نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

ثمره ی عشق

کسی چه میداند؟!

1391/11/30 9:57
نویسنده : مامانی
2,432 بازدید
اشتراک گذاری

کسی چه می داند

                                شاید...

این قدر ، همدیگر را

 دوست نمی داشتیم

                                                                             اگر ازدور

به تماشای روح هم نمی نشستیم ...

کسی چه میداند

                                  اگرما را

                                                      جدا نمی کرد

                                                                    آسمان،

    شاید...

این قدر به هم نزدیک نبودیم!

26 تا شمع روشن برای اینکه بدونی یادتم هنوزم 

26 امین سالروز زمینی شدن ات هنوز هم برایمان مبارک است داداشی...

روحت شاد

30بهمن 89 تولد 24 سالگی و آخرین تولد...

تولدت مبارک

دو سالی است که هدیه های تولدت ، یاسین و ذکر یا رب است ...

٣٠ بهمن 91

خواهرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

ستاره زمینی
30 بهمن 91 10:50
روحشون شاد ..............................

@}
;-


ستایش مهربون ❀ستایش خوش زبون
30 بهمن 91 12:18









روحش شاد و یادش گرامی


مامان ساينا
30 بهمن 91 13:38
روحش شاد و يادش گرامي


مامان زهرا دختر دوست داشتنی
30 بهمن 91 15:10
وای خدای من
چه جوان رعنای بودند ...خدا بیامرزدشون

هرچی خاکشون بقای عمر بازماندگان
فقط از خدای عزیز صبر براتون ارزومندم و آمرزش این برادر کوچکم ...


مامان آینده یه فسقلی
30 بهمن 91 15:58
ای وای .... چقدر سخته ...

روحشوووون شاد


خواهرت
30 بهمن 91 16:29
تو نیستی كه ببینی چگونه پیچیده است

طنین شعر نگاه تو درترانه من

تو نیستی كه ببینی چگونه می گردد

نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

چه نیمه شب‌ها کز پاره‌های ابر سپید

هزار چهره به هر لحظه می كند تصویر

به چشم هم زدنی

میان آن همه صورت ؛ ترا شناخته ام

به خواب می ماند

تنها به خواب می ماند

چراغ ، آینه ، دیوار بی تو غمگینند

تو نیستی كه ببینی

چگونه با دیوار

به مهربانی یك دوست ؛ از تو می گویم

تو نیستی كه ببینی چگونه از دیوار

جواب می شنوم

تو نیستی كه ببینی چگونه دور از تو

به روی هرچه در این خانه ست

غبار سربی اندوه ، بال گسترده است



این متنی که گذاشتی خیلی قشنگ بود خواهری
الان از پیش علی میام .............
امیدوارم روحش همیشه شاد باشه و آروم


خواهرت
30 بهمن 91 16:36
زادگاه و تاریخ تولد هیچکس در هیچ نقشه و تقویمی نیست
چرا که آدمها هر لحظه در تپش قلب کسانی که دوستشان دارند،متولد می شوند!


خواهر فرناز
30 بهمن 91 21:06
الهی
خدا بیامرزدش
روحش شاد بقای عمر شما باشه




الهه مامان یسنا
30 بهمن 91 22:40
زهره جونم..اصلا نمیدونم چی بگم روحش شاد باشه ان شالاه. دلم میخواست بگم هیچ کار خدا بی حکمت نیست ولی تو این مورد خاص هیچ وقت نمیتونم حکمتش رو پیدا کنم ببخش ناراحتت کردم..ولی اینو میدونم که یادش تو قلبت همیشه تازه هست و با خاطره هاش زندگی میکنی.


مامان تسنيم سادات
30 بهمن 91 22:53
خدا به حق اين شب نورانى ، شب ولادت اختر يازدهم روحشان رو غريق رحمت خود بگرداند فاتحه اى هديه به روحشون


خواهر فرناز
30 بهمن 91 23:02
مامانی من منظورتون را نفهمیدم
میشه دقیق توضیح بدین تلگراف چه طوریه
ممنون گلم
بوووووووووووووس


فاطمه شجاعی
30 بهمن 91 23:35
هروقت پستای مربوط به داداش رو میخونم فقط گریه میکنم نمیدونم چی بگم که فکر میکنم همه حرفا برات تکراریه کاش میدونستم چطوری دلت رو تسکین بدم عزیزم ولی روز نیست که یادت نباشم و فکر نکنم که کاش این اتفاق نمی افتاد
نمیدونم حکمت خدا چیه
روحشون شاد



مامان نیروانا
1 اسفند 91 7:56
زیباترین رو نوشتی، چیزی جز سکوت و آفرین به روح بزرگت ندارم زهره جون، روح داداشی شاد.
تماشای روح بلندش همیشه شادی آفرین و مبارک باد



مامان سانای
1 اسفند 91 9:03
زهره جون نمی دونم چی بگم در برابر تقدیر الهی باید تسلیم شد و صبور ماند .روحش شاید و یادش گرامی باز هم از خدا برای شما ،پدرو مادر محترم وخواهر نازنین صبر می خوام .
دیشب امدم وب مثل همیشه با دیدن پستی در مورد برادر خدا بیامرزت دلم گرفت داشتم نظر می نوشتم که سانای اومد مثل همیشه مثل همیشه شروع کرد به دیدن عکساش . گفتم دخترم همه اینا رو دیدی بزار کارم را انجام بدم گفت نه من نیایش را دوست دارم بزار ببینم .خودش بلده صفحات دیگه وب هم بره گفت همه 35 صفحه را می خوام ببینم با دیدن هر کسیبا ذوق یه چیزی می گفت مثلا مامان عروسکاش خوشگله ها . مامممان چه خوب نقاشی کشیده ویا توی حرم قران دستش بود ازم می پرسید یعنی نیایش سواد داره !؟
من هم نظر را به امروز موکول کردم .




مامي كيانا
1 اسفند 91 11:02
هديه من هم به برادر عزيزتون ذكر فاتحه اي بود كه نثار روحشان شد


منا مامان الینا
1 اسفند 91 12:18
عزیز دلم زهره جون
انگار همین دیروز بود که این خبر ناگوار رو اینجا خوندم و چقدر متأثر شدم برای از دست دادن داداشتون
میدونم جای خالی عزیزان از دست رفته را هیچ چیزی نمیتونه پر کنه و فقط خاطره های خوبه که میمونه و تأسف از اینکه ای کاش بیشتر قدر همیدگه رو میدونستیم و از بودن کنار هم بیشتر لذت میبردیم!
اما این بازی بد سرنوشت که خوبان خیلی زودتر از اونچیزیکه فکر کنیم تنهامون میذارن و آسمونی میشن
روحش شاد


مامان دینا
2 اسفند 91 9:34
روحش شاد

جاش بهشت باش

واقعا جون از دس دادن سخت

با اجازه لینکتون کردم





مامی امیرحسین(فاطمه)
2 اسفند 91 16:39
برادر خوب یکی از خوبترین دوستانم...من نیز سالروز زمینی شدنت را به هدیه ای آسمانی پاس میدارم...روحت شاد...


آتـی
3 اسفند 91 9:52
سلام
خیلی سخته
روحش شاد

مادر کوثر
3 اسفند 91 15:01
خدا بیامرزتشون.روحشون شاد و دلتون پر از صبر و امید

یاس
4 اسفند 91 2:03
روحشون شاد.


مامان امیرناز
4 اسفند 91 10:52
مثل هر چند باری که عکسشو دیدم دلم اتیش گرفت خدا صبر بده بهتون بیشتر به مادرت هدیه تولدش یه سوره براش فرستادم امیدوارم روحش شاددددددددددد


مامان امیرحسین
6 اسفند 91 0:05
روحش شاد.خدا بیامرزدشون.
الهم صل علی محمد و آل محمد.


سمانه مامان پارسا جون
6 اسفند 91 13:33
خدا رحمتشون کنه
روحشون شاد


مامان پریسا
8 اسفند 91 15:12
روحش شاد ایشالله
مامان ثمین
23 اسفند 91 13:56
روحش شاد خداخیلی دوسش داشته که نمیتونسته دوریش تحمل کنه وزود بردش پیش خودش
مامان سانای
13 خرداد 93 11:12
زهره عزیز پست آخرین روز را رمزدار کردی می دانم چون راجع به برادرت نوشتی آنقدر مهربانی که نمی خواهی دوستانت با خواندن مطالبت ناراحت شوند همه پست های قبلی راجع به برادرت را دوباره خواندم کاری از دست کسی برنمی اید جز خواندن فاتحه ای برای شادی روح آن مرحوم وطلب صبر برای شما وخانواده عزیزت . روحش شاد ویادش گرامی.
سارای
2 شهریور 93 17:42
سلام/ همینجوری از وبلاگ شبنم وارد وبلاگت شدمو عکسای نیایش رو نیگاه میکردم که به این عکس رسیدم/ خیلی ناراحت شدم .. روح داداشت شاد... دارم فکر میکنم چی کشیدین. یه لحظه قلبم وایستاد... منم درست شب عروسیم داداشمو از دست دادم/ روحشون شاد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد