست اشاره میکردی به داخل کمد ... گفتی : اونا که تو کمدته ... اون بالااااااااااااا!
خوب نگاه کردم دیدم کله قندایی رو میگی که مال عروسیم بوده که رو سرمون می ساییدن و شیرینی میریختن تو زندگی نو پامون ...
بهت دادم ...
توی جعبه اش یه عکسی بود از عروسیم با ذوق گفتی:
مامان چه گد اینجا خوشگل بودی
تو این عکسه که من دایَم میبینم خیلی خوشگل بودی
چه قدر حیف شد خیلی خوشگل بودی!!!!!!!
اینم منم
حالا خوبه یه عالمه عکس به در ودیوار اتاقمون هست ولی یه جوری میگفتی انگار بار اولته داری میبینی عکسش رو!!!!
گفتی من که پیشت نبودم وقتی عروس خانوم بودی حیفــــــــــــــــــ !
اینجا خیلی خوشگل تر از سن الانت بودیییییییی مثل یه دسته گل بودی یه پارچه خانم!!!!!
اینم دوباره منم
گفتی : الهی بزنم به دیوار
کاش به سن الانت !!!!!!!!دوبایه عیوس بشی من بتونم ببینمت!!!!!!
این منم بازززززز:
الهی عروس بشی گلم من ببینمت تو لباس عروسی فدات شم عاشقتم شیرینم