نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

ثمره ی عشق

ســـــــوپـــیـــــــایز شدی؟؟!!

1391/11/12 17:42
نویسنده : مامانی
1,064 بازدید
اشتراک گذاری

بفرما ادامه!!!

بعد از اینکه پست  قبلی رو گذاشتم تازه یادم اومد اینا رو ننوشتم ! زبانوای اگه میخواستم اینا رو هم اضافه کنم دیگه واقعا به قول فریبا جون میشد همون پازل رنگ و وارنگی که باید همش دنبال جور کردن تیکه هاش باشیچشمکو حسابی خسته تون میکرد ببخشید که همینم طولانی شد دوست جونیام ماچ

niniweblog.com

♥یه شبی که داشتم دهان شویه استفاده میکردم و دهنم پر بود یه هو در اومدی که: مـــــــــــــــامـــــــــــــان خــــــــــــــیلی دوســــــــِت دایَــــــــــــم....قلب

بدو رفتم دهنم رو خالی کردم و گفتم منم عاشـــــــــــــــــــقتم عزیزمبغل

گفتی : نه بگو منم دوسِت دایَم

گفتم منم دوست دارم عزیز دلمی عشقمی نفسمی

گفتی نه فقط بگو منم دوسِت دایمhttp://mahsae-ali.blogfa.com

.

.

.

فدات شم از اون روز همش هر وقت میبینی دارم دهان شویه استفاده میکنم و دهنم پُره، با یه زیرکی خاصی در حالی که با گوشه ی لبت میخندی و چشات از شیطنت برق میزنه میگی : مامان خیلی دوست دایمhttp://mahsae-ali.blogfa.com

از اینکه بدو بدو می رم و دهنم رو خالی میکنم و میام پیشت ، از این هیجانش خیلی خوشت میاد منم عمدا وقتی دهنم پره میام جلو روت تا تو بهم بگی و با هم کلی ذوق کنیمعینک

دیروز دوباره همین جوری شد و وقتی گفتی منم جوابت رو دادم و گفتم که منم خیلی دوستت دارم

گفتی : مامان سوپـــیـــایــز شدی؟

کلی ذوق کردم و پریدم بغلت کردم گفتم آره عزیزم

 البته از اینکه گفتی دوستت دارم سورپرایز نشدم ولی از اینکه گفتی سوپرایز شدی خیلی سورپرایز شدم

گفتی : چی ؟ چی مامان ؟ چی گفتی ؟ نفهمیدم!http://mahsae-ali.blogfa.com

گفتم : هیچی  آره خیلی سورپرایز شدم عزززززیزمhttp://mahsae-ali.blogfa.com

گفتی سورپرایز یعنی چی؟niniweblog.com

یعنی منو میگی همچی خورد تو حالمhttp://mahsae-ali.blogfa.com

http://mahsae-ali.blogfa.com

niniweblog.com

♣چند وقتیه که همش مشغول کالبد شکافی ! که نه در واقع مشغول کالبد شناسی ! هستینیشخندیعنی اینکه همه جای بدن رو میخوای که اسمش رو بدونی یعنی من می مونم بعضی وقتا چی باید بگم فقط  به قول مامان فسقلی مون من غشششششششمژه

میگی : مامان این قلمبه هه که این پایین پامه چیه؟متفکر

- : به اون میگن قوزکه پا عزیزم

این چیه این قلمبه هه رو این پا این طرفش؟ابرو

-: اینم قوزکه پا هِ عزیزم

پس این چیه اینم قوزکه دیگه چون قلمبه است؟زبان

-: نـــــــه مامان این زانو هههههههه

پس چرا دستم هم قلمبه داره ؟چی بود اسمش؟همون که گفتی قُلِنج؟؟؟؟؟؟؟؟؟نیشخند

-: وای نه مامان فدات شم این مچه دسته بهش میگن : مُچ (مچ رو خوب یادت مونده) 

-: بدنمون یه عالمه غضروف و استخوون و عضله داره تو میخوای اسم همشو یاد بگیری ؟

آره خب بــــــــــــعـــــــــــــــــــله اینا که گفتی یعنی چی؟ابرو

-: اوه یعنی همین چیزایی که بدن ما باهاش درست شده و میتونیم دست و پامون رو تکون بدیم راه بریم حرف بزنیم حالا بزرگ تر که شدی بهتر میفهمی

من بززززززززززززززززززرگــــــــــــــــــــم اِاِاِکلافه

مـــــــــــــامــــــــــان اینا چیه این دو تا؟

اینا(هیچ شکلکی پیدا نمیکنمخجالت)

-:  نشیمن گاهه

چی ؟

-: نشیمن گاه یا باسن

یعنی چی ؟از خود راضی

-:معنی نداره دیگه اسمشه یعنی جایی که میشینیم

یعنی شبیه صندلی؟!!!!!!!

-: آره روی صندلی که میخوایم بشینیم اینا رو .....چشم

اینکه ته گلومه این چیه ؟این که نمیره پایین نمیتونم قورتش بدم!!!!!!

-:اون زبون کوچیکه است اسمش!

مگه دو تا زبون داریم یعنی یکی بزرگ یکی کوچیکه

-: آره عزیزم اینم میشهniniweblog.com

مــــــــــــــــامــــــــــان؟

-: وای خدا............ بگو عزیزم بازم سوال داری؟

آره این قلمبه هه چیه؟

-: عززززززززیزم این آرنجه

این که نارنجی نیست آخه؟niniweblog.com

نه مامان این آرنج با اون آرنج فرق میکنه اون انگلیسیه  نارنجیه ، میشه مامان یه کم استراحت کنه آخه هنگ کردم!زبان

چی کار کردی؟ کار بدی کردی مامان ! حالابگو ببخشیدniniweblog.com

راست میگی دختری اگه تو این همه سوال پیچم نکنی پس کی کنه؟عزیزمی همه بهانه ی زندگیمی بپرس بازم بپرس عسلم خیلی عاشقتم سورپرایز میشم همیشه از شیرین کاری هات و شیرین زبونی هاتماچ

niniweblog.com

♠افسوس می خورم که چرا خودم کاری کردم که باز آوَرد پشیمانیناراحت

یعنی مامانیت آدم نمیشه شایدم عاقل نمیشه آخه مجنوووووونم دیگه مجنون تو!!!!!

بعد از 15 شب که تو اتاقه خودت به تنهایی خوابیدی بدون هیچ گونه بهانه و اذیتی یه شب که دوباره تب کرده بودی و حالت خوب نبود بردمت پیش خودم خوابوندم و بهت گفتم چون امشب تب داری و حالت خوب نیست بیا پیش من که بتونم بیشتر مراقبت باشم و اگه نصفه شب بیدار شدی شربتت رو بدم ......

دیگه از اون شب تا حالا فکر کنم یه هفته ای میشه شایدم بیشتر با اینکه بعدش حالت خوب شد دیگه نرفتی تو اتاقت شبا بخوابی! فقط برای خواب ظهر ...و هر شب به بهانه های مختلف که مهم ترینش این بود که حالم خوب نیست میای پیش ما میخوابی

خیلی ناراحتم چون خودم خرابش کردم خیلی پشیمونم اصلا جرات ندارم یه حرفی بهت بزنم مگه ول میکنی دنباله اش رو ! ناراحت

هر شب وقتی شب به خیر میگی و میری تو تخت تو اتاق خودت الکی شروع میکنی به سرفه کردن وقتی میبینی توجهی نمیکنم میای پیشم میگی مامان سرفه میکنم یه کم سرما خوردم اینجا بخوابم؟

بعضی وقتا هم که بنا به دلایل مختلف به نفعت نیست که بگی سرما خوردم میگی انگشتم درد میکنه دلم درد میکنه پام اوخ شده درد میکنه ....

خلاصه هر سیاستی که بتونی به کار میگیری که بیای پیش ماعینک

منم دوباره گفتم باشه اگه فکر میکنی هنوز کوچولویی و احتیاج به مراقبت بیشتر داری پیش ما بخواب هر وقت که مثل اون دفعه خودت حس کردی بزرگ شدی برو تو اتاق خودت تو تخته بزرگت بخواب...............

گفتی:  نه بابا من که به خاطر اینکه کوچولو ام نمیام اینجا پیش شما یه دلیلِ دیگه دایهمژه

یعنی این دلیلت منو کشتهبازنده

 چون که حالم یه کم خوب نیست میام وگرنه من بززززززززززززززززرگم!!!!از خود راضی

اگه بیام شب پیشت بمونم تا تو خوابت ببره بعد برم مشکلی نداری -البته شاید بازم اگه بفهمی میخوام برم خوابت نبره مگه اینکه خیلی خسته باشی- ولی دیگه مثل اون 15 شب تنها نمیری بخوابی و به خواب بری....

نمیدونم یعنی دوباره یه روزی میشه خودت بگی می خوام برم تو اتاقه خودم شبا بخوابم تنهایی؟خیال باطل

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

تــــــــک خـــاله کــوثر جــونـــی
13 بهمن 91 1:42
قبل از هـر چیز، قالب جدید رو تبریک میگم ...
حرف نداره ... مثه همیشه سلیقتون بیسته

مامانی ... ؟! کی ها دهان شویه می زنی تا منم همون لحظه SMS بدم که دوستت دارم ؟

ای جووونم با این سوپیایز شدنت ... نیایش جون ... همیشه گفتم و باز هم میگم حتی تو لیست دوستام هم به اسم نیایش شیرین زبون ذخیره کردم آدرستو ... فدات بشم من ماشالا داری بخدا...

خیلی باحال نوشتی این قسمته: " منو میگی: همچی خورد تو حالم " شکلکش هم که .... جالبه

وای از دست تو دختر با این کالبد شکافی...

قربون اون قلمبه های بدنت که همشون واست شدن سوال ... نیایشی ... عزیزم... بدن ما خانوم ها قلمبه زیاد داره، خیلی تو فکرش نرو

خخخخخخخ... آرنج و نارنجی

آره خب ...زهره جـــــــون، این دخملیه ما بزرگه ...

بازم تب ...؟! من غششششششش اما از نوع ناراحتی

عجب حرفی زده ها ... "من میام چون حالم خوب نیست وگرنه بززززززززززرگم!!!" ای بلا

زهــــــــــــــره ی گلم می بوسمت که انقدر دقیق می نویسی و انقدر واسه تربیت دخملی ت وقت میذاری


سلام عزیزم
ممنونم مهربونم تو که همیشه ما رو سورپرایز می کنی با اون پیامکای دلنشین و پر مهر و محبتت
ممنون دوست جونم همین جوریم برا ما خیــــــــــــــلی عزیزی
ممنون از اینکه همیشه با حوصله و دقت میخونی
و کامنت های خوشگل میذاری و اول میشی

اون قلمبه های بدن ما خانوما رو خیلی خوب اومدیاااااااااااا
عزیزی مهربونی تو خودت قند و نباتی شکلاتی آبنباتی!بوس بوس
مامان یه فسقِلی
13 بهمن 91 1:42
آپ م


خدمت میرسم عزیزم همین الان اومدم


راستی یه سوال شما چرا دو هویتی نظر میذاری یه بار میشی تک خاله یه بار میشی مامان یه فسقلی آیا ؟شوخی کردم هرچی باشی برا ما که عزیز ترینی
الهه مامان یسنا
13 بهمن 91 2:35
یعنی من فداتتتتتتتتتتتتتتتتتت
یعنی من غششششششششششش
یعنی من ذووووووووووووووووووق
یعنی من له له
یعنی من
خدایا چقدر این نیایش خواستنیه. عاشقتم به خدا... چقدر سوالاش با مزه اس... .ای جان کلی کیف کردم
فدات بشم که بزرگ شدی و یه دلیل دیگه دایه... نگران نباش مامانی اینقدر مامان خوبیی هستی و پر انرژی که خیلی زود یه راه حل جدید و خوب واسش پیدا میکنی.

یعنی من نمیدونم چی بگم الهه نازم ممنون محبتاتم خیلی عزیزی به خدا خدا نکنه خاله ی گلی مثل شما فدا و غش و له بشه من قربون اون ذوقیدنت
ممنون عزیز دل نظر لطفته
یسنام رو ببوس موفق باشی همیشه
مامان تسنیم سادات
13 بهمن 91 11:04
خدا خیـــــــــــــــــــــــــرت بده که اینو تو پست قبلی ننوشتی ......
حالا این سورپرایز رو از کجا شنیده که اومده تحویلتون داده ....
چه جالب ....خیلی بامزه و شیرینی نیایش ..... عاشق این کنجکاوی های بچه هام ... خیلی بامزه ست می خوان همه چیز رو یاد بگیرن و اسم همه چیز روبدونن ....
مال نیایشم که جالب تررررره علاوه براسمش میخواد معنیشم بدونه .... قربونت بشم من
مامانـــــــــــــــــــــی حالا به این جوجه گفتی ببخشید .....
حیف شد که دیگه توی اتاقش نمیخوابه تازه عادت کرده بودحالا من از این تجربیات شما استفاده میکنم برای جدا کردن تسنیم یادم باشه ....
دختـــــــــــــــــــــــــــرمون بزرگه بابا .....
کوچولوها که بدن انسان رو آنالیز نمیکنن ....


آره عزیزم دقیقا به همین خاطر تو پست قبلی ننوشتم که بگی خدا خیرت بده
حتما از خودمون شنیده دیگه ما شا الله گوشاش همه جا کار میکنه اگه داره بازی هم میکنه و ما حرف میزنیم فقط کافیه حس کنه فقط حس کنه یه چیزی راجع به اون با اشاره گفتیم بی معطلی میگه چی گفتی ؟ ها چی گفتی؟ منو میگی ؟ درباره من حرف میزنی؟!!!!!!!!!
آره خب مشکل همین جاست که این جوجه فکر میکنه خیلی بزرگه به خاطر همینم اصلا مجبور شد مربی شون نقش مرغ رو بهش بده آخه نیایش می گفت من بززززززززززززرگم جوجه نمیشم!!!!!
ممنون از حضور خوشگلت دوست جونم ایشالا دوباره میره تو اتاقش می خوابه من دیگه تسلیم شدم از پسش بر نمیام گذاشتم به عهده خودش هر وقت بگه میخوام برم میگم برو بگم نمیخوام برم هم .....چه کار کنیم بچه های این دوره و زمونه اند دیگه
مادر کوثر
14 بهمن 91 7:23
به به به
قالب ادامه مطلب مبارک
نیایش جون باهوش و کنجکاو و شیطون منم ببوسیدششششششششششش. دوسش دارم
ای وروجک ناقلاااااااااا
مامانی نگران نباش همه چی دوباره درست میشه و میره تو اتاقش میخوابه


ممنون عزیزم فدات شم شما که وروجک تر و با هوش تر و شیطون تر و کنجکاو ترش رو اون ور دارید ببوسش از طرف من که خیلی دلم میخواد از نزدیک ببینمش و بخورمش!
راستی کوثر خوشگله جدا میخوابه؟
مامي كيانا
14 بهمن 91 9:58
اي واي منو ياد برنامه مجيد دلبندم انداخت بعضي از حرفهاي اين وروجك
ما هم سوپيياز شديم دلبندم



آره واقعا خوب زدی به هدف خانمی
مامان پریسا
14 بهمن 91 10:03
از این سوال کردن های بی پایان بچه ها خیلی خوشم میاد.
پریسا هم همینطوره.تا از یه موضوعی کامل اطلاع پیدا نکنه دست بردار نیست. اگر یه سوال ازش بپرسم کامل باید متوجه سوال بشه و گرنه 10 بار میگه چی گفتی؟

وای زهره جون خب بذار بچه بره تو اتاقش بخوابه امان از دست مامان کم طاقت
نگران نباش ایشالله درست میشه.


قربون پریسای خوشمزه ام بشم آره این شیرین زبونی هاشونم اگه نبود که شاید خستگی رو تاب نمیآوردیم ماها البته خودم رو میگم شما که سروری
ممنون از حضور خوشگلت
نیلوفرآبی
14 بهمن 91 11:23
آآآآخی ... خب مامانش چرا یه کاری میکنی که باز آورد پشیمانی ؟؟ مگه تو نیایشتو نمیشناسانی ؟؟؟؟ ( یعنی نمیشناسی ، در شعر به خاطر اینکه قافیه درست بشه اینجوری میگن ) اون سوالاش منو کشته اخه
خوب حوصله ای داری تو ..
"دوست دایم" گفتنش هم که دیگه هیچی آدم رو کلی سرحال میکنه .
همش پشت تلفن میگه خاله خیلی دوست دایم مراقب خودتم باش
پست قشنگی بود خواهری مثل همیشه


در ضمن منم آپ کردم بالاخره




قربون اون شعر گفتنت خواهری
چرا عزیزم میشناسمش ولی ت وه مکه خوب میشناسیش چه قدر تنوع طلبه بعضی وقتا واقعا کم میارم به معنی واقعی کلمه
ممنون که اومدی عزیزمی
هورا بالاخره آپ کرد یه دست و جیغ و هورا برا خاله نیایش
من که نمیتونم شعر بگم میبینی؟!!!!
مامان یه فسقِلی
14 بهمن 91 15:54
آپــــــــــــم


ممنون اومدم
الهه مامان یسنا
15 بهمن 91 11:17
یه پچ پچ


فدات شم خوندمت جواب دادم بوس
مامان سانای
15 بهمن 91 11:31
خصوصی داری


چشم گلم
الهه مامان یسنا
15 بهمن 91 14:44
فدات محبتت رو گرفتم ممنونم از دعات


قربونت عزیزی
مامان آروین
15 بهمن 91 15:54
سلام عزیزم خوبی نیایش جونه خوبه؟؟؟؟ خیلی وقته به ما سر نمیزنید دلمون براتون تنگیده


سلام عزیزم ممنون ببخشید گلم الان میام
مریم مامان ملینا
15 بهمن 91 19:54
حسابی سوپیایز شدیم خاله جون
تو دختر بزززززززززززززززززرگ و فهمیده ای هستی فدات بشم.
اینو واقعادارم میگم که خیلی بزرگتر از سنش رفتار میکنه و همینطور حرفها و سوالاتش خیلی فهمیده ست دخترمون


قربونتون برم شما ماهی عزیز مهربونی
ممنون نظر لطفته عزیزم
خواهر فرناز
15 بهمن 91 23:07
سلام
ما برگشتیم با 2 تا پست جدید
بهمون سر بزنید


سلام رسیدن به خیر خدمت میرسم
مامان یه فسقِلی (تک خاله کوثر جونی)
15 بهمن 91 23:21
الان هم تک خاله هستم، هم مامانِ یه فسقلی ... خوبه؟!


قربونت برم شما عزیز دل مایی شما هم مهربون خاله ای هم نازنین مامان هم نمونه دوست یعنی دوست نمونه خیلی هم دوست میدارمت با هر نامی که قدم رنجه کنی به کلبه ی کوچکمان دوست جونی عزیزم
آتـی
16 بهمن 91 10:00
قالب جدید مبارک
انشالله نیایش خانم خوب میشه میره تو اتاق خودش


ممنون عزیزم لطف داری
مامان نیروانا
16 بهمن 91 10:41
عزیزم زهره ی من، منو ببخش اگه این روزا کمرنگ میام خونه تون.
قربون اون قالب ادامه ی مطلبت بشم که اینهمه چشم نوازه.
ریز ریز نوشته ت رو خوندم و حظ کردم، فقط مث بانو مامانِ یه فسقلی نمیتونم اینهمه قشنگ و جزئی کامنت کنم الان و میترسم باز دیر برسم خونه ی قشنگنت. فقط یه چیزی بگم عزیزم توی کتابی که الان عنوان دقیقش رو ندارم و بعد برات مینویسم گفته بود اسم تک تک اعضای بدن حتی اونجاهایی که خصوصی هستند رو از سه سال باید به درستی برای بچه گفت و همونی هم که هست. بذار نیایش بگه باسن چه عیب داره خیلی هم باکلاسه. من فعلاً موندم به جای "جای جیش" چی بهش بگم که خودمم راحت بتونم بیانش کنم و طفره روی هم نباشه. اون کتابه گفته بود "فرج" ولی خود من از این کلمه خوشم نمیاد. بیشتر بهش فکر کنیم. این علاقه مندی بچه ها به شناخت اعضای بدن اقتضای کامل سنشونه و باید درست از پسش بربیاییم. مقدمه ی آموزش مسائل جنسیه. خیلی خطیره .
ببوسش سوپیایز خلقت رو


فدات شم فریبا جونم که مثل همیشه برام یه راهنمایی مثل یه نور خیلی روشن توی یه تاریکی خیلی دوستت دارم و همیشه از راهنمایی هات استفاده میکنم خوش اومدی به خونه ی خودت عزیزم
رنگ حضورت رو دوست دارم خیلی چه پر رنگ چه کم رنگ
فدات شم برا همین دلم برات تنگ میشه که بیای و رنگی کنی اینجا رو
ممنون بابت راهنمایی ات و اون اسم جای جیش رو هم نیایش همینو میگه من حتی نتونستم همینو توی این پست بنویسم وای بر من نه؟
جدی میگیکه باید از الان دقیق بدونن یعنی منظورم اینه که منبعش موثقه؟البته وقتی فریبا جونی میگه حتما هست دیگه
یه روز ی داشت نقاشی میکشید یه خرگوش که من هم یادم رفت بذارم براش عکسش رو و هم اون موردی که گفت رو شک داشتم بنویسم یا نه
ولی الان که اینقدر راحت برام گفتی میبینم حق با توهِ
یه خرگوش کشید بعد گفت مامان میخوام اینجاش رو هم بکشم داشت اشاره میکرد به همون جای جیش گفتم حالا این خرگوشه مثلا لباس تنشه نمیخواد بکشی گفت نه پس چه جوری جیش کنه منم همین جوری موندم چی بگم بهش گفتم باشه بکش بعد گفت نه ولش کن زشته لباس تنشه مثلا!!!!!!واقعا خطیره همون طوری که خودت برام نوشتی ممنون با نوی من
رمز رو برات تلگراف میکنم
منا مامان الینا
16 بهمن 91 12:31
سلام زهره جون
وایییییییی اینجا چه خوش رنگ شده یه حس خوبی به آدم دست میده و البته دخترونه!

قلبون این دخملی خوشکلم برم که همش مامانش رو سوپیایلز میکنه
ببوسش این خوشکل من رو


سلام منا ی عزیزم وای نمیدونی چه قدر خوشحال میشم کامنت هایت رو می بینم ممنون که به یادمی و ممنون از نظر لطف و محبتت عزیزم می بوسمتون
مامان نیروانا
16 بهمن 91 13:04
محبت داری عزیزم. این کتاب:
عنوان : کلیدهای آموزش و مراقبت از سلامت جنسی در کودکان و نوجوانان
نویسنده : دکتر کریستال دفریتاس
مترجم : سارا رئیسی طوسی
از سری کتابهای کلیدهای تربیت کودکان.
من پارسال از کلوپ پاندا خریدم. حتماً میتونی پیداش کنی عزیزم. موفق باشی


ممنون فریبای عزیزم حتما پیداش میکنم دست گلت رو میبوسم

مامان زهرا دختر دوست داشتنی
16 بهمن 91 14:04
قالب نو مبارک
خدا این دختر شیرین زبونتتون را در پناه خودش داشته باشه
اسفند و صدقه یادتون نره


ممنون لطف داری عزیزم خدا همه این شیرین عسل ها رو د رپناه خودش حفظ کنه بوس برای شما و زهرای نازم
مامان حسني
18 بهمن 91 9:08
زهره جان پيغامم رسيد؟
هيچ پيغام تاييدي نديدم اميدوارم اومده باشه
راستي به اون محل ج .ي.ش منم نمي دونم چي بگم يجايي شنيدم مي گن :ناناز:


ناناز؟؟؟؟؟!!!!!
خیلی با حاله
نه این جوری هم نمیشه باید یه چیزی باشه که یه جا میگه آدم خجالت نکشه
عزیزم ببخش دیر تایید کردم شرمنده
مامی امیرحسین(فاطمه)
19 بهمن 91 19:52
آخ که چه دلتنگ وبلاگت و سر و کله زدن شما دوتا بودم.دلم باز شد حسابی.سوژیاز شدم!حالا سوپیاز یعنی چی؟الهی قربون شیرین عسلم برم.چل چلی من


قربونت برم فاطمه جون این سر و کله زدن رو خیلی خوووووووووووووووب اومدی نوبت خودتم میشه ایشـــــــــــــالا
عزیزم همون سورپرایز خودمون دیگه شگفت زده بابا!!!!!
می بوسمت ممنون از لطفت
فاطمه شجاعی
20 بهمن 91 12:37
چه قالب قشنگی شده خداییش تنوع تو اکثر چیزا خوبه حتی تو قالب وبلاگ
آدم حال و هواش عوض میشه


آره واقعا همین طوره که میگی قربونت برم ممنون اومدی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد