یــــه احساســــــــی به تــــــــــو دارم ...
از اول ماه محرم حال و هوای خاصی پیدا کردی اولش یه کمی نگران بودم که میتونم کمکت کنم درک درستی پیدا کنی یا نه چون بعضی عکس العمل هات منو نگران میکرد ولی خب بابا میگفت باید همراه اون یا من توی عزاداری های امام حسین باشی و همه چیز رو از نزدیک ببینی هر سوالی هم داشتی جواب میدیم بهت ...آخه خیلی برات سوال پیش میاد و همش چرا میگی ؟!
گاهی برا ی جواب دادن به یه سوالت کلی باید فکر میکردم که چه چیزی بگم که وقتی قراره سالها توی ذهنت بمونه لااقل اشتباه نباشه ! تو انگار از مسجد رفتن حس خوبی داشتی فقط توی روضه اوایل وقتی میدی گریه میکنیم میگفتی گریه نکن ! یه کمی ترس داشتی وقتی چراغ ها رو خاموش میکردن و صدای گریه میشنیدی ولی بعد ترش دیگه نمیگفتی مامان گریه نکن و فقط میگفتی من گریه ام نمیگیره و یه کم بعد تر میگفتی مامان من وقتی میفهمم که دشمنا ، اماما رو شهید کردن دلم خیلی میسوزه ...
قربون اون دل پاک و مهربونت که عاشق اماما شده و میگی من عشق امامامونم
فدای اون عاشقی کردنت که عاشق کتاب هایی هستی که عکس صورت نورانی امام ها رو داره و البته دلت میخواد فقط راجع به اونا باشه و از دشمناشون چیزی نداشته باشه نه عکس نه نوشته !!
قربون اون دل کم طاقتت که طاقت دیدن عکس زشت دشمنا رو تو کتابا نداره و مامان جون همش رو برات بر چسب زده که چهره هاشون رو نبینی!
اصلا دلت نمیخواد هیچ زشتی رو ببینی حتی توی کارتون ها اگر چیزی ببینی که چهره ی زشتی داره سریع خاموش میکنی تی وی رو یا میگی شبکه اش رو عوض کن
فدای اون بغض کردنت که وقتی عکس امام حسین رو پشت جلد کتابت میبینی که تیر خورده میگی این عکس رو که میبینم بغضم میگیره و دلم برا ی امام حسین تنگ میشه
قربون اون محبتت به امامامون که مطمئنم اونا هم بیشتر از تو ، دوستت دارن عزیزکم و دارن این حس تو رو میبینن ...چه قدر پاکی تو دخترم همین طوری بمون ...
شعری که این روزا شده ورد زبونت : کاشکی ما بچه ها بودیم تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم....
گاهی هم خدایا به روی درخشان مهدی رو میخونی نمیدونی چه کیفی میکنم از این احساست
چند وقتی بود که میگفتی من دوست داشتم اسمم اسم امام ها بود ، گفتم اونا اسم پسراست
اما وقتی اسم حضرت فاطمه رو کنار اسم امام ها دیدی (چهارده معصوم) گفتی خب فاطمه میذاشتی اسمم رو...
عزیز دلم دختر نازم اسم همه ماها یه نشونه است دلم میخواد این اسمی که یه دفعه توی لحظه های آخر به دلم افتاد برات نشونه ای باشه که تو رو به اون جایی که آرزوته برسونه
تو اسمت رو دوست داری چون میگی معنی قشنگی داره "راز و نیاز با خدا " برات حس خوبی میاره منم همین رو میخواستم....
از شبی هم که خاله قصه گو یعنی مریم نشیبا گوینده ی شب به خیر کوچولو ی رادیو ایران اسمت رو تو برنامه اش گفت و گفت که چه قد راین اسم رو دوست داره تو هم دیگه تغییر اسم رو فراموش کردی!
همین جا بازم از مامان سید محمد سپهر عزیزم تشکر میکنم که لطف کرد و اسم تو رو به خاله نشیبا گفت و برام خیلی جالب بود که همه چیزایی که خانم نشیبا از تو گفت درست بود بدون اینکه ماها چیزی گفته باشیم اینکه دختر با ادبی هستی و به ماها احترام میذاری و حرف گوش میکنی و مسواکت رو میزنی و از همه مهم تر خوب شیر میخوری
که این آخریش چشمای منو هم گرد کرد که واقعا از کجا میدونست تو خوب شیر میخوری!!!
خاله قصه گو اول بعضی برنامه ها از زبون آقا کلاغه بعضی خبر ها رو از بچه ها میده و اسماشون رو میگه
و سوم آذر نوبت تو بود و با شنیدن اسمت چشمات گرد شده بود از تعجب که از کجا میدونه آخه از کجا میدونه من با ادبم؟!!!
همش میگفتی آقا کلاغه از کجا خبر داشته ؟ (زیاد از کلاغ خوشت نمیاد)
میگفتی من فکرمیکردم فقط فرشته ی مهربون از همه چی خبر داره
میگفتی پس چرا نگفت که من امام ها رو خیلی دوست دارم
چرا نگفت خیلی خیلی منتظر مهدی صاحب زمانی هستم همش دعا میکنم براش
چرا نگفت هر وقت میخوام آب بخورم میگم : "سلام بر حسین"
چرا خبر نداشت که من هر شب قرآن میخونم قبل از خواب ؟ !(الان سوره ی ناس و فلق ،حمد و توحید ،کوثر و والعصر و نصر رو حفظی عشق من )
....!!!!!
حالا از اون شبی که این برنامه رو ضبط کردم همش گوش میکنی و منتظری که بازم اسمت رو بگه
با کلی خبر جدید ! و اگر یه وقتی داری کار اشتباهی میکنی بهت بگم که خاله قصه گو خبر دار میشه فورا اون اشتباه کات میشه و مثل یه فرشته میری سراغ خوبی ها فقط
دورت بگردم مادر
راستی تو پست قبل یادم رفته بود بگم که بعضی وقتا که حرفی میزدی که با مزه بود برای اینکه یادم نره همون موقع دنبال یه کاغذ میگشتم که بنویسمشون و تو هر بار میدیدی من دنبال کاغذ میگردم میگفتی چیه باز میخوای شیرین زبونی هام رو بنویسی؟! وقتی ذوق زده شدن من رو میدی از شنیدن این حرفت میگفتی: میبینی چه هوشی دارم من
هوشت رو قربون عشق کوچولوی من
تازگی ها همش برام گل میکشی عاشق گل ها تَم گل ناز و یکی یک دونه ی من
یــــــــــــه احساســــــــــــی به تــــــــــــــــــو دارم .........