نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

ثمره ی عشق

میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده ...

1392/7/23 11:19
نویسنده : مامانی
2,152 بازدید
اشتراک گذاری

ما برگشتیم...

دوستای گلم ممنونم از همتون که همراهمون هستید همیشه و جویای احوال بازم تشکر فراوون از همه مهربونایی که تولد نیایشی رو تبریک گفتن ...

خیلی دوستتون داریم ...

خب بعد از چند روز سفر اونم با ماشین و گرفتن خستگی راه و جمع و جور ، امروز تونستم به عشق همین دوستای گلمون بیام و وبلاگت رو آپ کنم ...

برای عروسی پسر خاله ی بابایی (که 18 مهر بود ) رفته بودیم تهران و چند روزی نبودیم ....

عروسی خیلی خوب بود و بهت واقعــــــــــــــــــــــــا خوش گذشت نفسم ...

خاله و دختر خاله و پسر خاله ی بابا که واقعا از ته دلم میگم مثل خاله و دختر خاله و پسر خاله ی نداشته ی خودم هستم و تو هم خیلی خیلی دوستشون داری ، بهت خیلی محبت دارن و خیلی دوستت دارن ، اونجا هم برات هدیه ی تولد گرفتن و دوباره حس قشنگ تولدت رو برات زنده کردن دستشون درد نکنه خیلی خیلــــــــــــــــی زحمت کشیدن ...ایشالا عکس همه ی هدیه های تولدت رو هم میذارم برات ....

اینجا هم دوباره از همشون : عروس و داماد عزیز ، خاله ی عزیز و فاطمه جون تشکر میکنم و به امید دیدار میگم و براشون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم ...

 

 

 

 

این لباس عروس قشنگ رو عمه مینوی عزیز برات فرستاده بود و زحمت گشتن و لباس پیدا کردن برای تو رو توی اون روزایی که حسابی هم درگیر بودیم! از روی دوشمون برداشت و برای تولدت هم یه جفت گوشواره ی قلبی خوشگل فرستاد...خیلی خیلی ازت ممنونیم مینو جون زحمت کشیدی عزیزم، جات خیلی خالی بودقلب

 

 

 

 

منم تونستم برات حلقه گل سرت رو بالاخره درست کنممژه

 

 

 

 

عزیز دلم امروز ، روز نیایش های عارفانه ، روز نجوا های عاشقانه با خدایی ست که در همین نزدیکی ست ...

دلم میخواد توی این روز عزیز اول برای همه دل های آرزومند دعا کنیم و بعد برای دل خودمون ....

و مثل همیشه ها ، اول برای دل همه کسایی که آرزوی مادر شدن دارن دعا میکنم و از خدای مهربونم که همیشه خوبی رو برای بنده هاش میخواد ، میخوام که نعمت مادر شدن رو از هیچ کس دریغ نکنه ....

و بعد برای همه بچه های مریض که الهی تن کوچولوشون هرچی زودتر سلامت کاملش رو به دست بیاره ...و هرچی بیماری هست از تن شما کوچولو ها دور باشه...

و هزاران هزار نجوای عاشقانه ای که از ته دل آرزوی برآورده شدنش رو برای همه دارم...

 الهی آمین

عیدتون مبارک و التماس دعا قلب

 

niniweblog.com

امروز تولد یه دونه گل ناز هم هست چه تقارن زیبایی مبارک باشه گلم

کوثر نازم 4 سالگیت مبارک عزیز دلم ....آرزو میکنم همیشه سالم باشی و لبات خندون ماچ

و امیدوارم مامانی مهربونت هم بازم برامون بنویسه از شیرین زبونی هات که حسابی دلتنگتیم....

وبلاگ تک خاله ی نازنینت بودم که دیدم تولدته خواستم منم تبریک بگم مژه

 

عزیز من ، گل من تولدت مبارک

 

niniweblog.com

 

پی نوشت : برای دوست خوبی که کامنت خصوصی گذاشته و آدرس نذاشته ! نجمه ی نازنین مامان نیایش گل ، ممنون از لطف و محبتت به من ...کاش آدرست رو میذاشتی دوست داشتم بیشتر باهات آشنا بشم ممنون میشم بازم بیای ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان نیایش ونازنین
23 مهر 92 11:14
سلام و خیلی خوشگل تر شدی با اون لباس عروست ایشالا یه روزی توی همین وبلاگ عروسیت رو خبر بدی به ما . و ما هم حسابی ذوق کنیم.


سلام عزیزم ممنونم
الهی قند تو دلم آب شد ایشالا عروسی و دامادی همه این کوچولوهای نازنین ...
آتــــی
23 مهر 92 11:23
عید شما هم مبارک


ممنون عزیزم
مامان سيد محمد سپهر
23 مهر 92 11:25
سلام عزيزم....حتما ايندفعه نشيباي عزيز را ديدم از نيايش براش مي گم فقط برام بگو فاميليتون چيه تا در ابتداي قصه شب بخير نامي ازش ببره...متاسفانه فعلا دانلود قصه ها را توي سايت نمي ذارن......حالا شما كه آمدي تهران يه ندا هم به ما مي دادي خوشحال مي شديم.....پيشاپيش عيدتون مبارك..


سلام عزیزم ممنونم از محبتت اینقدر برنامه مون فشرده بود که به کار دیگه ای نرسیدیم تهران خودمم خیلی دلم میخواست دوستای گل تهرانی رو ببینم اما خب فرصت کم بود مرسی از لطفت ...عیدتون مبارک
خالة
23 مهر 92 11:54
وای عزیزم حسابی سورپرایز شدم با این عکسای خوشگل،قربون نیایش جونم بشم که اینقد ناز شده..عشق خاله
وای کاش اونجا هم میبردیش آتلیه
تولد کوثرجونم مبارک

دلم براتون حسابی تنگ شده ...زودتر بیاین ببینیمتون خواهری
امیشالا خدا حاجت همه رو بده.ما هم برای دعاهای قشنگی که کردی آمین میگیم.

التماس دعا



قربونت برم عزیزم دلم میخواست اول از همه تو ببینی عکس ها رو ولی ترسیدم تا آخر هفته فرصت نشه آپ کنم دیگه گذاشتم تو وبلاگ ممنون از نگاه قشنگت خیلی جاتون خالی بود عزیزم ما هم دلمون تنگ شده براتون میبوسمت خواهری
التماس دعا
مامان دوفرشته
23 مهر 92 12:31
ایشالله تولباس عروسیت ببینیمت عزیزمخیلی نازشدیصورت ماهتومیبوسم


ممنونم عزیزم منم میبوسمت دو تا فرشته ی نازت رو بوسه بارون کن
حنانه
23 مهر 92 12:47
سلام
خیلی التماس دعا
ایشالا خوشبخت بشن


سلام عزیزم محتاجیم به دعا
ایشالا
سمانه مامان پارسا جون
23 مهر 92 13:34
سلاگ زهره جون عیدتون مبارک
وای چه عروسی شده این گل دختر ماه شده ماه
خصوصی داری


سلام عزیزم مممنونم عید شما هم مبارک حتما میام گلم
مامان آناهيتا
23 مهر 92 13:35
ماشااله به اين عروس خانوم خوشكل. چقدر ناز شدي گلم. الهي هميشه به شادي و عروسي. چقدر دعاهات خوشكل بودن زهره جون فقط مي گم : آمين


فدات شم عزیزم ممنونم از محبتت و نگاه قشنگت و حضور گرمت
توت فرنگی(مامان علیرضا)
23 مهر 92 17:37
سلام عزیزم
ممنون که دعای به این قشنگی رو گذاشتی واقعا قشنگ و زیبا بود
دخترت که از دعات هم زیباتر بود
خدا حفطش کنه انشالله

خیلی دوست دارم بیشتر آشنا بشیم
ماشااله هم وب جذابی داری هم دختر جذاب
اسفند دود کن براش
هزار ماشالله

ممنونم دوست عزیزم نظر لطفته ایشالا همه به خواسته هاشون برسن ممنون از نگاه قشنگت لینک شدی
ندا مامان نيايش
24 مهر 92 6:36
خيلي ناز شدي عروسك خوشگلم .
روزت هم مبارك نيايش خانم .
دوستون داريم من و نيايش ...


چشات نازه ندا جون ممنون اومدی ممنون از تبریکت و ما هم دوستتون داریم مثل همیشه
عمه
24 مهر 92 8:40
Salam Zohreh jan, omidvaram himshe be shadi va khoshi bashin khahareh khubam. Che ghadr naz shodeh in aroosak. az door miboousametoun. Be omid didar
Niyayesh golam aroos kochou , ein fereshteha shodi, hamishe bekhand ke khandat behtarin hadieh ast be ounaie ke doostet daran.


سلام مینو جان ممنونم عزیزم جای شما واقعا خالی بود ان شاله شما هم همیشه خوب و خوش و شاد و سلامت باشید هر جا که هستی و ممنونم بازم برای هدیه های قشنگت خیلی زحمت کشیدی خانومی
راستی یه چیزه بامزه بهت بگم تا یادمه توی عروسی هر کی نیایش رو میدید میگفت عروس کوچولو بهش
نیایش هم یه اخمی میکرد و چشم تو چشم باهاشون میگفت مــــــــــــن بــــــــــــزرگ شدم دیگه !!!!!!!!منم نمیدونستم بخندم یا حرص بخورم از دست این ورووجک
مادر کوثر
24 مهر 92 14:19


سلام عزیزم. عیدتون مبارک

همیشه به سفر و شادی

چقد نیایش جون ماه شده ماشالله

ممنون از تبریکتون. شما لطف دارید

سلام عزیزم ممنونم خانومی اومدی دلمون تنگ شده برای کوثری گل کاش زودتر وبلاگش رو راه بندازی دوباره ممنون از نگاه قشنگت شاد باشید
مامان امیرناز
24 مهر 92 23:14
سلام عزیزم خوشحالم بهتون خوش گذشته چهد خوشگل شده این عروس کوچولو ایشالا خوشبختیشو تو لباس سفید عروسی ببینی دوست نازنینم البته عروس خوذمم بشه خیلی خوبه پسر شمالی ما خوشتیپ هااااا


سلام عزیزم ممنونم خانوم گل نگاهت قشنگه ایشالا همه این کوچولو ها خوشبخت و سفید بخت بشن پسر شمالی شما که ماهه فدات
مامي كيانا
25 مهر 92 12:05
هميشه به عروسي و شادي
چقدر نگران ميشيم وقتي ميايم ميبينيم يك مدت طولاني آپ نكرديد
خداروشكر كه سالميد
اون حلقه گل خيلي خوشگل شد
با چي درستش كردي
ايده خوبيه
به مدل موهاش خيلي مياد
كاشكي يك عكس از نزديكتر ميگرفتي يخورده واضح نيست
لباسش كه محشره
مباركش باشه
تا باشه از اين عمه ها دست گلش درد نكنه از آب گذشته ست ديگه

مرسی عزیزم از محبتت شما همیشه به ما لطف داری و یکی از دوستای گلی هستی که واقعا همیشه همراهمونی ممنون از نگاه قشنگت عزیزم آره کاش وقتی درستش کرده بودم ازش عک سمیگرفتم الان یه کمی خراب شد هولی بازم یه عکس از نزدیک میگیرم از دوست خوبم الهه مامان یسنای عزیز یاد گرفتم چه جوری میشه درستش کرد ....
ممنون از لطف و محبتت مهربون مرسی اومدی
سجاد
26 مهر 92 18:29
شما هم دعوتین ... بفرمایین داخل


چشم خدمت میرسیم
خواهرفرناز
26 مهر 92 23:49
به به عروسی
چه لباس قشنگی دست عمه درد نکنه
مبارکت باشه



ممنونم عزیزم از حضور گرمت
مامان سيد محمد سپهر
27 مهر 92 8:23
سلام خانومي حتما فردا صبح موقع ضبط برنامه "شب بخير كوچولو" اسم نيايش جون را به نشيبا مي گم


سلام عزیزم ممنونم از محبتت حتما سعی میکنم یادم باشه فردا شب ، شب به خیر کوچولو رو گوش کنیم
〰〰مامان تسنيم سادات〰〰
27 مهر 92 13:39
قربون اين عروس خانم كوچولووووو
چقدر ناز شدى نيايشم ايشالله بهت خوش گذشته باشه
دستتون درد نكنه حلقه گل بسيار قشنگى درست كردين براش
كاش باخبر مى شديم اومديد تهران ....


قربون شما خاله ی مهربون چشاتون ناز میبینه ممنونم از نظر لطفت ببخشید کم سعادتی ما بوده خیلی فشرده بود برنامه وگرنه دلم خیلی میخواست دوستا یوبلاگی رو هم میدیدم از نزدیک دوستتون داریم
مامان مریم
27 مهر 92 14:39
سلام عزیزدلم

خوشگلکم تولدت مبارک ماشاءالله روز به روز نازنازی تر می شی

انشاءالله همیشه سلامت و شاد زیر سایه خدا و بابا و مامان باشی


سلام مهربون ممنونم از لطفت خانومی برای شما هم آرزوی بهترین ها رو دارم
توت فرنگی(مامان علیرضا)
27 مهر 92 15:11
سلام ممنون پیش من اومدی عزیزم
من هم در اولین فرصت لینکت می کنم
نیایش قشنگمو ببوس


سلام خواهش میکنم عزیزم وبلاگ های خوبی داری موفق باشی
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
28 مهر 92 15:23
سلام

اومدی تهران و یه خبر به ما ندادی؟ خوبه شمارمو هم داشتی شما که میدونی من چقدر این دخملی رو دوست دارم

حالا ایندفعه رو واسه خاطر گل روی ماهتونف می بخشمتون..

ای جووونم... چقدر این دخملی ماه شده... هزار ماشششششالا

به به، چه حلقه گل سر خوشگلی... چه لباس خوشگلی...

عجب دعاهای زیبا و نابی زهره جون... ایشالا...

آخییییی...مرسی عزززززززیزم.. که تولد کوثر رو هم تبریک گفتی ....

زهره جونم، اولین روزی که این مطلب رو گذاشتی، هم دیدم هم کامنت گذاشتم، ولی نمیدونم چرا ثبت نشده...

دوستتون دارم زیاد...


سلام عزیزم تو رو خدا قهر نکن که من اصلا طاقتشو ندارم
عززززززززیززززززززم به خدا خیلی دلم میخواست دوستای گلی مثل شما رو از نزدیک ببینم شما خیلی به ما محبت داری ولی واقعا فرصت اون قدر زیاد نبود دو سه روز کاری که فقط تو راه بودیم چون از راه رفتن که هم نیایش هم بابایی خسته شده بودن تو راه موندیم ازراه برگشت هم مامان جون و بابا جون نیایش همراهمون بودن و فقط روز عروسی و پاتختی رو تهران بودیم و حسابی درگیر ...
ان شاالله دفعه های بعد ...مرسی از نگاه قشنگت عزیزم و ممنون از حضور گرمت اونم دوباره
نسرین مامان باران
29 مهر 92 8:53
سلام عزیزم
چه عروس خوشگلی
چه لباسی


سلام عزیزم ممنونم از نگاه خوشگلت
لیلامامان پارسا
3 آبان 92 16:35
سلام زهره جون راستی من تاحالافک میکردم شما تهران هستید من خودم کرمانشاهیم شماکجایید گلم؟ترو خدانیایشوبجام ببوس خیلی عزیزه ماشالا


سلام عزیزم نه من مشهدی هستم عزیزم ببخشید آدرس وبلاگ نذاشتی به جا نیاوردم سمیه و سمانه مامان پارسا میشناسم ولی شما؟! نمیدونم وبلاگ داری یا نه ؟اگه آره بذار حتما برام مرسیقربون محبتت عزیزم شما هم پارسا جونو ببوس
الهه مامان یسنا
5 آبان 92 0:55
سلام عزیز دلم... اول بگم این چند وقته من اینترنت نصف نیمه دارم و حسابی ضدحال خوردم و نمیتونم خیلی وبگردی کنم و خجالت زده همه دوستام شدم. این پستت رو با موبایل خونده بودم و نشد که نظر بذارم عزیزم... بعدش بگم حلقه گلت خیلی خوشگلتر از مال یسنا شده خیلی خوب کار کردی چقدر هم به نیایش و اون لباس از آب گذشته اش میاد.. راستی برای مورد خوابش فکرکنم باید یه کم قاطع تر عمل کنی و برگردونیش به اتاق خوابش. اینطوری که اجازه بدی برگرده به تخت شما براش عادت میشه و بعدها هم فکر میکنه که میتونه ازین ترفند استفاده بکنه مخصوصا اگه یه وقتی بچه دوم هم بیاد که دیگه خیلی بد میشه. بهتره شبها ببریش توی اتاق خودش و سعی کنی اونجا بخوابونیش خیلی کار سختیه که بخوای متقاعدش کنی ولی به نظر من باید انجامش بدی و بهش بفهمونی که تو این زمینه مامان قاطعی هستی گلم. این چیزیه که برای خودش بهتره .میدونم که تو خودت بهتر از من میدونی و میتونی بهترین کار رو بکنی .خیلی دوستتون داریم یسنا چند وقته دلش هوای نیایش رو کرده و میگه بریم مشهد. اسم دوست خیالیش هم خیل وقتها میشه نیایش

سلام عزیزم اتفاقا داشتم با خودم فکرمیکردم چی شده کجایی ؟! میخواستم اس بدم ازت بپرسم که خودت اومدی گلم
مرسی عزیزم که وقت گذاشتی دشمنت شرمنده باشه میخواستم فقط ازت تشکر کرده باشم ممنون از انرژی های مثبتت نه اونقدر ها هم که خوب نشده ولی برا بار اول خوب بود دقیقا هم یک ساعت وقت گرفت درست کردنش
عزیزم ما هم دلمون براتون تنگ شده ایشالا بازم بیاین و دیدار ها تازه بشه قربون یسنای گلم برم ببوسش از طرف من حسابی
برا اون مورد جدا خوابیدنش خیلی روش ها رو امتحان کردم قاطعیتم بود که کار رو خراب تر کرد چون درست زمانی که اون بهانه میگرفت که چون میترسه میخواد که پیش ما باشه منم خواستم قاطع باشم و بگم که نه نباید بترسه ولی انگار اون قصه ها و پند ها و استدلال ها برای اون فقط معنی اجبار پیدا کرده بود و بدتر شد ولی الان چند روزیه که با هم مدت بیشتری رو توی اتاقش میگذرونیم تا شاید شب هم حس بهتری داشته باشه نسبت بهش البته اون هر جایی که بخواد تنها باشه ر و دوس نداره چه شب چه روز ولی خب تاریکی تشدیدش میکنه میدونی کلا از تنهایی فرار میکنه همیشه حالا با اینکه چند تا چراغ خواب داره اما گفتیم شاید اگه فرصتی بشه با خودش بریم خرید کنیم خودش انتخاب کنه همون باعث بشه با دل خوش خوابش ببره اون که میگی توی اتاق خودش بخوابونمش میشه ولی در صورتی که فکرکنه منم پیشش میخوابم که من اصلا نمیخوام بهش دروغ بگم یعنی وقتی میریم تو تختش و میپرسه تو هم اینجا میمونی من میگم نه من وقتیتو خوابت برد میرم اونم دیگه امکان نداره خوابش ببره!
میدونم حتما یه جاهایی اشتباه کردم برا همین میگم فکرکنم باید بیشتر صبر کنم تا اگه اشتباهی از طرف من بوده جبران کنم تا خیالش راحت باشه که خبری از زور کردن نیست نمیدونم...دعا کن برامون
مامان نیروانا
5 آبان 92 9:43
قربون حلقه ی گل خوشگلت برم ساقدوش کوچولو! هنر مامان زهره ی نازنینت رو به جان گرامی بدار قربونت برم


قربون قدم و نگاه خوشگلت ممنون
فاطمه شجاعی
10 آبان 92 0:52
عزیزمیییییییییییییییییییییییی زهره جون
ما که کاری نکردیم شما زحمت کشیدید این همه راه اومدیم و مارو بردین به عرش از خوشحالی ...
خیلی باشما به ما خوش گذشت حیف که خیلی کم بود و زود گذشت...
من قبلا اینجا پست گذاشته بودم اما اومدم دیدم نرسیده فکر کنم باگوشی گذاشته بودم قاطی کرده و نرسیده
چه عکسای دلبری انداختی کاش باهم دیگه هم عکس مینداختیم خیلی دلم میخواست اما انقده شلوغ بود که نمی فهمیدم دارم چیکار میکنم دلم سوخت که با شما و خاله و نیایش عکس ندارم تو عروسی

انشالا همیشه برای شادی دورهم باشیم
به امید دیدار زود زود

فدای تو تو زحمت انداختیمتون دیگه نیایش هم که همشه خوش به حالشه این همه طرفدار داره میبینی ت ورو خدا زمان ما امکانات نبود هیچ جوره
ممنونم از محبت همگیتون ایشالا همیشه به شادی همو ببینم و جمعتون جمع باشه و خوش باشید و سلامت به همه سلام برسون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد