دریا بازی ...

1392/2/17 20:20

نویسنده : مامانی

3,012 بازدید

اشتراک گذاری

نگران نشین ، نفس عمیق هم نیازی نیست ! از خود راضی

ر ِلَکس ر ِلَـــکس رلکس تررررررر نیشخند

ادامه فقط عکسه !!! چشمک

بابل سر - 9 اردیبهشت

مجبوری آخه مامانی اینقدر پــُـرش کنی ؟! چشمک

دریا ، یه ماهی مرده رو آورد تو ساحل ، وقتی دیدی با غصه آوردیش نشونم دادی : که مامان بیا ببین یه ماهی پژمرده !!! و بعدشم میخواستی خاکش کنی !!!!

این دو تا عکس مخصوص مامان تسنیم گلی !!! مژه

نیشخند

10 اردیبهشت نمک آبرود یا به قول نیایش آب نمکدون !!! نیشخند

چکار کنیم دیگه لب دریا میطلبه! چشمک

اینهمه عکس رو فقط برا همین آخریه گذاشتماااااا!!!!!!! نیشخند

خواهش میکنم تشویق نکنین اینقدر خجالت میکشم!!! زبان

چه قدر سنگ جمع کردیاااااااااا مژه

11 اردیبهشت - بابلسر

دوباره یه سر رفتیم بابلسر شن بیاریم برات خونه ، که بتونی شن بازی کنی و الان یه استخر شن داری که کلی کیف میکنی باهاش خوش به حالت زمان ما که امکانات نبود که !!! ابرو

این عکس آخری رو هم همون عکاسی که تو ساحل بود ازت گرفت :

حالا یکی نیست به من بگه خودت اینهمه عکس گرفتی !!! این برا چی بود حالا ؟؟ ولی خداییش عکسش که قشنگ شده تا برسیم خونه هی نگاش میکردم ...همون جا عکاسه عکس گرفت بعد با موتورش رفت 5 دقیقه ای چاپ کرد آورد ، یه عکس 10 در 15 ، 4 هزار تومن دیگه ! ولی کاش بابا هم اون موقع اونجا بود ، سه تایی میگرفتیم...

خوشحالم که بهت خوش گذشت عزیزم بغل

امروز هم جشن تولد همگانی مهد کودکتون بود و خیلی بهت خوش گذشت از ساعت سه تا شش... الان یه ساعتی میشه خوابی !!! از وقتی اومدیم خونه همش میگفتی مامان خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود قلب

وقتی میگی مامان بهم خیلی خوش گذشته انگار دنیا رو بهم دادن البته دنیا هم در برابر خوشحالی تو برای من هیچه عزیزکم

همیشه بخند گلکم ماچ

بقیه ی عکس ها در

...

!!!!

چیه خب ؟؟

!!!

دوس ندایین بازم عکس ببینین؟؟؟

خب نمیذارم دیگه عینک

ممنون از همراهیتون دوستای خوبم ماچ

سفرها

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

الهه مامان یسنا
17 اردیبهشت 92 21:11

آخیش روحم تازه شد دریا دیدم. دستت درد نکنه واقعا زهره جون. قربونس برم که از بس رقصیده خسته شده و پا رو پا انداخته

منتظر عکسهای جنگلت هستیم

شایدم آب نمکدون و تله کابین

راستی اولم؟؟؟

عیب نداره اولم نبودم عیب نداره مهم اینه که من همیشه اولم

قربونت برم الهه ی عزیزم همیشه که اول هستی خانمی
ولی الانم اولی
هوووووویییییییااااااااااااا

آره عکس های تله کابین مونده بود درست حدس زدیااااا آفرین

ممنون از حضور گرمت

خواهر فرناز
17 اردیبهشت 92 22:32

سلام

به به چه عسکای گشنگی

ما هم دلمون میکاد بلیم دیا

چه گدم ناسه

متنظریم عسکاتونا بیبینیم

جود بجار ما اینجا نچستیم

مامانی شما تونستی بخوانیش؟چون میدونم هوشتون بالاست ویه نینی 3 ساله دارین حتما میتونین بگیرین چی نوشتم

سلام عزیزم ممنونم چشات ناس میبینه

مرسی از حضورت

تونستم همهشو بخونم آیه ولی میدونی نی نی سه ساله ی من هیچ وقت هین جوری حرف نمیزد

فقط به (ر) میگه (ی)

ولی خب همه جمله هات رو فهمیدم سخت نبود که
آخریش هم زود بذار ما اینجا نشستیم

ممنون بوس بوس

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
17 اردیبهشت 92 23:20

من که همیشه relax میومدم ادامه مطلب ...
خیلی عکس های زیبایی شدن ... آدم با دیدنش جون میگیره
عجب شجاعتی داشتی نیاش قشنگم، سوار اسب شدی. آآآآفرین

ماهی ِ پژمرده رو خیلی خندیدم، به قول خودت: چه باحال
به به، مامان تسنیم گلی چقدر تو فکر یخچال بود، خوب کردی گذاشتی عکسش رو زهره جان، راستش دیگه من هم داشتم مشتاق دیدنش می شدم، حالا خوبه اونجا یخچال کوچولو داشته... اگه بزرگ داشت که هیچی!
خخخ. نشسته جلو یخچال، داره تصمیم میگیره!
به به، چقدر هم رقص می چسبه. خوش بحالت نیایش جونم. خیلی هم خوشگل شدی و خوشگل هم میرقصی.
همه ی عکس ها به کنار، عکس سومی از پایین هم به کنار. خیییییییییییییییلی طبیعی و خوشگل شده.
آره واقعا، زهره جان، شما عکس ها ی قشنگی گرفتی، اما خب، حالا اون یه دونه چاپ بشه، مزه ی دیگه ای داره.
همیشه شاد و خوش و سرحال باشی نیایش عزیزم، در کنار مامان و بابایی عزیزت.
از دیدن عکس ها لذت بردم، اول بخاطر اینکه تو توی عکس ها بودی، و دومم اینکه دریا بود ...
از شما هم ممنونم زهره عزیزم که اینقدر قشنگ عکس گرفتی و واسمون چیدمانش کردی

بعله عزیزم شما که همیشه عاشق ادامه مطلب های ما بودی

ممنون از کامنت های تکت فقط تو راجع به همه عکس ها یکی یکی نظر میدی ممنون از نگاه دقیق و قشنگت به همه چیز

خاله
18 اردیبهشت 92 3:34

به به به به
با اینکه عکساتونو دیده بودم ولی دیدنش تو وبلاگ با اون جملات بامزه ای که می نویسی یه لطف دیگه ای داره
کی گفته دوس نداییم عکس ببینیم ؟
خیلی هم دلمون میخواد ..

پست خیلی قشنگ و باحالی بود .. مثل همیشه
می بوسمتون

مرسی خاله جونی میدونم دوس دایین همین جوری دست پیش گرفتم که پس نیفتم

قربونت عزیزم منم بوس بوس

مامي كيانا
18 اردیبهشت 92 10:03

اي جونم آها آها قر تو كمر فراوونه نميدونه كجا بريزه
خوب آدم لب دريا شاد و سرحال ميشه ميشه ديگه!!!خوب مگه چيه؟؟؟
عاشق عكسهاي لب دريا اونجايي كه داري ميرقصي
از راه دور ميبوسمت
عكس يكه آقاي عكاس گرفته هم خيلي قشنگ شد
ما كه با ادمه ماجرا و عكس ديدن ها موافقيم

عزیزمی مهربون
چه کنیم دیگه خودت دختر داری بهتر میدونی

حالا هر کی ندونه فکر میکنه مامانش داره از صبح تا شب باهاش میرقصه میدونی من اصلا رقص بلد نیستم

ولی نیایش از وقتی میره مهد انگار میره کلاس رقص

همین جوری هی دوس دایه برقصه قربونش برم من
کیانا خوشگله رو ببوس

مامي كيانا
18 اردیبهشت 92 10:04

راستي چه خوب كه نيايشي سوار اسب شد
فكر نكنم كيانا بتونه ميترسه]

نیایش وقتی میبینه من از چیزی میترسم اونم میترسه وقتی میبینه من دوس دارم اونم دوس داره

قبلش من خودم سوار شدم (البته میترسیدم ها یکمی ) ولی به روی خودم نیاوردم !!! بعد اونو سوار کردم بعد برا عکس تنها نشست ...

مامي كيانا
18 اردیبهشت 92 10:06

چه كار خوبي كرديد شن برداشتيد براي نيايش جونم
كيانا هم هر وقت ميره لب دريا اصلا به آب بازي تمايلي نداره هميشه در حال شن بازيه
خيلي لذت بخشه
و در عين حال براي بچه ها خيلي خوبه

راستي فردا صبح از طرف مهد ميخوايم بريم دريا اردوو

آره شنیدم شن بازی برا این سن بچه ها یه بازی عالیه
خوش به حالتون که به دریا نزدیکین چه خوب اردو لب دریا
چه شود ؟!
جای ما رو هم خالی بنما
چه مهد خوبی هی میبره اردو !!

مامان تسنیم سادات
18 اردیبهشت 92 11:07

اووووو .. وَه ... !! چه کرده این نیایش با مامانش ...!!

اسبم که سوار شدی ... به به

چه دختر شجاعی .. مثل حرفه ای ها هم نشسته نکنه اصلا سوار کاریم بلدی وروجک ...؟

آخــــــــــــــی .. ماهی طفلی ...
خوب شد نیایش خاکش کرد ..
بــــــــــــــــــــــــــله ... یخچال کوچولوی هتلتون هم دیدیم ...

خیلی جالب بود ..
عکسای بابلسرتون خیلی قشنگه
هم اونی که عکاس گرفته و هم بالاییش ...

دستتون درد نکنه

مرسی مامان تسنیم گلی ممنونم از حضور گرمت اون عکس ها که فقط مخصوص شما بود ان شاالله ناراحت که نشدی که نوشتم فقط برای مامان تسنیم!
چون چند بار با هم راجع بهش حرف زده بودیم نوشتم گلم
ممنون از نگاه قشنگت به همه چیز دوستتون داریم منو نیایش

مامان تسنيم سادات
18 اردیبهشت 92 12:44

نه عزيزم ....
خوشحال شدم

ممنون كه به يادم بوديد

قربونت ممنونم

مادر کوثر
18 اردیبهشت 92 13:22

واییییییییییییییییی دریااااااااااااااااا

چه خوووووووووووووووووووووب

ولی من خلیج فارس رو یه جور دیگه دوست دارم

به به رقص و اینا

ماهی مرده

عکاسی کنار دریا

آب نمکدون

به به مامان کوثری
به به خلیج فارس که حتما یه چیزه دیگه است
دقت نکردی چی شد
ماهی پژمرده !!!
قربون تو و نگاه زیبات
ممنون خانومی

مامان تسنيم سادات
18 اردیبهشت 92 15:15

عزيزم من الان با همون آدرس رفتم توى سايتش شما موفق شدى برى ؟

مامان تسنيم سادات
18 اردیبهشت 92 15:22

رفتيد ...؟ ببين اون بازى كار و انديشه هم خيلى باحال بود ولى براى ٩ سال به بالا بود مدلاشونو ديدى ميخ و چكشو ...؟ اونا براى سه تا ٩ ساله

مامان تسنيم سادات
18 اردیبهشت 92 15:44

هنوزم نشد ؟
مى خواى من از روى سايت برات توضيح بدم
تا بتونى به كسى كه مى خواستى سفارش بدى ؟

چرا عزیزم ایپکا باز شد ممنون
یه مدلش که مزرعه بود 56 قطعه و اونی که شما گرفتی 97 قطعه و یکیش هم اعداد بود درسته ؟چیز دیگه ای نداشت؟!

مامان تسنيم سادات
18 اردیبهشت 92 15:52

نه همينا بود ...
خوب خدا رو شكر ...

مرسی عزیزم ببخشید

شبنم
18 اردیبهشت 92 16:28

به به به به..یه دریا و یه دخترک شیطون و شجاع و نیرومند و رقاص!!!!!!...خب معلومه عکس ها به این خوشگلی می شن دیگه..
انقدر خندیدم از اون سطلی که اون همه پر از شن کردتش و داره به زور دنبال خودش می کشونه..

چه ماهی خوش شانسی بوده اون ماهی که دست یه دختر نازنازی افتاده که با ارامش و حوصله دفن اش کرده!

انگاری یه بخشی از مزه ی سفر واسه نیایش جونی، باز و بسته کردن و بازی کردن با در یخچاله که اگر یخچال کوچولو تو هتل شون نباشه، اصلا اون سفر، سفر نمی شه

واااااااای زهره این عکس اخری، با این اشیایی که دور و بر نیایش هستن، خیلی زیبا شده..می دونی منو یاد چی انداخت؟..یاد عکس مجله های کودک قدیمی..که همیشه یه فرفره و یه اسباب بازی پلاستیکی دست بچه هایی بود که توی عکس ها بودن.

عزززززززیزززززززمی ممنونم از نگاه قشنگت و توصی فهای زیباترت شیطون و شجاع و نیرومند و رقاص

یخچال که نگو دیگه عشق نیایش بود!!!!
عزیزم منم خیلی عکس آخری رو که عکاسه گرفت دوس داشتم همش تا برسیم نگاش میکردم و یاد چند ساعت قبلش که کنار دریا بودیم و هی دلم تنگ میشد

ممنون اومدی خانومی

شبنم
18 اردیبهشت 92 16:28

راستی حرف های شما که همیشه حساب هستن خانومی!
الان کامنت ها رو جواب دادم..

فدای تو شوخی کردم

شبنم
18 اردیبهشت 92 16:31

در ضمن، منتظر بقیه عکی ها هستیم.
کی گفته دوست نداریم عکی ببینیم

کسی نگفته من خودم دست پیش گرفتم که پس نیفتم دیگه کسی جرات ندایه بگه چه قد رهی عکس میذاری

مامی امیرحسین(فاطمه)
18 اردیبهشت 92 18:36

آخیشششششششششش چه عکسای خوشگلی.چه نیایش خوشگلتری.چه لباسای رنگ ووارنگی.من عاشق اون لباس آخری شدم.کاش یه عکس تمام قد با این لباس ازش بذاری.قربونش برم که کلی بهش خوش گذشته

فدای تو
ممنون از نگاه زیبات
قربونت مهربون

فاطمه شجاعی
18 اردیبهشت 92 22:43

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای میمیرم برا رقصیدنت قربونت برم انگده قشنگ میرقصی

عزیزکم ایشالا همیشه بهت خوش بگذره

دلم انقده بغلتو میخواد

قربونت برم ممنونم منم دلم برات تنگ شده خیلی
همش دایم میپرسم پس اون پروانه که فاطمه برام خریده بود رو کی مامان جون میاره !!!!!!!!!!

فاطمه شجاعی
20 اردیبهشت 92 11:32

وای الهی بگردم کاش بهش نگفته بودم که انقد منتظر باشه حالا سه تا پروانه کوچولو هستا کووووووووو تا مامان جونش بیاد اونجا

انقده که توذهنمه هرجا یه چیز میبینم فقط یاد نیایش می افتم اگه نزدیک بودیم خیلی خوووووووب بود

عزیزمی تو فاطمه جون ممنون از محبتت که واقعا مثل خاله میمونی برا ی نیایش اتفاقا امروز به مامان جونش میگه پس کی میاید خسته شدم دیگه دلم تنگ شده بابا

مرسی از لطفت

عمه
30 اردیبهشت 92 10:56

Vay vroujak in ax haro taze alan didam, cheghadr keif mideh shen bazi ba mamani kenareh daria. makhsusan un raghse akharet keh hesabi del mibareh. man keh harchi axhaieh nazet bebinam sir nemisham, mamani dastet dard nakoneh .Khosh bahsi azizam

ممنون عزیزم عمه جونم تازه کیفش مال وقتیه که تو هم باشی مگه نه ؟ دلمون برات تنگ میشه خوش باشی همیشه

آزاده
6 خرداد 92 16:07

یعنی من الان از ذوق دارم خفه میشم
نیایش جونم بوووووووووووووووووووووس

عززززززززززیزززززززززمی

ثمره ی عشق

دریا بازی ...

نظرات (22)

مطلب بعدی

مطلب قبلی