نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ثمره ی عشق

دخملی کتاب می خونه + یه خبر خوب!

1390/11/17 0:40
نویسنده : مامانی
2,222 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای مهربونی که تو رو به من داد ، بزرگ ترین نعمت زندگی من خیلی دوستت دارم

دختر گلم خیلی وقت هست که دیگه خودت با خودت بازی میکنی ، با عروسکهات بازی می کنی و قصه و شعر برای خودت و اونا می خونی

اکثر کتاب قصه هات رو که فکر میکنم 40 تایی باشه برای خودت میخونی یعنی از بس برات خوندم دیگه حفظ شدی و حالا خودت برای خودت می خونی

خیلی وقته می خوام برات بنویسم فرصت نشده یه عالمه از عکس هات هم مونده که برات نذاشتم حتما میذارم به زودی گلم

تازه اسم روزای هفته رو هم یاد گرفتی البته به ترتیب نه ولی همشو بلدی بگی ولی عاشق دوشنبه شدی همش میگی دوشنبه بریم دوشنبه بیا دوشنبه بخر هر چی میخوای بگی میگی دوشنبه باشه

الهی فدات شم من مثلا همین الان اومدی پیشم و بهم میگی مامان بییم پیش خاله دلم به خاله تنگ شده میگم امروز خاله مهمون داره باشه فردا میگی: شَدا دوشنبه اَشت؟مژه(فردا دوشنبه است؟) دیروز و امروز و فردا رو هم بلدی و کاملا متوجه میشی

دیروز دیدم نشستی و داری کتابات رو یکی یکی ورق میزنی و تعریف می کنی قصه هاشو برای همین گفتم عین حرفات رو بنویسم تا بعد بزارم تو وبلاگت یادگاری

البته بعضی وقتا هم که داری همین جوری راه میری دور خونه یه دفعه یاد یه شعر یا قصه میفتی و می بینم همین طور داری با خودت حرف میزنی و قصه هایی رو که حفظی میگی

مثل این قصه که الان می نویسم برات از زبون خودت شیرین زبونم که داشتی برای خودت همش رو تعریف میکردی و من هم کلی ذوق کردم فدات شم :(اصلا همکاری نمیکنی صدات رو ضبط کنم دختر گلم وگرنه خیلی با مزه میشد تا میفهمی دارم ضبط میکنم میگی نه نه خاموشش کن! البته نا گفته نماند که از فیلم گرفتن خیلی خوشت میاد و میگی ازم شیلم بی گی فیلمشو دارم ولی صدات رو نه! ناراحت)

آیزوی بچه خگوش

 یکی نبود

زییه زیر گمبد کبود

جنگل بود مَشَلن مثلا خیشی خرسی بود ، مای مار بود، اوباگه قورباغه بود

بعد یه بچه خگوشی بود اشمش اسمش خگوشی بود  

با پِدَیو مادَیش پدر و مادرش نِندگی میکَد زندگی می کرد

با دُم دیاز دم دراز و تیگ تیگی تیغ تیغی دوشت دوست بود

اما با دوشتاش بادی نکَد نایاحت ناراحت بود گمگین غمگین بود

خوابیده بود

پدَیِش پدرش نایاحت بود

بعد خگوشی گُشت گفت من دُم شنجاب سنجاب میخوام

پِدَیِش خندید و گُشت اما شما دم اَشَنگی قشنگی دایی داری

اما خگوشی یازی نبود راضی نبود دُم دوشتش پشمالو بود

بعد بعد گُشت گفت دُمت به من میدی

بعد یَشت رفت بادی با خوشالی خوشحالی

 اما شب یَشت رفت خونه ، دمش تو خونه جا نشد

نی می تونست بخوابه

خگوشی اشتها اشتباه کَیده کرده بود

پدیش گُشت پدرش گفت دُم شنجابا به دَدِ شما نی می خویه به درد شما نمیخوره

تا اون دِیَخت درخت تا اون دیخت بپیه بپره اما عَیای غذای ما شبژیجاته سبزیجاته یو نمین روی زمین پیدا میشه  

بعد دمش پش داد پس داد بعد با خوشالی بادی کَیدَن بازی کردن

اِشه ی قصه ی ما به شَی سر یِشید رسید

کلاگه کلاغه به خونش نَیِشید نرسید

 بالا اومدیم ماشت ماست بود

 پایین اومدیم دوگ دوغ بود

 اِشه ی ما دویوگ دروغ بود

 niniweblog.com

حالا بعد از خوندن یه قصه از زبون دختری یه خبر خوب هم دارم+یه اطلاعیه!

برید ادامه مطلب 

اول باید از خدای مهربونم تشکر کنم که اینقدر همیشه دوستمون داره و واقعا همیشه کنار خودمون حسش میکنم خدایا ازت ممنونم به خاطر همه چیز ممنونم همیشه شکرت رو گفتم و میگم

هر بار که به صورت دخترم نگاه میکنم ، بغلش میکنم ، بهش میخندم، بهم میخنده ....میگم خدایا شکرت با همه وجودم میگم شکرت هر بار که همسرم در خونه رو باز میکنه و میاد تو میگم شکرت خدایا کمک کن هیچ وقت یادم نره که بگم شکرت

همیشه میگم خدایا به خاطر همه چیزایی که بهم دادی و ندادی شکرت به خاطر اینکه تو تمام لحظه های زندگیم حست میکنم شکرت همیشه کنارم بمون خیلی دوستت دارم

2 روز پیش یعنی 15 بهمن بالاخره بعد از یه انتظار خیلی طــــــــــــــــــــــــــــــــــولانی ، نتایج قرعه کشی سال 90 عمره مفرده اعلام شد اولویت تشرف ما 503 اعلام شده نمیدونم دقیقا یعنی چی ولی خب به هر حال شکر هزار بار شکر خیلی خوشحال شدیم خیلــــــــــــی ، با اینکه از سال 93 اعزام هست ولی خدا بزرگه ان شا الله تا اون موقع زنده باشیم و بریم خونه ی خدا، با نیایشم ...خدایا ازت ممنونم که ما رو لایق دونستی و طلبیدی ، خدایا قسمت همه بکن

 ما 21 مهر ثبت نام کرده بودیم یعنی بابایی خواست که اسم هر سه تامون رو بنویسه چون اون موقع اول می خواست برای مامان جون (مامان خودش) فقط ثبت نام کنه ولی به من گفت دلم می خواد اسم هممون رو بنویسم ممنونم ازش واقعا که همیشه به فکرمونه و خیلی زحمت میکشه همین جا از بابایی مهربون هم تشکر میکنم که همیشه و در هر حال به فکر ماست خدایا به خاطر همسر نمونه ای که بهم دادی شکرت

خدایا ازت می خوام همیشه کمکمون کنی و تنهامون نذاری که اگر تو با ما باشی همه چیزای خوب هم با ماست خدایا خیلی دوستت دارم و ازت ممنونم... هیچ وقت تنهامون نذار ، خدایا همه لحظه هامون رو به تو می سپارم پُرش کن از حضور خودت...

niniweblog.com

پی نوشت 19 بهمن :

" ای نور ما، ای سور ما، ای دولت منصور ما ، جوشی بنه بر شور ما تا "می" شود انگور ما

دوست خوبم مامان علی کوچولو این رو برام نوشته اطلاعاتم کامل نبود ایشون زحمتش رو کشیدن:

(اولویت پیش از 300 به ثبت نام شده های سال 87 اختصاص دارد و اعزام آنها تا سال 93 طول می کشد. و پس از آن ، اولویتهای 300 تا 600 شروع می شود. سازمان حج و زیارت اعلام کرده هرسال 800 تا 900 هزار نفر را به عمره اعزام می کند. همچنین اعلام شده است که هر اولویت22هزارنفر را شامل می شود . یعنی هر سال 40 اولویت اعزام می شوند.زمان احتمالی اولویتها بدین شرح می باشد: اولویت 301 تا 340 سال اعزام 93، اولویت 341 تا 380 سال 94، اولویت 381 تا 420 سال 95، اولویت 421 تا 460 سال 96، اولویت 461 تا 500 سال 97، اولویت 501 تا 540 سال 98 ، اولویت 541 تا 580 سال 99، اولویت 581 تا 600 سال 1400.
منبع : روزنامه خبر جنوب دوشنبه 17/ بهمن/ 90......)

اعزام شما احتمالا بین سالهای 97 تا 98 . انتظار شیرینیه دوست گلم موفق باشی و سلامت .

♥♥خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا بازم شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکرت♥♥

مرسی دوست خوبم آره انتظار شیرینیه ، درسته ان شا الله که این طور باشه که گفتن و واقعا سالی 800 هزار نفر ! رو اعزام کنن ... و ما هم زنده باشیم و بتونیم خونه خدا رو زیارت کنیم هر چند که ایمان دارم خونه ی خدا باید توی قلب آدم ها باشه ان شا الله که بتونیم درونمون حسش کنیم و راضی باشیم به رضای اون همیشه

 وگرنه خیلی ها که مدام مشرف میشن شاید هنوز خدا رو تو دلشون پیدا نکرده باشن وگرنه میتونستن درک کنن که برای مردم شون این انتظار ها خیلی سخته و راه بهتری پیدا میکردن راهی جدای از گفتن منتظر باشید...منکه هنوزم نفهمیدم اینا که اصلا نمیخواستن بین 6 میلیون و 500 هزار نفر قرعه کشی کنن و می خواستن همه رو اینجوری اولویت بندی کنن چرا از اول گفتن قرعه کشی هست! چرا گفتن 2میلیون و 600 هزار نفر اعزام میشن چرا گفتن زمان ثبت نام تاثیری توی زمان اعزام نداره!!! البته واضحه چرا نگفتن یا بهتره بگم چرا دروغ گفتن................

بگذریم از این حرفا که نه خیر دنیا توشه نه آخرت ، دختر گلم درسته که یه کم دلم گرفته از اینکه باید خیلی منتظر باشیم ولی حتما خواست خدا بوده تا تو هم که همراه ما هستی بهترین و کامل ترین استفاده رو از این سفر معنوی ببری...الهی به امید تو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مامان سانای
17 بهمن 90 11:16
آفرین نانی کوچولو
مامان سانای
17 بهمن 90 11:23
نانی جون چقد قشنگ قصه تعریف می کنی اگه اونجا بودم یه گاز کنده از لپت می گرفتم
مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 بهمن 90 12:09
آفرین به این دختر کتاب خون و شیرین زیون. منکه از خوندن این متنها لذت می برم. خوش به حال شما که خودش براتون می خونه.

خدا رو شکر هر موقع که مشرف شدید، ما رو از دعای خیرتون بی بهره نذارید.


ممنون التماس دعا از شما
مامان زهره
17 بهمن 90 12:31
آخه نیایش جونم معلومه که کتاب خوندن را خیلی دوست داره
مامی کیانا
17 بهمن 90 14:26
من که عاشق حرف زدنتم عزیزم بوس بوس باور کن اگه اینجا بودی درسته قورتت میدادم عزیزم بازم بوس بوس


خیلی ممنون بوس برای شما
مامی کیانا
17 بهمن 90 14:32
ایشالا همیشه خوش خبر باشید امیدوارم به همه آرزوهای خوبتون برسید


مرسی عزیزم شما هم همین طور
حنانه
17 بهمن 90 16:45
سلامـ
آفرين نيايش جون که خودن واسه خودت می خونی و مامانتو اذيت نمی کنی
مامان نيايش ما 378 هستيم خداروشکر هم واسه ما هم واسه شما


سلام ممنون حنانه جان ان شا الله خدا قسمت همه بکنه
آزاده
17 بهمن 90 20:10
به به
چه دخملیییییییییییییییی
اول این دخمل ناز و ببوس و بهش بگو خاله چقدرررررررررررر دلش براش تنگ شده
دوم سلام هه هه هه
تبریک میگم خانومی هم به خاطر دخمل گلت و هم به خاطر خبر خوبی که دادی
امیدوارم همیشه شاد باشید و سلامت




سلام خانمی ممنون اومدی خوشحال شدم ان شا الله قسمت همه باشه و ان شا الله که ما هم زنده باشیم و حالا که قسمت شده بتونیم بریم خونه خدا
شاد باشی شما بوس برای شما و پارسا جون
عمه
17 بهمن 90 21:42
Shalam be dokhmal gol, geshat kheily jabel bud kheily ham naz tarifesh kardi ameh joon daste mamani dard nakoneh ke khaterat ghashanget ro bara moon inja minevise. khoshgelam kheliy khoshhalam raftin tou nobate safare khuneh khoda . Ishallah hamishe ba baba o maman beri safaraie khub o ghashang. Man hezar hezar ta barat boosh miferestam eshghe man


ممنون عمه ی خوشگل و مهربونم ایشالا شما هم خوشبخت و شاد باشی همیشه منم هزار تا بوس برای شما میفرستم
مامان علی
17 بهمن 90 23:25
تو چقد قشنگ قصه میگی خاله جون. کاش من شبا بیام پیشت تا بیام قصه بگی خوابم ببره. این علی ووروجک که خواب رو از چشای من دزدیده . مبارکه ما هم اولویت 474 شدیم انتظار قشنگیه .ما "یشتیم" رفتیم بخوابیم
: X


ممــون خاله جون اگه می تونشتی بیای حتما بَیات اِشه میگُشتم تا بخوابی
ممنون مبارک شما هم باشه ایشالا قسمت همه بشه
شب به خیر
محيا كوچولو
17 بهمن 90 23:34
واي واي نيايش جونم چه خوب كتاب ميخونيخبرجديد رو شنيدي؟؟


ممنونم ایشالا خیره
مامان على اكبر
18 بهمن 90 2:39
سلام دخمل ناز و شرين زبون,عزيزم هر وقت رفتى خونه ى خدا حتما واسه همه دعا كن


به یاد همه دوستان همیشه هستیم ان شا الله که خدا، هم قسمت ما کنه به زودی، هم قسمت همه ی دوستان
مهرانه مامان مهرسا
18 بهمن 90 9:28
آفرين به اين دخمل زرنگ
مباركه ماماني ايشالا به سلامتي ميريد ايشالا


ممنون عزیزم ان شا الله
ندا مامان نيايش
18 بهمن 90 10:10
آفرين به اين دختر خوشگل و خوشمزه و دانشمند كه خودش كتاب مي خونه و قصه مي گه .
خانمي بابت ثبت نام تشرف هم تبريك مي گم . نيايش جون تا اون موقع براي خودش خانمي شده و حسابي از اين سفر معنوي استفاده مي كنه .


ممنون عزیزم لطف داری
ان شا الله که خدا قسمت همه بکنه و ما هم تا اون موقع که نوبتمون بشه زنده و سالم باشیم بتونیم یه سفر سه نفره به خونه خدا داشته باشیم
مامان امیرناز
18 بهمن 90 11:09
سلام عزیزم چه خوشگل قصه می گی ماشاا.. ایشالا رفتی حج واسه ما هم دعا کن ایشالا در کنار هم شاد و خوشبخت باشید راستی مامانی اهنگ وبلاگت خیلی قشنگه


سلام عزیزم ممنونم ان شا الله
از شما هم التماس دعا
ممنون از نظر لطفت
مامان نيروانا
18 بهمن 90 14:09
سلام عزيزم، اي جونم جونم به اين كتاب خوندن و قصه گفتنت شيرينك! چقدر كامل و زيبا و آفرين به حوصله و ذوق تو دوست خوبم كه نه تنها براش كتاب خريدي و اينهمه وقت گذاشتي و براش خوندي بلكه همه ي قصه گفتنش رو با تصوير و كامل براش نوشتي تا بمونه براش. هزارها بوسه براتون ميفرستم. دوستتون دارم


مرسی عزیز دلم که اومدی نظر لطفته خانمی من هم شما رو خیلی دوست دارم دوست خوبم
مامان معين
18 بهمن 90 14:30
سلام ، قربون اون كتاب خوندنت بشم ، انشاا... هميشه خوشبخت و عاقبت بخير باشي . راستي خيلي خوشحال شدم انشاا... زنده باشم و عكس هاتون رو بعداز اومدن از مكه ببينم


سلام خانمی ممنون از محبتت ان شا الله ما زنده باشیم و بتونیم بریم این طور که بوش میاد حالا حالا ها نیست ولی بازم خدا رو شکر هر چی اون بخواد خونه ی خدا باید تو قلب آدم باشه ان شا الله قسمت همه بشه به زودی
مامی امیرحسین
18 بهمن 90 15:19
به به چه فرشته خوشگلی دلمون وا شد.چه شهرزاد قصه گویی...ماشالا ...
ممنونمکه سر زدین


خواهش میکنم عزیزم ممنون از شما و نظر لطفت
مامان یسنا
18 بهمن 90 15:47
نانی جونم واسه یسنای منم قصه میگی!!!کاش شما دوتا پیش هم بودین یسنا بازی کردن رو ازت یاد میکرفت


من در خدمتم
برای همه قصه میگم تازه مامان و بابا رو هم می خوابونم خودم میرم بادی شادی
سمیه : مامان مسیح مقدس
18 بهمن 90 16:16
سلاااام عزیزم..خوبی گلم ؟ نیایش ناااز من چطوره ؟ خوبه ؟
الهی قربونش بشم...ماشالله معلومه خااانومی شده واسه خودش...خدا حفظش کنه...
مبارک باشه...انالله خیلی زود نوبتتون برسه....
اولویت ما هم مشخص شده...355 هستیم..
انشاالله با هم اونجا زیارت کنینم خونه ی خدا رو
راستی بی نهایت ازت ممنونم که با اینکه من نمی تونم زود به زود بیام پیشتون اما شما همچنان به ما لطف دارین...


سلام خانمی رسیدن به خیر ممنون اومدی عزیزم لطف داری کاری نکردم دوستتون داریم دیگه
مبارک باشه کاش اینطور بود ولی فکر میکنم شما سال 94 قسمتتون بشه ما سال 98 نمیدونم واقعا بر چه اساسی بوده میگفتن زمان ثبت نام تاثیری نداره ولی ظاهرا داشته ان شا الله که زنده باشیم و بتونیم دیر یا زود خونه ی خدا رو ببینیم هر چی خودش بخواد...
بازم ممنون از نظر لطفت
مامان الینا
18 بهمن 90 16:20
سلام
به سلامتی وووووووووااااااااااااااای که چقدر تونازی


سلام مرسی از محبتتون
خاله فریده
18 بهمن 90 16:58
سلام به خواهر خوب و نیایش قشنگم .. خاله جون خیلی خیلی خیلی قشنگ کتاب میخونی ...... هزار و سیصد آفرین دوباره هم به هر 3 تا تون تبریک میگم .. ولی کاش میشد با هم بریم !! ما هم 401 شدیم .. ولی با شما خیلی فاصله داریم !!!! البته اگه 19 فروردین 91 قسمتون بشه و بریم اونموقع میشه دفعه ی دوممون ...اگه زنده باشیم . به هر حال خیلی عالیه .. نیایش جونمم حاج خانوم میشه به سلامتی !!


سلام خواهری ممنون عزیزم ایشالا که 19 فروردین میری و برای ما هم خیلی دعا میکنی ما که حالا حالاها نوبتمون نمیشه احتمالا سال 98 هست وقتی نیایش 10 ساله بشه نمیدونم حتما خدا اینطوری صلاح دونسته ان شا الله قسمت همه بشه به سلامتی
مامان علی
18 بهمن 90 18:50
اولویت پیش از 300 به ثبت نام شده های سال 87 اختصاص دارد و اعزام آنها تا سال 93 طول می کشد. و پس از آن ، اولویتهای 300 تا 600 شروع می شود. سازمان حج و زیارت اعلام کرده هرسال 800 تا 900 هزار نفر را به عمره اعزام می کند. همچنین اعلام شده است که هر اولویت22هزارنفر را شامل می شود . یعنی هر سال 40 اولویت اعزام می شوند.زمان احتمالی اولویتها بدین شرح می باشد: اولویت 301 تا 340 سال اعزام 93، اولویت 341 تا 380 سال 94، اولویت 381 تا 420 سال 95، اولویت 421 تا 460 سال 96، اولویت 461 تا 500 سال 97، اولویت 501 تا 540 سال 98 ، اولویت 541 تا 580 سال 99، اولویت 581 تا 600 سال 1400. منبع : دوزنامه خبر جنوب دوشنبه 17/ بهمن/ 90...... اعزام شما احتمالا بین سالهای 97 تا 98 . انتظار شیرینیه دوست گلم موفق باشی و سلامت . " ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما ، جوشی بنه بر شور ما تا "می" شود انگور ما"
مامانی درسا
18 بهمن 90 20:13
سلام عزیزم خیلی دوست دارم هم شما گلمو هم مامان مهربونو که مرتب به من و درسایم سر میزنه . گلم کتاب خوندنت هم مثل خودت خوشگله . عزیز دلم مبارکه مبارکه و التماس دعا . امیدوارم بزودی زود مشرف بشین . دوستتون دارم


سلام خانمی ممنون اومدی ما هم شما رو خیلی دوست داریم دوستای گل و مهربون
التماس دعا از شما
مامان نسترن
19 بهمن 90 14:29
سلام مامان مهربون. ممنونم از دلگرمیت


سلام عزیزم خواهش میکنم لطف داری
مامان علی
19 بهمن 90 15:09
دوست گلم توضیحات کامل بود؟


آره خانمی خیلی ممنونم عزیزم
سارا(مامان سوگل)
19 بهمن 90 15:22
آفرین به دختر باهوش
راستی ممنون از راهنماییتون


ممنون عزیزم که اومدی
خواهش میکنم گلم بوس برای شما
خاله فریده
19 بهمن 90 17:11
بهتر خواهری .
تا اونموقع نیایش هم فهمیده تر میشه و قدر سفرش رو میدونه .. آره حتما اینطوری صلاح بوده دیگه .


نمیدونم آره شاید حتما خدا این طوری خواسته توکل بر خدا
مامان علی
19 بهمن 90 21:09
خصوصی داری گلم


ممنون عزیزم
زهره مامان هلیا
20 بهمن 90 12:08
آخ که خاله فدای کتاب خوندت بشه چه نمکی تو نیایش


قربون شما بوس برای شما
مامان نسترن
20 بهمن 90 14:15
هزارو چندمین سالگرد تولد بزرگ مرد آسمونی مبارک


عید شما هم مبارک
فاطمه شجاعی
21 بهمن 90 11:18
چقد خوبه که کتاب خوندن رو دوست داری
معلومه که خیلی باهوشی
به مامانی جونت بگو هرروز برات اسفند دود کنه دلبرکم دلم خیلی تنگته


ممنونم خیلی کتابام رو دوست دارم مرسی که پیشم میای
نگار(مامان سام)
22 بهمن 90 11:13
چه دختر نازی دارین.خوش به حالش که مامانی مثل شما داره که با حوصله داستان رو از زبون خودش واسش نوشتین.
با اجازه لینکتون میکنم.


ممنون عزیزم از نظر لطف شما
شما هم لینک شدید
مادر کوثر و علی
25 بهمن 90 8:37
وای قربونه کتاب خوندنششششششششش
کوثر منم بامزه کتاب میخونه و همش هم میگه بعدش...بعدش.....

وااااااااااااای چه خبر خوبببببببببببببببببببببییییییییییی
به سلامتـــــــــــــــــــــــــــــــــییییییییییی عزیزم


ان شا الله قسمت همه بشه و ما هم زنده باشیم تا وقتی نوبتمون برسه
ممنونم از نظر محبت امیزت
خدا کوثر جونو حفظ کنه برات
انشالله به سلامتی مشرف بشید
خوش به سعادتتون





مامان امیرعلی
25 بهمن 90 16:13
خوش به سعادتتونچه بانمک میحرفهنیایش خانومی


ممنون عزیزم ان شا الله قسمت همه بشه زیارت خونه ی خدا ممنون از لطفت
مامان نازی نرگس
26 بهمن 90 1:38
همیشه خوش خبر باشی خانمی ما رو هم فراموش نکنی به یاد ما هم باشی
قربون این قصه گوی کوشولوی با استعداد برم الهیییییییییی چه خوشمل حرف میزنی عزیزی


ممنونم خانمی همیشه به یاد دوستای خوبی مثل شما هستیم شما هم برای ما دعا کنید خدا زودتر قسمتمون کنه
مامان ماهان
27 بهمن 90 19:54
به به چه خبر خوبی
خوش به حالتون الهی همیشه از این خبرای خوب خوب بهمون بدی



واما آفرین به نانی جون که کتاب میخونه
آفرین صد آفرین هزار و سیصد آفرین فرشته روی زمین


ان شا الله همیشه شاد باشید شما هم و خوش خبر ماهان جون رو هم ببوس خانمی ممنون اومدی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد