نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

ثمره ی عشق

کوچولویَم کوچولــــــــــــــــــو ...صورتم مثل هلــــــــــــــــــــو

1392/6/16 16:41
نویسنده : مامانی
3,989 بازدید
اشتراک گذاری

 دخترا سیب گلابَن .... هلو َن یا آب نباتَن؟مژه

هر چی که باشی عشق منی شکلات من!!!!!!! قلب

 

 

 

 

هر لحظه خدا رو به خاطر داشتنت شکر میکنم دخترم

عاشقانه دوستت دارم  هلوی من ماچ

قلبروزت مبارکقلب

 

 

  

 

این گلابیه واقعا بزرگه ها ولی کنار این هلوهای خانواده عددی نیست زبانو همین طور اون یکی هلوی کوچیکی که البته وقتی کنار اون هلوی زیبای خانواده نبود برای خودش کسی بودچشمک

 

 

 

 

 

این عکس ها رو صرفا جهت ترشح بزاق بینندگان خوشمزه،  اِ ببخشید صرفا جهت نشون دادن ذوق و هنر خاله فریده در عکاسی از یک سوژه ی زیبا گذاشتم مژهباور کنیدنیشخند 

شایدم به بهانه ی روز قشنگ دخترلبخند

 

 

 

 

تقدیم به همه گل های خوشرنگ و خوشبوی خودمون همه دختر خانومای ماه و پاک ایرانی که به زندگی رنگ و بوی خاصی میبخشنماچ

 

ببخشید اگه نتونستم به خونه ی همتون برا تبریک بیام دوست جونیاقلب

 

روزتون مبارک ، عیدتون مبارکقلب 

 

 

 

 

 

خب حالا شاید خالی از لطف هم نباشه که بعد از تماشای این هلوهای خوشمزه یه کمی هم از مزه پرونی های هلوی خودم بگم :از خود راضی

 

 

♥ این روزا علاقه ی شدیدت به بابا بعضی وقتا تعجب بر انگیزه یعنی دیگه تا این حد یه هو وابستگی و عشق بازی ندیده بودم ازت که همچین بچسبی به بابا و صورتش رو بوسه بارون کنی اونم چه بوسه هایی محکم و آبدار و بعدم تو بغلش خوابت ببره ...........یعنی دارم خواب میبینم؟!خیال باطل( فکربابایی رو خوندم)چشمک

 

 

 یه بار که حتی به با یه هیجان خاصی پریدی تو بغل بابا و گفتی بـــــــــــــــــابــــــــــــــــــــــــا میدونی من تو رو از خدا هم بیشتر دوست دارم!!!!!!!!!!!ابرو

 

 

حالا جالبش اینجاست که هر از چندی این طوری میشی و گاهی کاملا نقطه ی مقابل این حالت !!!سوال

 

مثلا یه وقتی که بابا بهت میگه تو دختر بابایی ... در جوابش میگی نه خیر من دختر مامانم تو باید پسر داشته باشینگران

 

 

♥ یه روزی که خوردی زمین و پات یه کمی درد گرفته بود بابا نبود خونه و نشستی یه گوشه و همش میگفتی پام درد میکنه خیلی درد میکنه سعی کردم یه کاری کنم که دردش کمتر بشه ناز و نوازشت کردم و گفتم مهم نیست چیز ی نیست خوب میشه........که گفتی نه اصلا هم خوب نمیشه

 

 

گفتم خب اگه خوب نشد می ریم دکتر ازش میپرسیم چه کار کنیم (به خاطر این میگم دکتر میریم که خودت علاقه پیدا کردی به دکتر رفتن و اینکه بهت قرص و دوا بده زودتر خوب بشی خدا نکنه مریض بشی گلم)

 

 

گفتی نه درد من با دکتر خوب نمیشه فقط با یه بوس بابای خوشمزه خووووووووووووب میشه 

نمیدونی چه دلی میبری دخمل بابا

 

 

♥ تازگی ها وقتی میخوای صداش کنی با یه ناز و کرشمه صدات رو نازک تر میکنی و میگی: بابا بابا جونی بابا جون جونـــــــــــــی

 

یعنی امکان نداره اون لحظه چیزی که از بابا میخوای و برات انجام نده و تو هم خوب اینو فهمیدی نا قلا!

 

از فرط محبت بابایی رو گازم میگیری و بعد که میبینی واقعا دردش گرفته شروع میکنی به بوس کردن محل گاز !!!!!!

 

بابا بهت میگه آخه چرا گاز میگیری

 میگی آخه تو هم پتوی منو گاز گرفتی !!!!!!!!!

بابا میگه من کی پتوی تو رو گاز گرفتم اصلا پتوت کجاست؟

میگی زیرته دیگه ببین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!تعجب

 

 

یعنی در لحظه یه چیزایی می سازی از خودت که کف میکنیم زبان

 

وقتی منفجر میشیم از خنده میگی چرا میخندی اصلا هم خنده دار نیست !

 

 

♥ گاهی هم که خودت خنده ات میگیره میگی از خنده شاخ در آوردم!

میگم مامانی ازخنده که شاخ در نمیارن ؟ از تعجب شاخ در میارن ؟ نه ؟!

میگی نه بابا منظورم شاخ خرگوشیه از خنده شاخ خرگوشی در میاد!!!!!!!!!!!!!نیشخند

 

 

 یا مثلا بابایی داشت ساندویچ برامون درست میکرد اولی شو داد دست من که یه هو صدات در اومد که :

 

بابا ، کار درست ، برا منم یه ساندویچ بدوز دیگه ابرو

 

 

باز وقتی چشمای گرد شده ی ما رو در حالی که خندمون گرفته بود دیدی یه هو از خودت در وکردی که :

 

 

منظورم ساندویچ لباسی بود یقه اش هم خشتی باشه !از خود راضی

 

 

یعنی من باید چه کارت کنم  آخه اجازه ی خوردن هم که نمیدی به آدم ، دیوونه تم شاخه نباتم بغل

 

 

♥ راستی فردا ، 17 شهریور 92 ،  7 سال میشهقلب  7 سال میشه که من و بابا زیر یه سقفیم ، زیر یه سقف ساده ولی عاشقانه که 4 سالش با وجود تو رویایی تر و شیرین تر و قشنگ تر شده نفسم

 عاشق هر دوتونم بهانه های قشنگ من برای زندگیماچ

منم مثل تو بابا جون جونی رو خیلی دوست دارم ایشالا که سایه اش همیشه رو سرمون باشه و تنش هم سالم ، بابای خیلی خیلی خوبی داری قدرش رو بدون منم قدرش رو میدونمبغلدوستت داریم بابایی من و نیایشیقلب

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

حنانه
16 شهریور 92 18:27
سلام
عیدت مبارک
روز دختر هم به نیایش عزیز مبارک باشه
سالگرد ازدواجتون هم مبارک


سلام حنانه ی عزیز ممنون ازاینکه همیشه میای روز شما هم مبارک
نگارتوحیدی اقدم
16 شهریور 92 20:32
ووووش این دخترت چقـــــــــد ناژه ووووی دهنم آب افتاد

راستی خدابرات نگهش داره اسفند دود کن براش


قربونت ممنون از محبت و نظر لطفت
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
16 شهریور 92 23:12
وااااااای عزیزم، از دیدن عکس اولی دلم غششششششش رفت

عززززززیزم
آخه تو چقدر خوش عکسی ماششششالا با اون چشمون سیاه و برررررررررراقت

به به، هنرنمایی خاله جون رو عشششششششق است

ای جااااان، به اون شیرین زبونی هاااااااات نیایش جوووونم و اون عشق ِ بی نظیر و فراوونت به باباااااااییت.

سایه شون برقرار

سالگرد ازدواجتون هم مباااااااااااارک زهره جونم

امیدورام سال های سال عاشقونه باهم زندگی کنید.

عکس آخرررررررررری هم آخر ِ عشق و صفاستتتتتت

دوستتون میدارم مادر و دختر ناناز ...



قربونت برم دوست خوبم ممنون به خاطر همه مهربونی ها و محبت هات چشم هات خوشگل میبینه همیشه ممنون از حسن توجه و دقتت و اینکه ایشالا خدا به شما هم یه دختر ناز و شیرین زبون بده که زندگی تون بیشتر از همیشه پر بشه از عشق و صفا
☁☀☁. مامان تسنيم سادات
16 شهریور 92 23:32

نيايش جووووونم حسابى خوردنى شدى با اين كارا و حرفات
ديگه پدر و دخترن ديگه .... همين انتظار رو هم بايد داشت
ايشالله كه زنده باشن
سالگرد يكى شدنتون هم مبارك


به خوشمزگی تسنیم که نیستم
مرسی از محبتت بانو
الهه مامان یسنا
17 شهریور 92 1:51
دختر مثل هلوی من روز مبارک... فدات بشم که تو ازین هلوها هم خوشمزه تری و هم خوشگل تر.. ولی عجب هلوهاییه.. یسنا که حاضر نیست از نیم متری هلو هم رد بشه چه برسه به اینکه دستش بگیره یا بخوره
همیشه میگن دخمل مال باباست دیگه...


قربونت برم الهه ی ناز و مهربون
واقعا میگی ؟
هلو دوس نداره خیلی عجیبه جیگرشو قربونش برم یسناست دیگه
مامان نیایش
17 شهریور 92 8:20
سلام . سالگرد ازدواجتون مبارک . همیشه خوشبخت و سالم در کنار هم بمونید . نیایش گلی هم حسابی با کاراش دلبری می کنی . خوش به حال بابایی که دختر اینقدر با احساسی داره .


سلام ممنون از لطفت برای شما هم بهترین آرزوها رو دارم ک*
نسرین مامان باران
17 شهریور 92 9:05
روزت مبارک نیایش جون
چقدر ناز شدی شیرین زبون


قربونت
ღ تـــــــــــک خاله کوثر جونی ღ
17 شهریور 92 11:40
شاید باورت نشه زهره جون، من شما و فریبا، مامان ِ نیروانا رو در یه راستا میبینم همیششششه. آخه با هردوتون یه زمان و قبل از شروع وبلاگم آشنا شدم. خیلی باحال بود ولی. سابقه نداشت من همچین اشتباهی بکنم...


بالاخره بعضی وقتا مزه میده این اشتباه ها برا خودمم با حال بود! ولی من کجا عزیزم فریبا جون کجا من واقعا بهش احترام میذارم و دلم میخواست میتونستم مثل اون باشم ممنون از لطفت که ما رو مثل هم میبینی از محبت خودته
مامی کیانا
17 شهریور 92 12:13
آنچه خوبان همه دارند

دختران در یکجا دارند

روزت مبارک هلو آب نبات سیب خوشمزه

وای که چقدر از اون عکس دومیه خوشم اومد خیلی خیلی هنری و خوشگل افتاده

میبینم که نیایشی هم یک پا خیاط شده یقه خشتی

راستی هفتمین سالگرد یکی شدنتون مبارک ایشالا سالیان دور کنار هم شاد باشید


چه بامزه واقعا هم دخترا خوبن خیلی خوب عکاسی خاله جونه نیایشه دیگه مرسی از نگاه خوشگلت

مرسی از لطف و محبتت دوست عزیزم براتون آرزوی بهترین ها رو دارم


خاله
17 شهریور 92 12:59
روز دختر برای نیایش جونم مبارک باشه البته با تاخیر و عرض پوزش
میدونی که دیگه همش سرم تو کتابه خواهرجان وقت نمیشه بیام هلوی کوچولو و شیرین زبونمو ببوس از طرف من روز دخترو بهش تبریک بگو.

ضمنا اینا که هنر نمایی من نیست ! هلوهه خودش هنری بود دیگه
این نیایش بلبل زبون یعنی این حرفا رو واقعا از کجاش درمیاره ؟؟؟؟؟؟؟

مجددا سالگرد زیر یک سقف رفتنتون مبارک .
ایشالا سالهای سال در کنار هم خوش و خرم باشین .


مرسی عزیزم لطف داری میدونم سرت شلوغه ایشالا زودتر درست تموم میشه راحت میشی آجی خوشگله
نه خیر هر کسی نمیتونه این طوری عکس بگیره عزززززززززززیزززززززززززززم
مرسی بابت تبریکت و محبتت دوستت دارم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
17 شهریور 92 13:01
راستی فریبا جون
به قول ِ شما: نه ببخشید، زهـــــــــــــــره جون! دیروز از این حرفت خییییلی خندیدم:

"این گلابیه واقعا بزرگه ها ولی کنار این هلوهای خانواده عددی نیست زبانو همین طور اون یکی هلوی کوچیکی که البته وقتی کنار اون هلوی زیبای خانواده نبود برای خودش کسی بود"



قربون شما و خنده هات نازنین
ندا مامان نيايش
17 شهریور 92 13:21
سلام زهره جونم . ممنون كه اومدي پيشمون . عيد شما هم مبارك البته با تاخير . ببخشيد تنبلي منو .
دوستون داريم مثل هميشه ...



سلام عزیزم فدات مرسی اومدی
زینب
17 شهریور 92 21:56
نوش جانت عزیزم ....خوب این هلوهای خوشگل !!!!!!!!!!!!!! منم میخوام.... مثل خود نیایش زیبا و مخملی....خیلی دلم تنگتونه اومدن مشهد یه ندا بدین قرار بذاریم...


قربونت برم زینب جان ممنون از نگاه زیبات ما هم دلمون تنگه چشم حتما دوست عزیزم
خواهرفرناز
18 شهریور 92 0:12
چه دختر شیرین زبونی
سالگرد ازدواجتون مبارک


ممنون عزیزم از محبتت
عمه
20 شهریور 92 7:21
Salam be dokhtar ghand o asal. akheh man ham az khandeh shakh khargoushi dar ovordam ameh jouni. Cheghadr mamani harfat ro ghashang neveshteh hesabi khundam va khandidam. Rooze Dokhtar va Salrooz Aroosi mamani o babaie ham (albateh ba seh rooz taekhir) ,mobarak bashe goleh hamishe bahar khuneh. Baba o Maman Khoshbakhtishun ba vojoud dokhtare goli mesle to takmil shodeh. Hamisheh khosh bashi eshghe man. Kheily doostet daram azizam.
ممنونم مینو جون امیدوارم همیشه لبات خندون باشه و هر جا که هستی خوب و خوش باشی نیایش هم دوستت داره خیلی زیاد و همیشه به یادته عزیزم
مامی امیرحسین(فاطمه)
20 شهریور 92 7:52
زهره!!!!ما رو کشتی با این هلوها سر صبح تو دختر!وای چقدررر بزررگ بودن!از کجااومدن؟ارگانیک هستن یا ؟...
قربون اون شیرین عسل بشم که دیگه شیرینیش به اوج رسیده.خوش بحالتون و خوش بحال بابایی که دخملش عاشقش شده.چه عشق پاکی...



جونم ! خدا نکنه عزیزم ...ارگانیک ؟ نمیدونم والا خدا کنه بوده باشه ! بابام دو تا همش گرفته بود باورت نمیشه 6 نفری خوردیم بازم اضافه اومده بود از بس بزرگ بودن ! ممنون اومدی عزیزم و ممنون از محبتت ببوس امیر حسینم رو
مامی امیرحسین(فاطمه)
20 شهریور 92 7:54
سالگرد ازدواجتون هم مبارک عزیز دلم.ما م 17 شهریور محرم شدیم ...برام عزیزه این روز.ئرسته دوماه بعدش عقد کردیم اما این روز خیلی برام موندگاره.ایشالا سالهای سال کنار هم به شادی و خوشی و کنار نیایش و بقیه بچه هاتون زندگی شاد و سعادتمندی رو داشته باشین


ممنونم عزیزم اینم یه بهانه ای بود برای آپ کردن البته روز عقد یعنی همون روزی که محرم میشی خیلی برای آدم عزیز تر و مهم تره ما 16 اردیبهشت بود عقدمون توی حرم برای منم خیلی روز قشنگی بود هر چند پدر بزرگ شوهرم فرداش فوت کرد ولی خب قسمت بود ما به هم برسیم زودتر مرسی از دعا یخوبت برای شما هم آروزی خوشبختی و شادی دارم
مامان آناهيتا
20 شهریور 92 8:51
واااااي چه هلويي. دهنم آب افتاد بلا كوچولو. البته به پاي زيبايي و شيريني تو فكر نكنم باشه وروجك خانوم. لبخند زيباي خداوند روزت مبارك گلكم. چهار سالگيت نزديكه نانازم. فداي تو كه خانوم هستي خانوم تر ميشي. منم از اين زبون بامزه ت كيف كردم عسلك. هزار تا ماچ از اون لپ نازت. راستي، ماماني سالگرد ازدواجتون هم مبارك باشه. الهي سال هاي يال خوش و سالم و موفق باشين هر سه با هم.


ممنون عزیز دلم از حضور پر مهرت و ببخش اگه دیر میام مرسی اومدی و یه دنیا ممنون از نگاه قشنگت
مامان امیرحسین ومحیا
20 شهریور 92 13:55
سلام روز دختر به ستایش شیرین زبون ودوست داشتنی با کلی تاخیر تبریک میگم.مبارک باشه خانم خانما

مامانی مهربون سالگرد ازدواجتون مبارک ایشالا 120سال زیر یه سقف باهم جشن بگیرید

منم آپممممممممممممممممممم


سلام مممنون از محبتت عزیزم حتما میام



عزیزم اگه لطف کنی آدرست رو هم بذاری وقتی کامنت میذاری ممنونت میشم که بتونم راحت تر بیام پیشت
سمانه مامان پارسا جون
20 شهریور 92 18:39
اول سالگرد ازدواجتونو تبریک میگم عزیزم
ان شاالله عشقتون همیشه پایدار باشه.
دوما هم خانومی واقعا دهن ما رو آب انداختی با این عکسها
رعایت کن خواهر


ممنونم عزیزم از تبریکت و اینکهک مگه نمیدونی عمدا این کار رو کردم دهنت آب بیفته چی خیال کردی زود باش بجنب خواااااااااااهر
مامان سانای
23 شهریور 92 11:35
ماشالله رنگ و روش هم مثل هلوست


قربون محبتت عزیزم
مامان نیروانا
23 شهریور 92 12:10
با تمام شرمندگی اومدم که دو تا تبریک گنده رو که توی گلوم مونده بود برات فریاد بزنم زهره جون. به خدا من اون روز خوندمت ولی نشد کامنت بذارم و دیگه هم یادم رفت تا الان که اومدم دیدم ای دل غافل من این پست رو خوندم ولی نظرم کو پس!!!؟
خونه ی عشقتون همیشه گرم و پر از شادی باشه عزیزم و شیرین با حضور نیکِ یگانه نیایشی که میشناسم

عزیزمی فریبا جون ممنونم از محبت و عشقت که همیشه به سمتونه روونه مرسی از دعای خوبت شاد باشی
خاله
24 شهریور 92 0:59
آپم


حالا چرا خجالت میکشی عزززززززززززززیززززززززززززززم اومدم
مامان سويل و اراز
24 شهریور 92 2:16
سلام عزيزم روز دختر مبارك و همينطور سالگرد يكي شدنتون هميشه خوش باشين و لبتون خندون باشه
ضمنا از ديدن عكسها كييييييييييييييييييف كردم باور كن دست خاله جون درد نكنه فكر كردم تو اتليه گرفتين


سلام ممنون عزیزم از محبتت و اینکه اومدی
قربونت برم آره دیگه خاله جون نیایش کارش درسته بابا خودش رو دست کم میگیره منم همش بهش میگم نمیرم آتلیه تا تو یه کاری برامون بکنی دیگه
mamne roham
24 شهریور 92 9:07
دختر گلم روزت مبارک عزیز دل خاله


ممنونم
مامان سيد محمد سپهر
24 شهریور 92 9:47
سلام عزيز دلم روز گذشته دختر بر دختر مون مبارك...نيايش ناز بود نازتر هم شده دوست داشتي بزن به تخته ....
گلم عكس هاي قشنگي گذاشته بودي...دلمون كه آب افتاد ولي هلوي نيايش يه چيز ديگه ست.....سالروز ازدواجتون هم مبارك...هميشه دلتون خوش باشه ...


سلام عزیزم مرسی از محبتت دوست خوبم ممنون از تبریکت شما هم خوب و خوش باشید همیشه
مامان سيد محمد سپهر
24 شهریور 92 10:03
ممنون از نوع نگاه قشنگت خوش باشي


فدات
مامان امیرناز
24 شهریور 92 15:19
ای جانممممممممم فرشته با نمک خوشگل زهرجون دلمون و اب کردی منم دختر رررررررررررر می خواممممممممممم


قربونت برم عزیزم پسر داری دسته ی گل
الهی که خدا بهت یه دختر هم بده حالشو ببری
مامان امیرحسین و کوثر جونی
24 شهریور 92 16:34
سلاااام.نیایش عزیزم عااااااشقتم.هلوی خوشمزه.روزت مبارک خاله جون.ببخشید دیر اومدم اخه خاله خیلی سرم شلوغه.
راستی هر چی خاله بیش ما نیای ولی من همیشه میام و دلم برات تنگ میشه
روزت مبارک .
سالگرد ازدواجتون هم مبارک مامانی.
اووووه یادم رفت نیایش جونم


ممنونم عزیزم از این همه محبتت دوست خوبم به خدا سر خودمم شلوغه ولی حتما پیشت میام باور کن ما هم به یادتونیم دوست جونی ها ممنون از اینکه اومدی و وقت گذاشتی
mamne roham
24 شهریور 92 16:49
وای دلم آب افتاد نیایش خانم . دوست دارم


وای ممنونم ما هم دوستتون داریم
الهه مامان یسنا
25 شهریور 92 10:21
سلام عزیزم خوبی؟ ایشالا که هوای اینروزای مشهد بر وفق مرادتون باشه و خوب و خوش و سلامت باشید


سلام مهربونم دلم براتون تنگ ش ده حسابی ببخش اینقدر دیر کردم هوای این روزای مشهد خوبه ولی من مشهد نیستم دلم هم هوای حرم رو داشت ولی واقعا مشهد در حال انفجاره شلوغیش یه کمی اذیت کننده است ولی خب خدا رو شکر که اینقدر مردم خوبی داریم که دلشون هوای امام رضا رو میکنه و اینقدر دوسش دارن
مامان ملیناوکیانا
26 شهریور 92 7:39
با تاخیر روز دختر رو تبریک میگم به نیایش خوشگل و شیرین زبون خودمون
عکسات خیلی نازشده؛ دست خاله جونش درد نکنه...
سالگرد زیر یه سقف رفتنتون هم مبارک انشالا که همیشه سالم و شاد باشید


عزیز دلم ممنونم ازت مهربون دخترای گلت رو ببوس حتما میام پیشت دلم براتون تنگ شده بود مرسی اومدی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد