نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

ثمره ی عشق

سیاست های وروجکی !!!

1392/2/18 17:16
نویسنده : مامانی
2,060 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز موقع نهار وقتی سه تایی کنار هم بودیم دوباره یه چشمه از اون سیاست بازی هات رو رو کردی :

در حالی که دستات رو رو به آسمون گرفته بودی و زیر چشمی من و بابا رو نگاه میکردی زیر لب گفتی :

 

خدایا یه بچه به من بده

من تنهام یه دختر بهم بده

نه یه پسر بده آخه من خودم دخترم!

اول یه دختر بده یعد یه پسر بدهخیال باطل

 

 

 

 

از اونجایی که دیگه میدونم وقتی تو حالِ خودت هستی و داری با خودت و خدای خودت حرف میزنی ! چشمکمن نباید حرفی بزنم ، سکوت کرده بودم و تو دلم میخندیدم بهتزبان

 

همیشه وقتی داری با خودت حرف میزنی در حالی که دلت میخواد یه جوری حرف بزنی که من بفهمم و غیر مستقیم نیازت رو برآورده کنم...مژهولی اگه به روی خودم بیارم که چی شنیدم داغ میکنی و میگی که با خودم بودم !!!ابرو

 

یا وقتی که از حرف هات و تجزیه تحلیل هات خندمون میگیره و میخندیم ناراحت میشی و میگی نخــــــــــــــــــــــــــــــــــند !خنثی

 

واقعا خیلی سیاست داری تو حرف زدنتنیشخند

 

 عمو امین -شوهر خاله فریده - هم همینو میگه همش و میگه که از این اخلاق نیایش خیلی خوشم میاد

مثلا وقتی میخووای یه چیزی ازش بگیری مثلا میگی عمو اون عروسکتون چه قدر قشنگه ها !!

یا مثلا من از اون چیزی که گذاشتی اون بالا خیلی خوشم اومده خاله !!از خود راضی

 

یا حتی تو خونه ی خودمون -البته کم تر پیش میاد-یه چیزی از تو کمد من میخوای برداری میگی :

 مامان من خیلی خسته ام خوابم میاد میشه برم تو اتاق شما ؟سوال

میگم برو مامان لبخند

بعد از یکی دو دقیقه صدا میزنی که مامان بیــــــــــــــا چشم

وقتی میام میبینم در کمد رو باز گذاشتی و دراز کشیدی بعد میگی :

در کمدتون بازه من خوابم نمیبره!!!!!!!!تعجب

من میخوام ببندمش میگی نه نبند بذار من خودم بیام ببندم...

میگم باشه بیا عزیزم

میای جلوی کمد و دستت رو دراز میکنی مثلا یه چیزی رو بر میداری که میخواستیش ...

میگی اینم پیش خودم بخوابونم اشکال ندایه آخه خیلی دوسش دایَم!!!!!!!!مژه

 

دورت بگردم خب از همون اول بگو مادربغل

 

 

توی خونه ی خودمون با من و بابا کمتر پیش میاد اینجوری بگی بیشتر وقتا هر کار دلت میخواد میکنی ولی جای دیگه خیلی با ملاحظه و سیاست حرف میزنی و کاری میکنی مگر اینکه چند تا بچه باشین برسین به هم دیگه خدا و پیغمبر یادتون بره!!!!!!!!گاوچران

 

 

 

 

داشتیم با هم پیاده میرفتیم مهد امروز صبح تو راه میگی :

 

مامان چه گد بده اینایی که فقط بابا هستن و بچه و مامان ندایَن!

 

منظورت همون مردای مجرده!!!!!!!!!!!

 

: تازه اونایی که مامان هستن و بچه و بابا نداین هم کِیـــف ندایه!!!!!!!!!!!

 

منظور همون خانم های مجرد !!

 

فقط اونایی کیف دایه که هم بابا داین هم بچه هم مامان مژه

 

میخواستم تو حرفت بیام و برات توضیح بدم که منظورت مثلا خانم آقایی هست که ازدواج نکردن و مجردن که نذاشتی و

گفتی اِ بذار حرفم رو بزنم تموم نشده که:

 

ولی اونایی که هم مامان هستن هم بابا هم بچه دایَـــن خیلی کیف میده که مثلا یکی پسره یکی دختراز خود راضی

 

خداااااااایا به داد من بـــــــــــرَسابرونگران

 

 

 

 

الانم اومدی رو پای من نشستی میگی مامان آخه چند ساعته دایی (داری ) وبلاگی میکنی!!! معلوم هست هاااااااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کلافه

 

بیا با من بازی کن حوصله ام سر رفته !

کلی بوست کردم چلوندمت و خوردمت و تو هم جیغ کشیدی و یفتی !!!

با یه بستنی برگشتی میگی:

اینم تقدیم به شما بیا بخور وگرنههههههه آب میشه هاااااااااااااازبان

من برم بستنی بخویَم تا آب نشدهبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامی امیرحسین(فاطمه)
18 اردیبهشت 92 18:37
خوب مامانی بچم راست میگه دیگه!به چه زبونی باید بگه که داداش میخواد؟ها به چه زبونی؟


چی بگم والا !
مامان تسنیم سادات
18 اردیبهشت 92 20:17
ای بابا .... این وروجک هم که انگار بی خیال نمیشه ....!!
ولی واقعا توی جمله آخرش موندم :
... که مثلا یکی دختره یکی پسره
خدایااااااا به داد مامان نیایش برس ...
دراین لحظه اذان مغرب ...



واقعا خودمم موندم !!!
ممنون عزیزم
الهی آمین
فاطمه شجاعی
18 اردیبهشت 92 22:37
سلام عزیزم بازم مثل همیشه از دیدن نوشته هات کلی کِیف کردم و خندیدم
میگماااااااااااااااا فک کنم باید یه نی نی براش بیاری مثه اینکه بدجوری دایه بهت منظورشو میرسونه بابا بگیر مطلبو دیگه
عاشقتونم


سلام عزیزم ممنون اومدی نظر لطفته گلم
نیایشه دیگه چه میشه کرد به مهدی میگم :
خب بگه داداش میخوام اون که نمیخواد بزرگش کنه همه سختی هاش مال منه!
نیایش میگه : نه من خودم میخوام بزرگش کنم خودم مامانش میشم!
چه میدونم!!!!
فاطمه شجاعی
18 اردیبهشت 92 22:49
سلاااااااااااااااااااااااام بازم مثل همیشه کلی از همه نوشته هات کِیف کردم چه حالی داد کلی هم خندیدم
میگماااااااااااااا زهره جون این بچه بدجور اشارات ظاهرا غیرمستقیم میکنه واسه نی نی آوردنت یه فکری براش بکن
بزرگ میشه مثله من غصه میخوره که خواهر ندایه و تنهاست


مرسی فدای تو
حالا بذار یه کم دیگه تلاش خودشو بکنه در فهموندن موضوع بچه که هر چی میخواد نباید سریع اوکی بدی بهش!!!!
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
19 اردیبهشت 92 2:32
نیایش هوس داداشی کرده
خب مامانی براش بیار
نمیای به ما سر بزنی


نیایش خیلی چیزا میخواد مامانی ...!
چشم میام حتما
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
19 اردیبهشت 92 2:42


عجب بلایی ناقلایی هستی تو، دختر ...

من هم الکی نیست که همیشه بهت میگم: نیایش شیرین زبون و به همین اسم هم لسنکت کردم



زهره جان، چقدر خوبه که اینا رو نوشتی، نیایش جونی وقتی بزرگ شد، می خونه و حسابی می خنده ...

مثه ما که الان خوندیم و خندیدیم


قربون خنده هاتون
آره والا میبینی دیگه از شیرین زبونی فراتر رفته گیر میده اساسی اونم با سیاست
چه کنیم دیگه هیچک یهم که براش یه دختر خاله ای پسر خاله ای نمیاره یه کم این بار از رو دوش ما برداشته شه ای باااااااااباااااااا
الهه مامان یسنا
19 اردیبهشت 92 13:12
جونمممممم.... قربون شیرین زبونیت عزیزم.... نمیدونی چقدر کیف کردم دیروز وقتی اینا رو خوندم ...زهره جونم اون اسفند یادت نره تو رو خدا حتما براش دود کن... وای خدا ضعف رفتم... ولی خودمونیم عجب این وروجکامون سیاست دارن و ما رو میذارن سر کار... یک نمونه بارز دیپلمات رو تو خونمون داریم


قربونت الهه جونم ممنونم از محبتت خانومی فدای یسنا کوچولوی شیرینم بشم من ببوسش لطفا
مامان رها
19 اردیبهشت 92 15:59
سلام زهره جون تو رو خدا بزار همین رفتارش رو ادامه بده خیلی خوبه آدم سیاست داشته باشه من همیشه حصرت این رو دارم که چرا یه کم سیاست ندارم قربونش برم با این شیرین زبونیهاش عزیزم خوصی داری


سلام عزیزم آره خب سیاست داشتن که تا حدی خوبه
ممنونم از اینکه اومدی مهربون
ممنون بابت رمز میام حتما
فاطمه شجاعی
20 اردیبهشت 92 11:28
سلام مجدد
من فکر میکردم پیغام اولی که گذاشتم نرسیده چون هیچ جوابی بهم نداد که فرستاده شده وگرنه دوتا عین هم نمیذاشتم ممنون از لطفت که جواب هردوتاشو دادی عزیزم
خداییش مامان شدنش تو حلقم فک کنم بچه رو بچلونه مخصوصا اگه مثله خودش بانمک و خوشگل باشه


فدات شم خوب کاری کردی دو بار گذاشتی هر چی بیشتر بهتر عزیزم
ممنون از لطفت مهربون
مامان یلدا و سروش
20 اردیبهشت 92 13:17
سلام خانومی. بنابه دلایلی مجبور به جابجایی نتی شدیم. خوشحال میشم این خونه مجازیمون ور هم بلینکید


جا به جایی نتی ؟
چه جالب
چشم حتما خانومی
خاله
20 اردیبهشت 92 13:21
آخی قربونش برم که اینقدر احساس تنهایی میکنه
منو کشته این سیاستش !!
کوچول کوچولوی شیرین زبون خاله

راستی منظورت از ای چیزی که در جواب مامان فسقلی آینده نوشتی چی بود ؟؟ منظورت من که نب.دم هان ؟؟؟


نمیدونم والا خودت بگو منظور من کیه که میتونه براش یه دختر خاله یا پس رخاله بیاره تک خاله جون نیایش
مامان دوفرشته
20 اردیبهشت 92 15:29
سلام
ببین چه جوری داره خامت میکنه
خوب راست میگه بزاربچم ازتنهایی دربیاد خوووووووووووووووووو


سلام
میبینی تو رو خدا
می بینم که همه کاسه کوزه ها سر من شکسته ای دااااااااد
الهام مامان رامیلا
20 اردیبهشت 92 19:34
ای جانم به این صحبت کردنهاش این دخملا چقدر نازن و من واقعا خوشحالم زهره جان که بچه ام دختره نیایش هم یکی از اون دخملای خوشگلی که من دوستش دارم یه عالمه


قربون تو آره دخمل یه چیزه دیگه است
خدا دختر گلت رو برات نگه داره
خواهر فرناز
20 اردیبهشت 92 23:39
وای جیگرتو برک با این شیرین زبونیات
خوب تقصیر خودته اسمشا گذاشتی نیایش خوب دوست داره با خدا حرف خصوصی بزنه
از قدیم گفتن حرف راست را از بچه بشنو خوب نی نی میخواد براش بیار
ولی من درکش میکنم وحق را به نیایش میدم
شبتون خوش

عزززززززززیزززززززززززم
خیلی ممنونم واقعا ازت که درکش میکنی واقعا هم همین طوره همیشه حق با بچه هاسست نه؟
شب و روز تو هم خووووووووش
منا مامان الینا
21 اردیبهشت 92 8:10
سلام زهره جون
من روز 5 شنبه برات کامنت گذاشتم نرسیده؟

اگه نرسیده برو یه بار دیگه خصوصی ات را چک کن عزیزم

اینگده این دخملمون را اذیت نکن مامانی یه دوقلو خواهر و برادر براش بیارین که دیگه خیال اون و ما و شما و همه راحت شه!!!


سلام عزیزم نه نرسیده بود ممنون الان میام
خوووووووووووووووووووووووبه
دو قلو
اونم خواهر و برادر
کاش دست من بود نههههههههههههههه؟
مادر کوثر
21 اردیبهشت 92 9:56
واقعا گاهی در مقابل اینهمه سیاست هاشون منم کم میارم

برای نیایش باوش و شیریننننننننننننننننننن




آره واقعاااااااااااا
برای شما مامان گل و برای کوثر ناز
مادر کوثر
21 اردیبهشت 92 9:56
کسانی که دل درگرو محبت خدا نهاده اند،

لحظه شماری می کنند تا با ورود به ماه رجب
و بهره مندی از برکات آن،

به درک فیوضات ماه عظیم شعبان موفق شوند

و پس از آن بتوانند مدال لیاقت ورود به ضیافت الهی در ماه رمضان را دریافت نمایند.

التماس دعا


التماس دعا از شما خانومی
مامي كيانا
21 اردیبهشت 92 10:47
قضيه لقمه رو دور سر چرخوندن اين كارهاي نيايشي تا بخواد به هدفش برسه
خوابش بگيره ... بره تو اتاق شما... در كمد باز بشه.... بعد خوابش نگيره.....بعد شما رو صدا كنه.... خودش در كمدو ببنده...اون چيزيو كه ميخواد رو بگيره و پيش خودش بخوابونه
خيلي بلاييي دختر


آره واقعا بعضی وقتا خیلی خنده دار لقمه رو دور سرش میچرخونه
مامي كيانا
21 اردیبهشت 92 10:49
راستي اين مشكل 4 تايي شدن رو ما هم خيلي وقته با كيانا داريم
ولي فكر كنم حق دارن
من كه خودم خيلي دلم ميخواد ولي باباش مخالفه
ميگم همچين بدم نيست هااااا


جدی میگی خودت دوست داری سختت نیست تازه کیانا که هنوز کوچیکه!
حق که همیشه با بچه هاست نه؟
مامان نیایش
21 اردیبهشت 92 12:00
سلام زهره جون . راست می گه نیایش .دیگه وقتشه یه خواهر یا برادر براش بیارید که تنها نباشه هر چی فاصله سنیشونم کمتر باشه بهتره اینو از من که تجربه دارم و بچه هام 7 سال باهم تفاوت سنی دارن قبول کن .


سلام عزیزم ممنونم میدونم خانومی آره اگه قرار باشه واقعا یه روزی دو تا باشن خب فاصله ی سنی تا 4 ، 5 سال خب بهتره
ممنون اومدی
نسرین مامان باران
21 اردیبهشت 92 15:11
بچه خوب میدونه الان بهترین وقت واسه اینه که یک خواهر یا داداش کوچولو بیاد .


واقعا؟

من فکر میکنم هر چی یاد میگیرن این وروجکا از توی مهد کودک و تی ویه نه؟
واقعا خیلی سخته ولی اتفاقا به بابای نیایش میگم اگه همین الان یه نوزاد بهم بدن بزرگش میکنم ولی اون 9 ماه خیلی بهم سخت گذشت خیلی
الهه مامان یسنا
21 اردیبهشت 92 19:42
بدو بدو...


اوووووووووومدم
ستاره زمینی
22 اردیبهشت 92 8:37
عزیزم ماشالله سیاست مدار خوبی هستی .
اخ قربون خاله هم دختر هم پسر انشالله مامانی بچمون را از تنهایی دربیار.


آره واقعا
چشم مامانی
مامان ماهان
5 خرداد 92 10:13
سلام.فدای دختر شیرین زبون با سیاست.
خدایا خیلی کیف میده یکی بیاد چند ساعت وبلاگی کنه بعد ما بیایم خاطره های خواهر و برادر رو بخونیم.


سلام ممنونم عزیزم نظر لطفته مرسی اومدی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد