دوسِتون دارم...
دخترکم...چیزی به شش ساله شدنت نمونده دیگه ....هفتاد و یک ماهه هستی ! خیلی حس بزرگی داری
و واقعا خوشحالی از اینکه با شش ساله شدنت صاحب یه برادر هم میشی ....
حس و حال تو واقعا به آدم انرژی مضاعف میده وقتی میای و دست می ذاری رو شکمم و با داداشی حرف میزنی و اونم زیر دستت تکون میخوره و یه هو چشای تو از شادی برقی میزنه و میخندی انگار بزرگ ترین نعمت ها رو دارم ....انگار که نه قطعا دارم...
این روزا همش فقط دارم خدا رو شکر میکنم و ازش میخوام این نعمت رو به همه زنان سرزمینم مخصوصا اونایی که از جون و دل مشتاق داشتن همچین تجربه ی دلنشینی هستن ، عطا کنه و خودش تا آخرش و تا همیشه کنارشون باشه.....الهی آمین
دختر خوب و یزرگ و مهربونم که خیلی خیلی هوای مامان رو داری این روزا و خوشحالی از بزرگ شدنت یادم رفته بود برات بنویسم که توی پنج سال و نه ماهگی، اولین و دومین دندون شیریت افتاد و دو تا دندون اصلی ات در اومد توی ماه رمضان بود فکر میکنم...
یعنی دو تا دندون کوچولوی پایین که توی نه ماهگی در اومده بودن و جزو اولین دندون هات بودن توی پنج سال و نه ماهگی افتادن....برات تجربه ی جالبی بود.....مبارکت باشه خدا کنه دندونای بالات هم که مجبور بودیم توی دو سال و نیمگی ت بکشیم به موقع در بیاد.....الهی آمین
دخترکم گاهی هم البته حس و حال نی نی شدن داری و دلت میخواد یه جوری حرف بزنی که ما متوجه نشیم و ادای نی نی ها رو در میاری فیلم های بچگی هات رو دوست داری ببینی و گاهی هم چیزایی میگی که ادم به فکر میره اینکه چرا وقتی کوچولو بودم منو بیشتر دوست داشتین و ازم ناراحت نمیشدین و دعوام نمیکردین!
البته که من بهت توضیح میدم که این طوری هم نیست که ما وقتی کوچیک بودی بیشتر دوسِت داشتیم ولی خب بچه ها هر چی بزرگ تر میشن و درک و فهمشون بالاتر میره مامان و بابا هم ازشون انتظارهای بیشتری دارن ..........
ولی خب بازم فکرم مشغول میشه و سعی ام رو میکنم که اطلاعاتم رو بالا ببرم و کمتر با هم جر و بحث داشته باشیم تا تو همچین حس هایی نداشته باشی ولی خب تا حدودی هم طبیعیه به نظرم.....
اما فکر میکنم وقتی داداشی بیاد قطعا رفتار ها و برخورد های همه تا حدودی معطوف به اون میشه تا تو .........تو که تا الان تنها نوه از هر دو طرف بودی شاید برات سخت باشه که توجهات به سمت اون باشه چه باز نظر مراقبت ها چه از لحاظ شیرین زبونی ها و شیرین کاری های اول هر بچه که برای همه لذت بخشه
اونوقت نمیدونم واکنش هات چه جوریه مخصوصا خیلی ناراحت میشم که اطرافیان بر چسب به بچه ها میزنن و مثلا میگن حسودی میکنه!!!!
حس تو کاملا طبیعیه و من اصلا اسمش رو حسودی نمیذارم چون هر چی هم بشه این ما هستیم که باید رفتارهامون رو کنترل و مدیریت کنیم.....
چند وقته پیش که یه سری از وسایل و لباس های به قول خودت نی نی رو دیدی کلی ذوق زده بودی کلی خوشحال بودی و اصلا هم نمیگفتی که تو هم چیزی میخوای من میدونم که تو الان کامل درک میکنی و توی خیلی از موارد هم سعی ام بر این بوده که تو رو شریک کنم در انتخاب ها ....
امید وارم بتونم از عهده ی مادری دو تا بچه به خوبی بر بیام بدون اینکه خللی به هیچ کدومتون وارد بشه
قطعا تجربه ی جدید و خاصی برامون هست و البته برای تو ، حضور یه کودک دیگه که خب از جنس من و تو هم نیست .....به کمک بابا خیلی احتیاج دارم امید وارم همیشه باشه و کمکمون کنه .....الهی آمین
دوسِتون دارم بهانه های قشنگ من برای زندگی