السلام علیک یا امیر المومنین
کوفه امشب التهاب محشر است
کوفه امشب کربلایی دیگر است
جبرئیل آوای غم سر داده است
در فلک شوری دگر افتاده است
تیر غصه بر دل زارم نشست
تیغ دشمن فرق مولایم شکست
فزتُ و ربُ الکعبه
خداحافظ ای کوفه ای شهر غم
که در کام من کرده ای زهر غم
خداحافظ ای سجده گاه علی
که چشم تو مانده به راه علی
خداحافظ ای شهر لب دوخته
خداحافظ ای خانه ی سوخته
رساندی تو ای کوفه جان بر لبم
مدارا کن ای کوفه با زینبم
خداحافظ ای بی وفا دوستان
خداحافظ ای آتش و ریسمان
خداحافظ ای نان خشک و نمک
خداحافظ ای ماجرای فدک
خداحافظ ای آستان درم
خداحافظ ای مقتل همسرم
خداحافظ ای نخل ها، چاه ها
دگر نشنوید از علی آه ها
خداحافظ ای کوچه های خموش
نیاید علی نان و خرما به دوش
خداحافظ ای انتظار اجل
خداحافظ ای زانوی در بغل
غم و دردم آخر به پایان رسید
به زهرا بگویید مهمان رسید
خداحافظی می کنم با همه
کشد انتظار مرا فاطمه....
شب عفو است و محتاج دعایم
زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدا را در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی ز ما کن
کمی هم جای ما ، او را صدا کن
بگو یا رب فلانی رو سیاه است
دو دستش خالی و غرق گناه است
بگو یا رب تویی دریای جوشان
در این شب رحمتت بر وی بنوشان
التماس دعا