دخملم داره بزرگ میشه
گل قشنگم خیلی شیرین شدی مامانی کارای بامزه زیاد میکنی مخصوصا ژست هایی که موقع عکس گرفتن به خودت میگیری خیلی بامزه است... الان (25 مرداد89) یاد گرفتی با انگشت اشاره میکنی به چیزای مختلف و یه چیزایی به زبون خودت میگی عاشق حرف زدنتم عزیزم الان دیگه به راحتی و بدون کمک خودت وایمیستی و حتی در حالی که ایستادی دست هم میزنی
عزیزم راستی روز اول مرداد هم اون یکی دندونت یعنی دندون جلوی فک بالات، سمت چپ (چه جوری آدرس دادم) هم دراومد یعنی موقع عروسی خاله(5 مرداد) 3 تا دندون داشتی خوشگلم و روز 5 شهریور که 11 ماهت تموم میشد دندون چهارمت هم داشت درمی اومد...
از شیطون بازی هات که دیگه هر چی بگم کم گفتم تمومی نداره از همه بدترش هم اینکه همه چیو میکردی تو دهنت و من همش خدا خدا میکردم زودتر این عادت از سرت بیفته تند تند چهار دست و پا میکردی و هرچی گیرت می اومد از رو زمین برمیداشتی و میخوردی، در کشو ها ی کمد هت رو هم باز میکنی و بعد هلش میدی جلو و آخ دستت لای کشو گیر میکنه و گریه میکنی شیطنت هات بعضی وقتا خسته ام میکنه ...
(کاش کودک بودم تا بزرگ ترین شیطنت زندگیم، نقاشی روی دیوار بود)
روز 1شهریور 89 در حالی که چند روز مونده بود 11 ماهت تموم بشه برام 4 قدم راه رفتی خودت بدون کمک بهت گفتم تاتی کن تاااتی تاتی ، تو هم 3 قدم تند برداشتی و چهارمیش خوردی زمین فدات شم خیلی ذوق کرده بودم که بالاخره قدم برداشتی میدونستم قبل از اینکه 1 سالت بشه راه میری گلم
خدایا خودت همیشه مراقب نیایش من باش