تو اردکی یا غازی ؟!!!!کفتر بازی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
ما که نفهمیدیم این جوجه اردکا که اینقدر بزرگ شدن اردکن بالاخره یا غاز خوش بیان؟
صداشون واقعا عجیب و غریبه یعنی صدای اردک چه جوریه واقعا ؟ وقتی صدا میدادن یه هو برگشتی گفتی: مامان آخه ببین اینا چه قدر عر عر میکنن نمیذارن من بخوابم!یعنی این تشبیه کردنت منو کشته آخه چرا عر عر حالا ؟!
من رو به اردکا: تو اردکی یا غازی؟
بابا رو به من : من غاز خوش بیانم!
تو رو به من و بابا : نه بابا اینا اردکای خوش بخت ان!!!!!!!!!
واقعا هم که خوش بختن با وجود دوستی مثل تو که اینقدر عاشقانه خفه شون میکنی
علاقه ی شدیدت به انواع و اقسام حیوانات آخرش یه کاری دستمون میده ها ! یعنی دلت میخواد توی خونه باغ وحش داشته باشی !از بع بعی و سگ و مرغ و خروس و جوجه و مرغ عشق و کبوتر بگیر تا گاو و زرافه !
بعضی وقتا میگی که این حیوونا رو بزرگ کنیم بفرستیم باغ وحش!
داری با خودت بازی میکنی و رفتی تو نقشت و حسابی داری با عروسکات حرف میزنی و نمایش میدی که من صدات میکنم:
نیــــــــــــــایش دخترم ....
یه هو بلند میگی که : اِ من که نیایش نیستم من لاک پشتم!!!!!!!
من که نیایش نیستم من مرغم!!!!!
من که نیایش نیستم من پروانه ام ، کفش دوزکم ، زنبورم ، اردکم ................
همین طور هر دفعه یه چیزی میگی و من مباید بگم ببخشید خانوم لاک پشته بیا شیرت رو بخور
باز دوباره : لاک پشت که شیر نمیخوره
بیا میوه ات رو بخور کفش دوزک که میوه نمیخوره
بیا غذات رو بخور پروانه که پلو نمیخوره!
البته گه گداری هم پیش میاد که نقشت با اون چیزی که قراره مامان ِ از همه جا بی خبر بهت بده هم خونی داشته باشه !
فکر کنم باید همیشه قبلش ازت بپرسم شما الان دقیقا چه موجودی هستی و در چه نقشی فرو رفتی که غذای همون رو بهت بدم
تازه گاهی اوقات که خودت تو یه نقشی فرو رفتی و باید به همون نام صدات کنیم به ما هم توی ذهنت یه نقشی میدی و هی صدا میزنی آقا خروسه آقا خروسه باهاش حرف میزنی و منتظر جوابی وقتی جوابی نمیشنوی میری محکم میزنی رو پای بابا که مگه من با تو نیستم آقا خروسه!!!!!!!!!!!!برا منم به همین صورت
چند روز پیش کبوتر پسر همسایه افتاده بود تو حیاط خونه و اومده بود دنبالش
شنیدی که گفت : کفترم افتاده تو حیاط شما !!!!!
رفتی تو حیاط و با جارو افتادی دنبالش که بگیریش اینقدر سر و صدا راه انداخته بودی که بابا رو از خواب نیم روزیش پروندی و اومد تو حیاط گرفتش
کلی التماس کردی که بده دست من نمیدونم چرا عکس نگرفتم وقتی محکم گرفته بودیش تو دستت و میگفتی میخوام خودم برم بدمش به پسر همسایه
رفتی دم در و بادی به غبغب انداختی و گفتی بیا بگیرش مراقبش باش !
تازه ماجرا شروع شد و خواهش های مکررت برای کبوتر داشتن البته چون اون گفته بود کفتر تو هم گفتی: بابا کفتر میخوام برام بخر دیگه میخوام کلی باهاش بازی کنم!
یه کفتر سفید چشم کـ و چـ و لـ و ببین چه قدر خوشگله و نــــــــــــــــــــــــازه چه قدر عزیــــــــــــــــــزه!!!
میگفتی که بابایی قول داده بود اگه جوجه اردکا رو بزرگ کردم برام مرغ عشق هم بخره ولی نخرید حالا باید برام هم کفتر بخره هم مرغ عشق که همشون با هم باشن و تنها نباشن و غصه نخورن!
اینقدر ناز میاری تو صدات و کرشمه تو چشات کیه که بتونه بگه نه !
بابا که میشگه باشه وقتی چشم غره ی منو میبینه میگه اگه مامان راضی باشه !آخه مادر جان به خاطر خودت میگم دکتر میگفت حییون خونگی حساسیت زاست برات ولی کو گوش شنوا
عشق تو به حیوونا خیلی خیلی زیاده
چند روز پیش باز در حالی که توی حس و حال خودت بودی و منم مشغول کارام اومدی پیشم و گفتی مامان به بابا میگی برام ماهی پرنده بخره !!!!!!!!!!!
گفتم ماهی پرنده دیگه چیه مامانی ؟
جوری که انگار من هیچی نمیفهمم و تو الان میخوای برای من توضیح بدی تا خوب شیر فهم بشم گفتی :
ببین ماهی پرنده همون ماهیه که در حالی که توی آّب شنــــــــــــــا میکنه اما بعضی وقتا میاد روی آّب و یه هو می پره بالا و اوووووووووووووووووووو پرواز میکنه و مرغ ماهی خوار بعضی وقتا میگیرتش و میخورتش
ولی به بابا بگو که مرغ ماهی خوار دیگه نخره همون ماهی پرنده خوبه
نمیدونم اینا تراوشات ذهنی خودته دخملیه با هوش و خلاق من یا چیزی دیده بودی که میگفتی به هر حال هر چی که هست شیرینه همه حرفات شیرینه همه خواسته هات عزیزی نفسم بلبلکم عاشقتم