سیاست مداری یا دلبر؟!
عزیزکم دختر با احساس و مهربونم خیلی دوستت دارم همین الان داشتم میگفتم یعنی می نوشتم که خیلی دوستت دارم و تو بازم دلبری کردی برام
مشغول کار خودم بودم که شنیدم داری با خودت حرف میزنی البته با خودت که نه با عروس خانومت! تا شنیدم میگی زُهیه(زهره)جون خوب گوشام رو تیز کردم ببینم چی داری میگی
کنار خودم بودی ولی داشتی یواش صحبت میکردی
داشتی میگفتی زُهیه (زهره)جونم من خیلی دوسِت دایَم زُهیه جونم میای با من بازی کنی آخه من خیلی تنام
نمیدونم می دونستی من دارم میشنوم یا نه
نمیدونم به در میگفتی که دیوار بشنوه یا واقعا داشتی بازی میکردی
ولی خیلی سیاست مداری شاید به خاطر اینکه اون موقع که تو دلم بودی هر جا که میشستم وای خدای من بحث سیاسی بود و هم گوش من و هم گوش تو پر بود از بحث های سیاسی بگذریم...
گفتی بهش بیا با هم بچرخیم، دستات رو بده به من تا بچرخونمت کلی بهت خوش بگذره
الهی فدات شم مهربونم یعنی خیلی احساس تنهایی میکنی در حالی که من از صبح تا شب پیشتم؟!
نمیدونم ولی خیلی جالب بود برام که اینقدر بهش ابراز محبت میکردی اونم یه دفعه آخه دو ساله که این عروس خانم رو داری!!!!!
در حالی که خودم رو به ظاهر مشغول به کار خودم نشون میدادم ولی تو نخت بودم و تو هم همش قربون صدقه ی عروس خانومت می رفتی و جالب بود برام که بهش گفتی زهره
همین جوری که داشتی می چرخیدی افتادی و گفتیآخ سَیِمون جیگ یَفت(سرمون گیج رفت)
یعنی می خواستم بخورمت خیلی جلوی خودم رو گرفتم ولی تو نگام کردی و فهمیدی دارم نگات میکنم منم فقط خندیدم و تو هم خندیدی
و داشتم همش فکر میکردم کاش ازت عکس می گرفتم هر چند که اگه اولش بلند میشدم تو میفهمیدی دیگه ولی خب بعدش دوربین رو آوردم و گفتم اجازه میدی چند تا عکس با دوستت ازت بگیرم؟گفتی آیه و تل های خودت رو هم زدی به سرش! و اینقدر با محبت کنارش نشستی و دستش روگرفتی توی دستت که یه دفعه حسودیم شد
بهت گفتم اسم این دوستت که اینقدردوسش داری چیه؟
گفتی عیوس خانوم
گفتم ولی من فکر کردم یه چیز دیگه بود
گفتی آها فهمیدم بند انگشتی
گفتم نه یه اسم دیگه گفتی ها
گفتی چی ؟
گفتم اسمش رو میگم همون که الان داشتی باهاش حرف میزدی
گفتی این اسم زیاد دایه کدومش یو میگی؟
اینقدر خنده ام گرفته بود که دیگه نمیتونستم جوابت رو بدم
حالا بگو ببینم سیاست مداری یا دلبر؟؟؟!!!