نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

ثمره ی عشق

شوق رویش ...

1393/12/26 10:25
نویسنده : مامانی
1,980 بازدید
اشتراک گذاری

روزهای آخر این سال هم مثل همیشه مثل همه سال های گذشته مثل برق دارن میگذرن و همه در تکاپو ... 

 

خب روزهای پایانی سال ما یه کمی با سالهای گذشته فرق میکنه...از روزی که فهمیدی داری خواهر میشی تا الان که به خاطر بد حالی های وقت و بی وقت من پشیمونی از آرزوت! هی میخوام بیام و بنویسم نمیشه!

 

روزی که فهمیدم خدای مهربون برای دومین بار درست توی همون ماه (بهمن) که تو رو بهمون هدیه داد ، دومین هدیه اش رو هم برام فرستاده حس عجیبی داشتم و جالب ترش این بود که درست فردای اون روز بدون اینکه اصلا خبر داشته باشی ولی انگار روحت خبر دار بود و صبح که بیدار شدی گفتی خواب دیدم یه خواب خوب ...خواب دیدم خواهر دار شدم خواب دیدم منو و بابا داریم میریم براش خرید کنیم و کلی چیزی تعریف کردی...

 

نمیدونی چه قدر دلم میخواست بغلت کنم و بگم اتفاقا همین طوره عزیزم داری خواهر میشی خودمم دیروز فهمیدم ....ولی نگفتم ! حس میکردم باید موقعیت مناسب تری پیدا کنم  ولی خب چند روز بعدترش مریض شدی و تب دار وحال ندار و منم باید میرفتم برای آزمایش و دکتر و این شد که بالاخره بهت گفتیم ....

 

اولش عکس العملت جوری بود که انگار خوب متوجه نشدی که من فکر میکنم دلیلش ین بود که بابا عجله کرد و تو حواست به برنامه ی تلویزیون بود ولی بعدش انگار فهمیدی و با ناباوری گفتی خب یعنی چی یعنی الان نی نی تو دل مامانه ؟و بعد کلی ذوق زده شدی و بغل و بوووس و از اون لحظه تا دو روز همش میگفتی اصلا نمیدونم این چیزی که تو بهم گفتی همش خواب بود یا واقعیت داره؟!! متنظر

 

توی تمام این مدت سعی کردم همیشه روی خواهر شدن تو بیشتر مانور کنم تا خواهر دار شدنت و بهت میگم که چه خواهر دار بشی چه برادر دار ! در هر صورت مهم اینه که تو خواهر خیلی خوبی براش هستی و خدا رو شکر تا حدی نتیجه بخش بود و از اون تعصب اولت برای فقط خواهر کم شده ....

 

 الهی قربونت برم که اینقدر منتظر بودی ...ذوق و شوقت واقعا حال و هوام رو عوض میکرد خیلی خوبه حس های خوب ِ تو ، ازت انرژی میگرفتم تا اینکه یه هفته بعدش حالت تهوع ها و ویار و .... اومد سراغم و بدجوری رو تو تاثیر گذاشته بود ...

 

اوایل برات سخت بود و همش میگفتی من نگرانم ، کاش باباها بچه به دنیا می آوردن، کاش آرزو نکرده بودم الان تو حالت خوب بود، باز میگفتی اگه من آرزو نکرده بودم الان داشتیم زندگی مون رو میکردیم !!!!!

شرایط بهت سخت میگذشت ولی با همت بابا موفق شدیم کمی آرومت کنیم منم سعی میکردم تنهات نذارم ولی خب همین یه ماه واقعا خیلی دیر گذشت !

 

چیزی که کمی سخت تر میکرد کار رو برای بقیه ، همزاد پنداری تو با من بود! اینکه تمام حالت های من سراغ تو هم می اومد و حالا همه با دو تا خانوم ویار دار و بد حال مواجه بودن که هیچی نمیتونن بخورن همه بو ها اذیت میکنه میل ندارن اصلا به غذا و اووووووو یه عالمه حالت دیگه !!!! زیبا

 

خب این روز ها هم میگذره و بزرگ ترین آرزوم اینه که به سلامتی بگذره برای همه مادرا برای همه بچه ها ...

امیدوارم لذت و شیرینی این روزهای دوست داشتنی برامون بیشتر و بیشتر بشه زودتر و خدا رو شکرمیکنم به خاطر خلق همه لحظات خوب و شیرین زندگی مون محبت

این روزها همش توی حال و هوای همون شیش سال پیشم که تو توی دلم بودی نیایشم و هی میرم مرور میکنم خاطرات اون روزا رو و از اینه دوباره قدم به قدم تا مهر باید برم خوشحالم و خوشحال تر از اینکه حالا تو رو هم دارم کنارم نفسم....محبت

 

آخرین روزها و ساعت ها و لحظه های سال داره سپری میشه و شوق یه شروع دیگه دل های همه رو بهاری کرده و منم از ته دلم میخوام همه ی عزیزان به قشنگ ترین آرزوهاشون با شروع سال جدید برسن و زندگی همه سرشار از آرامش و سلامتی و عشق باشه محبت

التماس دعامحبت

 

پسندها (4)

نظرات (10)

مامی کیانا
26 اسفند 93 12:47
اي جانم نميدوني چقدر از خوندن اين خبر خوشحال شدم واي كه چه خوب ايشالا به سلامتي خوش بحال نيايشي داره خواهر ميشه چقدر هم بهش مياد آبجي بزرگهخوش سرو زبون
مامانی
پاسخ
عززززیزم قربون تو لطف داری ممنون که اومدی برامون دعا کن دوست خوبم دوستتون داریم
ameh minoo
26 اسفند 93 18:54
. Salam be Mamani , Niyayesh joon va Ninigooloo har chand ba ham harf zadim vali zogh o shogh in neveshteh ghashangh va be yadmandani Delam ro ravaneh hayajaneh Niyayeshi kard. Mobaraket bashe ameh joon , entezareh shirini khahar shodan. man ham haleh to ro dashtam vaghti babai shoma to dele maman joon bud. Hamash delam mikhast beram goosham ro bechasboonam be dele mamani va sedash ro goosh konam. Hala vaghti be donia biad hesabi maman bazi keif mideh. Khosh bashi azizam. Mamani va ninigooloo ro az tarafe man bebus. Kheily doostet daram
مامانی
پاسخ
ممنون عمه مینوی عزیز از این همه شور و شوق و محبت شما ما هم همیشه براتون آرزوی سلامتی و شادی و بهترین ها رو داریم ان شا الله که نیایش هم هم خواهر خوبی خواهد بود ممنون میبوسمت
مامان سانای
27 اسفند 93 8:33
پیشاپیش سال نو مبارک
مامانی
پاسخ
سال نو شما هم مبارک و شاد
مامان الهه
28 اسفند 93 11:48
بازهم تبریک زهره جان ... دوباره خوندنش برام خالی از لطف نبود ...ایشالا سال جدید پرباشه از اتفاقهای قشنگ برای خانواده سه نفر و نصفی شماای من به قربون اون نیم وجبی خاله سال نو بر شما مبارک
مامانی
پاسخ
فدای تو الهه ی خوبم ان شا الله خدای مهربون آرزوی یسنا جونم رو هم زودتر برآورده کنه براتون آرزوی بهترین ها رو دارم دوست خوبم شاد باشید همیشه کنار هم
خاله
29 اسفند 93 2:04
پس بالاخره این خبر خوب رو علنی کردی...لحظه به لحظه ی منم برام شده پر از شوق اینکه دوباره دارم خاله میشم و دوباره این حس قشنگ رو تجربه میکنم.. خیلی شیرینه.. اونقدر که نمیتونم برای اومدنش تا مهر صبر کنم!امیدوارم این لحظه های قشنگ و حس های خوب همیشه تو زندگی تون پابرجا باشه و کنار دو تا نعمت الهی که دارین همیشه خوشبخت باشین
مامانی
پاسخ
قربون خاله ی مهربون و از گل بهتر منم برای شما آرزوی بهترین ها رو دارم عزیزم همیشه شاد و سلامت باشید ممنونم از این همه عشق و محبتت
خاله
29 اسفند 93 2:07
سال نو پیشاپیش به شما عزیزای دلم و نی نی خوشگله و همه ی دوستان وبلاگی مبارک باشه.. می بوسمتون
مامانی
پاسخ
ممنونم عزیزم سال نو تو هم مبارک شاد و سلامت باشی
〰〰مامانِ چشمه بهشتى 〰〰
29 اسفند 93 14:36
سلام عزيزم خيلى تبريك ميگم بهت و به نيايش نازنينم كه داره خواهر ميشه انشاالله كه به سلامتى اين دوران رو بگذرونى و نى نى بدنيا بياد براتون سال خوب و پر بركت و پر از خير و نيكى آرزو مى كنم
مامانی
پاسخ
سلام دوست خوبم ممنونم از اینکه به یادمونی همیشه مرسی از این همه محبتت منم برای شما آرزوی بهترین ها رو دارم دعا کن برامون
مامان فريبا
7 فروردین 94 17:09
انگار من آخرین نفرم که خبردار شده, ای ناقلا چرا زودتر نگفتی بهم زهره جونم! بخدا من وبلاگت رو دنبال کرده بودم ولی آخر سالی حسابی گرفتار بودم نخوندمت. الهی فدای توت فرنگی کوچولوی تودلبت بشم, با خواهر گلش یه جا. خیلی برات خوشحالم زهره جونم. خیلیییییییی
مامانی
پاسخ
ممنونم از این همه مهر و محبتت عزیزم خیلی لطف داری به ما همیشه ایشالا خوب و خوش باشید
مامان ملینا کیانا
18 فروردین 94 7:31
سلام زهره جون خیلی خیلی خوشحال شدم از این خبرت... امیدوارم سالم و سلامت باشی و به خیری و خوشی این دوران رو سپری کنی عزیزم فدای نیایش جونم بشم بخاطراین همزاد پنداری... میبوسمتون
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم خوبی قربون محبتت لطف داری ایشالا شما هم همیشه خوب و خوش باشی
ندا مامان نيايش
25 فروردین 94 23:19
سلام زهره جونم. مبارك باشه همه چيزهاي خوب. هم سال نو و هم ... خواهر شدن نيايش گلم. مطمئنا مثل خواهرش قشنگ و مثل مامان گلش مهربون ميشه. ببخش منو كه تازه خبر رو ديدم و تبريك گفتم. دوستون داريم من و نيايش...
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم خیلی محبت داری خانمی ممنونم ازت می بوسمتون شاد باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد