مهر مادری
چشمان او چشمان من را دوست دارد
جان من است و جان من را دوست دارد
این خنده یعنی دستهای مهربانش
آغوش من دستان من را دوست دارد
این خنده یعنی درد و غم تعطیل تعطیل
چون صورت خندان من را دوست دارد
وقتی که می خندم به من می خندد انگار
حتی لب و دندان من را دوست دارد
در پاسخ این خنده های عاشقانه
صدها فرشته می شود مهمان خانه
جان من است و جان او را دوست دارم
شادابی چشمان او را دوست دارم
دنیای من در دستهای کوچک اوست
دنیای او، دستان او را دوست دارم
با گریه هایش قلب من را می فشارد
من هم لب خندان او را دوست دارم
برگ گلم ،گل می چکد از خنده هایش
می رقصد و غم می رود از جان خانه
می نوشم از عشق تو مهر مادری را
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی