نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

ثمره ی عشق

عروسی خاله

1390/2/11 15:50
نویسنده : مامانی
553 بازدید
اشتراک گذاری

٥ مرداد 89 عروسی خاله فریده به خوبی و خوشی برگزار شد و اونم یه نفس راحتی کشید طفلی خیلی خسته شده بود ولی بالاخره تموم شد دیگه خیلی هم همه چی خوب بود تو هم خیلی ناز شده بودی و دلبری میکردی آخرای شب دیگه اینقدر خسته بودی که تو اون سر و صدای وحشتناک نمیدونم چه جوری خوابت برده بود تازه بگو کجا تو بغل مامان بزرگ من اول که دیدمت خیلی نگران شدم گفتم چه جوری میشه تو این صدای بلند اینجوری خوابیده باشی آخه تو با کمترین صدا از خواب بیدار میشدی وقتی تو می خوابیدی ما نمیتونستیم نفس بکشیم برا همین که ترسیده بودم خودم با دست خودم بیدارت کردم و بعدش نتونستم یه لقمه شام بخورم از دست تو..راستی گلم همون روز 10 ماهت هم تموم میشد ایشالا عروسی خودت ...وای فکر کن نیایش من تو لباس عروس چه خوشگل میشه به امید اون روز

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

تو این عکس خودمون برات مو گذاشتیم همون شب، از بس دوست داشتیم مو زیاد داشته باشی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله پپو
11 اردیبهشت 90 13:54
واای نانی تو خیلی ماهی! (البته به چشم خواهر برادری ها!) معلومه از اون دخترایی میشی که پدر پسرای خوش تیپی مثل منو در میارن!! خدا به داد برسه. راستی اسمم آریانه. خوشحال شدم از آشناییت! لینکت کردم عسلی. بهم سر بزن.
خاله
11 اردیبهشت 90 14:09
اینو نگفتی که از اون روز به بعذ هر عروسی رو می بینه میگه : خاله !!!!!!!!!!!!!! فدات بشم عین ماه شده بودی تو این لباس . عین یه عروسک .... یه عروس کوچولو .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد