نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

ثمره ی عشق

امروز سنجاب بشیم!!!!!!

1391/12/9 15:55
نویسنده : مامانی
1,562 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقتی میشه که دلت میخواد هر روز صبح که از خواب بیدار میشی نقش یه حیوونی رو بازی کنی

یه روز مثلا بیدار میشی میگی مامان امروز پروانه بشیم ...چَشم؟

(به جای خب یا باشه بعضی وقتا میپرسی چشم؟ یعنی من باید تو جوابت بگم چشم!)

یه روز دیگه میگی حالا ماهی بشیم یا جوجه بشم تو مرغ بشی بابا خروس!

یه روزه دیگه هم میگی نه مرغ و جوجه نشیم مرغ و جوجه  که حرف نمیزنه فقط صداش میاد مثل سی دی صوتی!!!تعجب

یا امروز بره بشم یا مثلا زنبور بشیم....یا خرگوش یا حتی الاغ!!!!!!زبان

یادمه یه بار گفتی مامان تو خرگوش بشو بیا پیش من که زنبورم باهام بازی کن حوصله ام سر نره

بهم میگفتی این جوری بپر باید بشینی بعد بپری....ابرو

گفتم : مامانی من نمیتونم سختمه

 گفتی نه کایییی ندایه که ! ببین این جورییییی .... بعد خودت می پریدی تند تندمژه

بهم گفتی : اگه سختته میخوا ی الاغ بشی؟؟؟؟؟زبانمنم برات شعر بخونم : سلام الاغ عززززیزززززز حالت چه طویه ؟ خوبی خوشی سلامتی حالت چه طویه!!!!!نیشخند

یه بار برات این شعر رو که کلاه قرمزی میخوند خوندم عاشقش شدی اینقدر ذوق میکنی برات میخونم!!!!!!!!!!!!!!!چشمک

حالا من هیچی الاغم میشم برات فدات ، بابا بیچاره خسته از سر کار اومده میگه سلام دخمل بابا چه طوره ؟ماچبغل

شما افاضات کردی که : سلام الاغ عزیز حالت چه طویه؟چه خَبَــــیااااا؟چه کایا؟!!!

اینم بابا : ابروناراحتبغلبیا دخملم حرف راست رو باید از بچه شنید دیگه!!!!!نیشخند

حالا بعضی وقتا تقسیم نقشهات خیلی جالبه مثلا میگی من پروانه ام با بال های نازک و نرمم!!!!!!!!!مامان بشه فرشته ی مهربون و بابا هم بابا الاغه!!!!!!!!!!!!!!

خب عزیزم درسته بابا طفلی خیلی زحمت میکشه کار میکنه مثل همه بابا ها ولی دیگه ... نیس که آخهزبانچشمک

اینجا هم  که ماهی شدی لبات رو خیلی با مزه باز و بسته میکنی و تکون میدی که مثلا ماهی هستی داری آب میخوری ...البته عکس هاش زیاد با مزه نیست خودت خیلی با مزه تری جیگرم...مژه

 

خب این ماجرای نقش بازی کردن ادامه داشت تا یه روز که از خواب بیدار شدی گفتی مامان بیا امروز سنجاب بشیماز خود راضی

گفتم باشه مامان چه کنیم مگه چایه ای هم داییم!!نیشخنداین حرف زدنت بد جوری رو من یکی تاثیر گذاشته منم همه ر ها رو ی میگم !!!زبان

خب شروع کردی :

سنجاب مگه از خواب بیدا میشه دست و صویَتش یو میشویه؟!

مگه دستشویی هم میییه؟!

سنجاب صبحانه چی میخویه؟!!!

بهت شیر نارگیل دادم

میگی:مگه من میمونم ؟؟!!!!!!دایَم بهت میگم سنجــــــــــاب بابازبان

سنجاب که ناگیل نمیخویه گِدو (گردو)میخویه!!!!!!!!عینک

حالا بابایی میخواست بخوره میگی بابا تو هم سنجابی ولی چون گناه دایییی ! میتونی شیر نارگیل بخویی اشکال ندایه!!!!!!ابرو

چند شبی بازم تو اتاق خودت خوابیدی ولی نصفه شب بیدار میشی بدو بدو میای تو اتاق ما خودت رو میچسبونی به من و مثل یه جوجه می ری زیر پر و بالم!!!!!!!

بهت میگم نیایشی مامان رو چند تا دوست داری؟ میگی ده تااااااااقلب

ده رو خیلی با مزه میگی با تشدید میگی و ه رو هم از ته حلقت!

میگم بابا رو چند تا دوس داری؟میگی نُه تااااااااااعینک

میگم اتاقت رو چند تا ؟ میگی 4 تااااز خود راضی

.............

دوباره بابا دیروز که داری عمو مهربان نگاه میکنی ، ازت میپرسه : عمو مهربون رو چند تا دوس داری؟ دهههههههه تا

بابا رو چند تا ؟؟؟؟ نُهههههههههه تا

مامان رو چند تا؟؟؟ 7 تااااااااااا !

خودت رو چند تا ؟ 4 تا

بعد میگی : حالا بگو اتاقت رو چند تا دوس داری؟

بابا میگه اتاقت رو چند تا دوس داری؟

میگی : 5 تااااااا در حالی که انگشتای دستت رو از هم باز کردی و 5 رو نشون میدی البته ناگفته نماند که 4 رو هم همون جوری نشون میدی ههههههنیشخند

این عددا رو از کجات میاری بچه جوووووووونماچعاشقتمقلب 

هر وقت بهت میگم الهی فدات شم تو هم همینو بهم میگی میگم قربونت برم همینو بهم میگی

 دلم نمیخواد تو بگی من فدات شم دلم میخواد فقط خودم فدای تو بشم مژه

ولی وقتی بهت میگم عاشقتم میگی منم عشقتمماچ

niniweblog.com

توی وبلاگ دوستت ،تسنیم گلم خوندم که مامان جونش حسابی میخورتش و دم بر نمیاره بچه تازه کلی ذوق میکنه اما تو چــــــــــــــــــــی ؟؟؟؟؟؟؟

موی بلند روی سیاه ناخن د ...

اِ اِ ببخشید اشتباه شدچشمک

میخواستم بگم ولی تو چی هر وقت میخواییم بخوریمت به زور یه تیکه  از یه جاییت حالا هر جایی که گیرمون بیاد و دم دستمون باشه تا فرار نکردی میکنیم و میخوریم دهنمون رو باز میکنی تا حلقمون دستت رو میکنی تو دهن برش میداری و برمیگردونی سر جاش

بابا هم خوشش اومده هی این کار رو باهات میکنه هی تو اون قسمت خورده شده رو حالا هر جایی که باشه از تو دهنش میاری بیرون و محکم میچسبونی سر جاشنیشخندتازه کلی عصبانی هم میشی جیغ و داد میکنی که بابا منو خویدابرو

خیلی وقته  اینجوری میکنیاااااااااا نمیدونم چیاااااااااااا یادم یفته بود بنویسم خجالت

آها یه چیز دیگه هم یادم اومد اینکه بعضی وقتا هم بر عکس ، خیلی مودبانه و آروم میگی : لطفا این کار رو نکن اصلا خوشم نمیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!عینکمژه

راستی مامان تسنیم گلم این جوری بهتر شد یه پست رو تو چندین تا پست بذارم تند تند !!! گفتی تا دو سه تا موضوع هم جا دارم ولی نه ده تا !!!!!! الان اوکیه!!!!!یعنی ok هست؟مژه

ممنون که همیشه میای دوست خوبم ممنونم از همه دوستای مهربونم خیلی دوستتون دارم با نگاه گرم شما اینجا همیشه روشن میمونهماچ

 سپــــــــــــــاس که با ما بودید!

وای مثل تو اخبار گفتم ببخشید

مچکرمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامي كيانا
9 اسفند 91 9:50
چه دنياي قشنگي يه روز جوجه يه روز مرغ وخرگوش و سنجاب و حتي ببخشيدها از قول نيايش جون ميگم الاغ شدن هم قشنگيه خاص خودش رو داره!!!
واي سي دي صوتي اي جونم چي بگم امان از شيرين زبونيهات
ماهي شدنشو نيگا
ما هم از همينجا لپ هاي گل گليتو ميكنيم و ميخوريم اگه تونستي از ته حلقمون درش بيار!!!!


آره واقعا قشنگه
راس میگی همه اش شیرینه و قشنگی خاص خودش رو داره
ممننونم از محبتت
عمرا اگه بتونی گازش بگیری تازه اگه بگیری یه داد و هواری راه میندازه که پشیمون میشی و خودت از ته حلقت در میاری میدی بهش
مامان تسنیم سادات
9 اسفند 91 10:30
ای خـــــــــــــــــــــــــدا .....
جوجه ... ماهی ... خرگوش ... سنجاب ... من اگه عید اومدم مشهد میام درسته قورتت میدم ... حالا اگه راست میگی از دست من فرار کن
عدد گفتناشو ....
تسنیم هم همین طوره هر دفعه یه چیزی میگه
ببین مامانی قبل از خوردن ازش اجازه بگیر ببین چی میگه اجازه میده یا نه . منم اگه تسنیم رو بی اجازه بخورم گریه میکنه چــــــــــــــــــه جور .....
میشینه گوله گوله اشک میریزه بهش میگم خوب داشتیم بازی میکردیم ... میگه نه چرا منو خوردی تموم شدم حالا ... ولی اگه با اجازه بخورم ریسه میره از خنده ....
حالا فرقش چیه من نمیدونم ..
مامانی به نیایش بگو مامان تسنیم میگه عاشقتم ...


الان که خیلی خوب بود و واقعا لذت بردم از پست زیباتون
ولی حالا هر جور که خودتون دوست دارید
و راحت تریـــــــــــــــــــــــــــــــــد
اون روش خوردن رو هم امتحان کنید ببینم نیایش چی کار میکنه ....
محکم بوسش کنید


عزززززززیززززززززم ممنونم
بابا همه جورش رو امتحان کردیم فایده نداره که نداره اصلا اجازه نمیده تا میگی نیایشی اجازه میدی یه کوچولو بخورمت میگه نننننننننههههههههههههه و فرار میکنه میگی حالا بیا نمیخورمت میگه نه نمیام الکی میگی بهش میگم حالا میشه مثلنی بخورم یکمی اصلا و ابدا اجازه نمیده که نمیده فقط باید به زود بخوریش که اونم همچین از تو حلقومت میکشه بیرون که حالت جا بیاد چرا فقط در یه صورت میشه خوردش اونم این که با کسی رو در بایستی داشته باشه
پس احتمالا شما موفق به قورت دادنش میشی!
راستی یه چیزی هم یادم اومد اینکه بعضی وقتا که حالش خوبه و سر حاله وقتی می خوریش یا میخوای بخوریش! میگه لطفا این کار رو نکن خوشم نمیاد اصلا !!!!!!
ممنون از محبتت عزیزم خیلی لطف داری نه این جوری اتفاقا خودمم راحت ترم ممنون اومدی عزیزم تسنیمم رو ببوس هزار تا
خواهر فرناز
9 اسفند 91 22:45



ممنون
الهه مامان یسنا
9 اسفند 91 23:22
خرگوش من!! سنجاب کوچولو!! ماهی قرمزی!!! زنبور کوچولو!! الاغ عزیز!!! همه جوره دوستت داریم. جیگر!!! بیچاره بابایی چه حالی شده وقتی بهش گفتی ...
قربون شمردنات که یسنا هم همینطوری میشماره... وقتی ازش میپرسم مامانو چند تا دوست داری میگه همش دوست دارم ولی بابا رو میگه 3 تا
از طرف من یه گاز محکم ازش بگیر چون نمیتونه بیاد از من پسش بگیره

قربونت الهه ی عزیزم
فدای یسنای گلم با اون شمردناش
بیچاره بابا ها !!!!!!
حالا بزرگ تر که میشین که دخمل بابا میشن میگن که دخملا بابایی ان دیگه...
سعی خودم رو میکنم یه گاز محکم بگیرم بهش میگم از طرف کیه امید وارم موفق بشم
ستایش مهربون ❀ستایش خوش زبون
10 اسفند 91 1:44
ووووووووووووووای سنجاب کوچولو عاشگتتتتتتتتتتتتتتتتتم

___$$$$$$(¯`v´¯)$$(¯`v´¯)
_____$$$(¯`(●)´¯)$(¯`(●)´¯)
_______$$$(_.^._)$$(_.^._)
______$___$$$(¯`v´¯)
_____$$____$(¯`(●)´¯)
_____$$$____$(_.^._)$
_____$$$$___$$$$__$___$
_____$$$$$___$$__ $____$$
_____$$$$$$__$$__$_____$$$
______$$$$$$_$$_$_____$$$$
_______$$$$$_$$ $___$$$$$$
________$$$$_$$ $_$$$$$$$
_________$$$$ $$_$$$$$$
__________$$$$$ $$$$$
___________$$$$$$$$
____________$$$$$
___$$$$$$$$__$$__$$$$$$$$



ممنونم خیلی قشنگه
خاله
10 اسفند 91 11:20
آخی
این فیلم بازی کردناش منو کشته . حسابی حالتونو جا میاره دیگه
نه اتفاقا چند تا پست ، تو یه پست هم خوبه . من که دوست دارم . حالا بقیه رو نمیدونم
قربون شیرین زبونیاش
ماهی شدنش
چقدر به حیوونا علاقه داره . بهش بگو نقش اشیاء رو بازی کنه . مثلا صندلی . اینجوری دیگه میشینه و تکون نمیخوره

راستی چرا هنوز نرسیدین . الان گلبهارین یا تو راه ؟ منتظرتونیم


قربونت عزیزم ببخش که دیر رسیدم و تو رفتی دانشگاه دلم میخواست زودتر بیام نشد دیگه
فدای تو خاله ی مهربون که اینقدر به نیایش و من لطف داری می بوسمت عزیزم
این فکر نقش اشیا هم فکرخوبیه ها چرا خودت نگفتی بهش دیروز ببینیم چی میگه
راستی از اون چیزی که میترسیدم به سرم اومدااااااااا
نیایش هم از دیانا گرفت سرما خوردگی دیشب تا صبح بینیش هی کیپ میشد بیدار میشد از خواب بیچارمون کرد...............خدا کنه شدت پیدا نکنه ......تو خوبی راستی!
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
10 اسفند 91 11:38
سلام خانمی
چه جالب ما هم بیشتر وقتها برنامه بازی انواع حیوانات را داریم .دقیقا حس شما را درک می کنم
همیشه شاد باشید و لبتون خندان


سلام ممنون عزیزم چه جالب بچه ها انگار نقش بازی کردن رو خیلی دوست دارن نه؟
ببوس زهرا جون رو شاد باشید
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
10 اسفند 91 14:19
ای خدا من بخورم این دختر شیرین زبونو با اینهمه دستور. خاله جونم این حرفا رو از کجا میاری.
زره جون انقدر جالب مینویسی که خودمو اونجا حس میکنم. اگه نیایش جون رو ببینم حسابی می چلونمش. منم که عاششششششششششششششق دختر


قربونت ممنون از حس قشنگت
نظر لطفته عزیزم
ایشالا یه روزی یه دخمل شیرین زبون هم خدا بهت میده با این پسر دسته گل دیگه کلی خوش به حالت میشه نه؟
بوس بوس
مامان سانای
12 اسفند 91 9:25
دختر هنرمند زنده باشی چه خوب بلدی نقش حیونا رو بازی کنی شیطون بلا اینا را از کجا یاد می گیری که چی کار می کنن یا چی می خورن ؟

نیایش جون می دونی من چندتا دوستت دارم .اندازه همه انگشتهای دنیا


قربونت برم عزیزم آره بابا یه پا بازیگر شده این شیطون
ممنونم از لطفت
ما هم شما رو خیلی خیلی دوس داریم بوس برای شما و سانای گلم
مامان ماهان
12 اسفند 91 14:41
نیایش جون خاله حالا من چی میشم تو بازیت؟


شما گل سر سبدی عزیزی
مامان پریسا
16 اسفند 91 14:00
بابا مردم از خنده بلند بلند داشتم میخندیدم.

بیچاره بابایی

برای این فسقلی ها این بابا مامان ها همه چیز باید بشن


قربون خنده هات عزیزم ممنون از محبتت و اینکه میای پیشمون مریم جون
چه کنیم دیگه بچه ان دیگه
مادر کوثر
20 اسفند 91 9:12


شیرین شیرین
شمارنده
هنرمند
سنجاب کوچولو
پروانه ی نرم و نازک
الاغ بیچاره

اینم خیلی خوجمزه بوووووووووووووووود


قربونت عزیزم مرسی که مه پست ها رو دیدی
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
26 اسفند 91 11:11
چه دخملیه هنرمندی که می خواد نقش همه حیوون ها رو بازی کنه ...

ای خدا . لبهاشو برم من ... عزیز دلم ... نیایشم ...

ای جووونم ... تیپشو ... فیگورشو ... عزیز دلم ...

عدد ها خیلی بامزه بود ... 9 ... 10 ... 4 ...

آره .. مامان تسنیم گلی که ماشالا همیشه در حال خوردنه ...

خیلی هم قشنگ گفتی زهره جونی .. مثه اخبار




عزیزمی مهربونم بازم ممنونم از محبتت گلم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد