نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

ثمره ی عشق

قشنگی هاتو دوس دارم!

1391/11/24 11:00
نویسنده : مامانی
2,607 بازدید
اشتراک گذاری

به قول فریبا جون مامان نیروانای گلم یه پست پازلی دیگه در انتظار نگاه قشنگ شماست...نیشخند این شکلک هم به افتخار مامان کوثر گلم....راستی نفس عمیق هم یادتون نرهمژه

دخترم یه روز که خونه است ، همش می خواد بازم آتیش به آتیش سی دی بذاره و ببینه

بهش میگم دخترم ، عزیزم فقط یه سی دی نمیشه که تو یه روز چند تا سی دی ببینی که!!!!!!

تو چشام زل میزنه و دست به کمر میگه :

می ترسی عشق سی دی بشم؟؟؟؟؟؟؟؟من قبلناااااااااااا عشق سی دی شده بـــــــــــــودم  !!!!!!!!!!! الان که میگم فقط یه دونه سی دی  همش یه دونه میذارم باز دوباره هم یه دونه میذارم  !!!!!!!!!! فقط یه دونه دیگه خواهششششششششمژه

یعنی شما بگید من باید چه جوابی به این وروجک سیاست مدار بدم

 

 

niniweblog.com

 

 

دارم تو کامنت ها برای دوستم می نویسم که ممنون که یادمون بودی ، دخترک هم داره نگاه میکنه بعد با هیجان میگه مامان مو ، مو ... میگم کو مامان میگه :اونجا نوشتی مو...زبان

-کلمات زیادی رو یاد گرفته  بود ولی دیگه ادامه ندادیم منتظرم تا دوباره خودش بخواد-

-چند تا دست نوشته هم داره که باید جدا گونه تو یه پست دیگه بذارم- نیشخند

 

 

دعای سلامتی امام زمان (عج) رو هم یاد گرفته خیلی هم دوست داره ولی میگه دعای فرج البته نیایش میگه فَ یَ ج !

 

 

niniweblog.com 

 

 

میگه : مامان نمیدونم چیــــــــــــــــا از این جمله های روی کره ی زمین سر در نمیارم؟؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟؟؟؟؟هر چی میچرخونمش نی می فهمم چی نوشته!!!!!!

 

 

 

 

این کره ی زمین رو زمانی که اول دبیرستان بودم جایزه گرفتم فکرمیکنید جایزه ی چی بود ؟

بعله تو مسابقات علمی نفر اول استان شده بودمعینک

فکر میکنید از سال بعدش به نفر اول استان چی می دادن ؟

چرخ خیاطی!!!خنثی

هی روزگار ما اگه شانس داشتیم....زبان

ولی نه الان که دارم خووووووووب فکر میکنم میبینم این کره ی زمین برام خیلی با ارزش تره چون تو رو هم سرگرم کرده حسابی

 

 

niniweblog.com

 

 

تازه شعرم میگه موقع ظرف شستن ! میگه:

این لیوانه کی هستش گذاشته اینجا راستش!!

بعد بهم میگه مامان حالا تو بگو : این لیوان من هستش گذاشتم اینجا راستش!نیشخند

 

قربون این شعر گفتنت فدات شم من تازه اینقدر ظرف شستن رو دوست داری تا صدای به هم خوردن ظرفا میاد از تو اتاقت بدو بدو میای و میگی منم میخوام بشورم تو رو خدا تو نشور بذار من بشورم

اینا رو دارم برا روزی مینویسم که احیانا تو نت داری چرخ میزنی و منم خسته دارم ظرف میشورم و دلم میخواد بیای کمکمچشمک

نه نه فکر کنم تو همیشه به فکرمی مثل همین حالا دخترکم

 

 

 

 

هر چی بهت میگم این مایع ظرف شویی برا پوستت ضرر داره فایده نداره میگی اشکالی ندایه میرم کِرِم میزنم

راستی به پُماد هم میگی کُمُدزبان

مثل کوچیکی های خوده من (به استناد خاطرات مامان جون)!

 

 

 

 

منو بعضی وقتا بیچاره میکنی با ست کردن باید اینقدر بگردم که یه پیش بند صورتی پیدا کنم که به تل سرت بیاد!!!!!!

 

یا مثلا می خواییم یه فرش بگیریم برا خونه میگی مامان فرش قرمز بگیریم لطفا

میگم مامانی آخه کجای خونه ی ما قرمزه که فرشش قرمز باشه

میگی تِل من قهقهه

 

 

niniweblog.com

 

بهت میگم : بیا آب پرتقل بخور کلی ویتامین سه داره برات خوبه میگی : نه خیر ویتامین دو دایه مگه نی می دونیچشمک

 

 

niniweblog.com

 

 

 

این سه چهار تا پازل از اون پست پازل ها جامونده بوووووت!زبان

 

 

 

 

یعنی یه پازل رو چند بار خراب کنی درست کنی خوووبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به خدا خسته میشم من دیگه تو چرا خسته نمیشیابرو

 

 

niniweblog.com

 

 

این هم به عشق دو تا توت فرنگی کوچولو ماچ یکی نیروانا توت فرنگی که دلم براش خیلی تنگ شده  که به مراد دلش رسیده همین روزا و توت فرنگی نوووووووووش جون کرده تو زمستون ، هم به عشق نیایش که دلش توت فرنگی میخواد ولی هنوز مامان و بابا دلشون طاقت آورده و براش نخریدن تا بهار بیادنیشخند

 

و نیایش هم بی صبرانه منتظر اومدنه بهاره نه فقط به خاطر توت فرنگی که به خاطر پارک رفتن ، دریاچه رفتن ، گردش رفتن لباس لختی پوشیدن (هر چند که تو بهار نمیشه بازم پوشید ولی گوشش بدهکار این حرفا نیست) به خاطر در اومدن گل ها به خاطر شکوفه کردن درخت ها ، به خاطر دوچرخه سواری تو حیاط و ...................مژه

 

 

niniweblog.com

 

 

میگه مامان حوصله ام خیلی سر رفته میگم خب برو با توپت بپر بپر کن خیلی کیف داره که! 

میگه آخــــــــــــه آدمه مریض احوال خودش نمیتونه بپره که باید بپرونیش!!!!!!!!خنده 

یعنی اون مریض احوالیت منو کشته نیایش

 

 

niniweblog.com

 

 

بابا داره یه هویج گنده گاز میزنه دختری رفته مچش رو میگیره میگه :

 

بابا مگه تو آخه خرگوشی که داری هویج میخوری بعدم هویج رو از بابا میگیره و مشغول خوردن میشه بابا بهش میگه مگه تو خرگوشی که هویج منو میخوری دختری میگه بــــــــــــــــــــــعــــــــــــــــــــــــــــله ،معلومه که من خرگوشم مگه نمیبینیاز خود راضی

 

 

niniweblog.com

 

 

دیگه از این کارای خوشگلت که هر چی بگم کم گفتم اینم یه نمونه دیگه اش خونه ی مامان جون چشم ها رو دور دیدی برای خودت قطار درست کردی و باز ی میکنی بعضی وقتا که سر حالی و خوابت رو گرفتی خیلی عالی سر خودت رو گرم میکنی برا خودت و عروسکات قصه و شعر و کتاب میخونی اتاقت رو به هم میریزی خلاقیتت رو شکوفا میکنی ولی وای به حالم که خسته باشی و بیحوصله و خوابالوووو  

 

 

 

 

آخه این گاوه چه قدر مو داره که اینجوری داری شونه شون میکنی

 

 

 

 

به قول مامان کوثری حالا رسیدیم سر اصل مطلبنیشخند

 

اگه نفس تموم کردید میتونید دوباره نفس بگیریدنیشخند

 

این شکلک رو به عشق مامان مهربون کوثر گلم میذارم هیییییییی منظوری ندایم هااااااااانیشخند

 

 

چند روز پیش دوبار ه رفتیم کلوپ پاندا بهت خوش گذشت خدا رو شکر یه کمی بازی ها یگروهی هم کردین آخه داشتن برا فستیوال فرداشون که بازی های گروهی بود تبلیغ میکردن !حیف که نمیشد فرداش بریم دیگه....ولی خب بازم خوب بود کلی بهت خوش گذشت ولی حسابی خسته شده بودی

 

 

 

 

 

میبینی فریبا جون سه سال و چهار ماهشه از این قسمتش دل نمیکنه!!!!!لبخند

همش یاد نیروانا میکنه

اولین خاطره اش از اینجا با شما ها براش خیلی به یاد موندنی شده و همین طور برای ماماچ

 

 

بعد از کلی چرخ زدن و گشتن و خسته شدن تازه میگفتی من که کار دستی درست نکردم !!!!

 

 

 

 

تو هم که عاشق قیچی و ریز ریز کردن!

ولی خداییش خوشگل بازم بریدیبغل

 

خب دیگه این شد که این شد!

 

 

 

مربی یا به قول فریبا جون خاله ی پاندایی برات رشته ها یی با کاغذ رنگی برید و تو چسب زدی

بعد بهت گفت برگ ببر تو سه تا بریدی و اون شکل داد بهش

و برات همشو چسبوند رو یک نی و شد گل ....

اول با خودم داشتم فکر  میکردم همین گل  که خودمون هم میتونستیم درستش کنیم سه هزار تومن می ارزید یعنی؟! ولی وقتی داد دستت و ذوق کردنت رو دیدم مخصوصا وقتی اون عکس پاندا ی وسط گل رو دیدی از فکرم پشیمون شدم

 شادی تو بیشتر از هر چیزی برام ارزش داره گل نازم همیشه بخند بغل

 

 

niniweblog.com

 

دخترم دیگه خوابش گرفته می خواد بره بخوابه

دیشب دوباره تو اتاق خودش خوابید بعد از این مدت نسبتا طولانی

دیگه هر وقت دلش بخواد جای خوابش رو عوض میکنه

 

دیشب میگه : مامان ایــــــــندَگ چشمام دلــــــــــش می خواد بخـــــــــــوااااااااااااابه

 

 

niniweblog.com

 

 

بخواب آروم گل گلخونه ی من قلب

 

 

پی نوشت : میگم حالا خوبه اینقدر تند تند پست میذارم اینقدر طولانی میشه ، اگه یه چند وقتی نتونم بیام معلوم نیست چه جوری میخوام بنویسم نیشخندبه بزرگی خودتون ببخشید اگه چشای خوشگلتون درد گرفت یا سرتون از پر حرفی من زبانولی واقعا ممنونم که میاید و یادگاری های خوشگل برامو ن میذارید خیلی دوستتون دارم ماچ 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (44)

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 بهمن 91 12:05
اونجایی که نوشته بودید دوباره نفس بگیرید، واقعا من نیاز داشتم ...

خدا خیرتون بده... یه زمان تنفسی دادید به ما ...

وااااااااای ...خدا جونم .. نه به اون دست به کمر زدنش، نه به اون خواهش کردنش ...

مــو ... مـــو ... خیلی باحال بود

یه تشویق خوشگل واسه عزیز دلم که داعای فرج رو بلده ...

اوووووو ... چه کره ی زمین بزرگی ... ...

خخخخخخخخخخ ... چقدر باحال نوشتید جریان چرخ خیاطی رو ..

عزیزم، قربون اون ظرف شستنت .. قربون اون پماد زنت ...

ای خدا ... تو چقدر شیرین زبونی دختر ...

این SET کردنتو که من خیلی وقته که بهش پی بردم عزیز دلم ..

خونه شما پازل بارونه ها ...

آخـــــــــــــــی ... این یکی نی نی مون هم توت فرنگی می خواد ...

عزیز دلم ... چه مامان و باباییه استواری ماشالا ...

باباییه بیچاره، نتونستن هویج رو بخورن آخــــــر؟!

صندلی های خونه ی مامان جون ..

فدای شونه زدنت بشم من ... چقدر تو رومانتیکی دختر ...

کاردستیشــــــو عشق است ...

به به ... بازم کلوپ پاندایی

فرش و تل قزمر هم خیلییییییییییییییییییی باحال بود دیگه تا این حد، خبر نداشتم که عاشق SET کردنه...

این گل هم واسه دخملیه بزرگمون که انقدر خانومه

و

این گل هم واسه مامانِ مهربونش که انقدر زود به زود آپ می کنه و طولانی پست میذاره و بهمون زمان اکسیژن هم میده ...


خب عزیزم وقتی خودم نفس کم میارم میدونم کجا باید تنفس بدم دیگه !قربونت با این کامنت های تکت اون شکلک در آوردنت منو کشته !
ممنون محبتتم دیگه شما به بزرگی خودت ببخش اگه نفس کم آوردی
فدااااات
نفس هات رو قربون
تازه یه چیزی بگم یادم رفت تو پست بنویسم!!!!!!!! نه به اون ست کردنش نه به اینکه تازگی یاد گرفته میگه هر انگشتم رو یه رنگی لاک بزن....!

حالا من دیگه جواب کامنت طولانیت رو خلاصه کنم و بگم که ممنون از نگاه قشنگت حضور گرمت انگشت های پر انرژیت و کامنت های عاشقانه ات...ممنون که همیشه اولی و با خوندن اولین کامنت یه عالمه بهم انرژی مثبت میدی و یه دست قشنگه هم برات میزنم همه گل های قشنگ عالم تقدیم به تو که دوست عزیز مایی
منا
24 بهمن 91 12:39
سلام زهره جون خوبی عزیزم؟
چه لذذذذتی میبرید با این فرشته ناز و دوست داشتنی خدا حفظش کنه
به نیایش جون بگو خاله منا ایییییییندگه دوست میداره چشماتو ایندگهههههههه !
قسمت بشه بیام مشهد حتما این فرشته ناز را باید از نزدیک ببینم تا اون انشگتهای لاک زده اش را ببوسم


سلام منا جون ممنون گلم خیلی لطف داری الینای گلم هم یه روزی حتما برات شیرین زبونی میکنه منتظر اون روز باش تا زودتر بیاد ببوسش از طرف من لطفا نیایش هم دستای شما دوست مهربون رو میبوسه
خواهر فرناز
24 بهمن 91 12:42
سلام
اول بگم بیا یه بار دیگه پست من وفرناز آخرش را بخوان
دوم یه سوال قضیه یه نفس عمیق چیه همه همین را میگن
سوم خوش به حال نیایش جون که بهش خوش گذشته
گلتم گلم خیلی قشنگه
خوب گاوی موهای خیالی که داره ....درواقع مشکل بقیه است که نمیبینند
بله دیگه باید همه چیزاشون ست باشه حتی با رنگ فرش خانه یعنی مامان نمیدونستی این قانون به این مهمی را
خوب نمخواد مامانش دستاش خراب بشه ولی این اولشه این کارار کردم بعدا نگی کمکم نکردیا
باریکلا به شما برای اول شدنتون
ولا راست میگی اگه ما شانس داشتیم اسمونا میذاشتند شمسی


سلام ممنون که اومدی پستت رو خوندم حق با شماست عزیزم
ممنون از لطفت که اومدی و پست رو خوندی
نفس عمیق رو برا این گفتم که بتونی تا اخر پست رو یه نفس بخونی ولی نمیشه و همه نفس کم میارن چون طولانی نوشتم هههههه
ممنون وقت گذاشتی
خاله
24 بهمن 91 13:13
قربون این بلبل زبونیاش !!!
این که گفتی با چی سته گفته با تل من خیلی بامزه بود ماشالله خیلی زرنگ و شیطون شده . کلمه هاش منو کشته : مریض احوال !!! چقدر رندانه جواب شماها رو میده بلا !!! عشق سی دی !
این چیزا رو تا حالا ازش نشنیده بودم .
ناقلا دوباره کی رفته کلوپ پاندا ؟
معلومه حسابی هم بهش خوش گذشته . کاردستی ش هم خیلی خوشگله
آفرین به مامانش که تند تند همه چی رو براش ثبت میکنه و ما هم میخونیم و لذت می بریم .
از طرف من دو تا ماچ گنده از لپاش بگیر . یکی از این لپ یکی از اون لپ


اون مریض احوال رو که از باباییش یاد گرفته
ولی این به موقع به کار بردنش منو کشته!
قربون خاله ی گل و مهربون جای شما خالی یه دفعه ای شد مهدی جلسه داشت گفت شما رو می برم اونجا که دو ساعتی سرش گرم باشه
ممنون از شما که تند تند سر میزنید دوستت دارم عززززززززززززیززززززززززمهر دو تا لپش مال خودت اصلا قابلی ندایه
ستاره زمینی
24 بهمن 91 15:36



خیلی ممنون
عمه
24 بهمن 91 16:58
Bah bah delam hal umad. dasteh mamani dard nakneh ba in post haiajan angiz. Mamani man khodam darbast ashghe posthaieh tolulanitam. In dokhmal gol voroujaketounam az taraf Ameh minoo hesabi bebusesh .Kheily Doostetun Daram


مرسی مینو جون خیلی لطف داری عزیزم ممنون که اومدی حالا که اومدی پست قبلی رو هم می خوندی دیگه ادامه اش فیلم دایه!
ما هم در بست در خدمت شماییم خیلی هم دوستتون داریم
مامان تسنیم سادات
24 بهمن 91 17:16
آخه بلبل این حرفهای قلمبه سلمبه رو از کجا میاری ....!!! عشق سی دی ...
انگار همه از این خوششون میادااا ....

آفرین به نیایش جونم که دعای فرج رو بلده ...
اینم جایزه ات
چه چیز باحالی جایزه گرفتین ... خوش به حال نیایش ...
واااااااای خدا ...
ظرف شستنشووووووو .... قربون ست کردنت ....
مامانی محققین جدیدا پی به ویتامین دو بردن ... مگه نی می دونی ...
نمیدونم محققین درسته یا محققان کدومش جمع عربیه ....؟؟؟ این سوال رو لطفا از خانم کارشناس بپرسین ...
خوب ادامه نظر در یک کامنت دیگگگگگگگه .....


عززززززززززززززیزززززززززززززززززم
ممنونم به خدا شرمنده میکنی اینقدر تند تند سر میزنی بهمون این پست های طولانی چشم های خوشگل و دستای مهربونتون رو خسته نکنه یه وقتی فدات
این قلمبه گویی هاش به باباش رفته آره منم از این شکلکه خوشم میاد ولی به افتخار مامان کوثری گذاشتم راستی یادت باشه اینقدر اذیتش کنیم که جواب کامنت هامون رو بده خـــــــــــب خخخخخخخخ
عزیزم نه محققین درسته نه محققان هر دوش عربیه کارشناسا میگن محقق ها درسته
قربون نگاه قشنگت که هنوزم ادامه داره ممنون بابت این یادگاری های خوشمزه به به دلم حال اومد مچکرم!!!
ببین من همچنان منتظر کامنت بعدی هستماااااااااااا

مامان امیرحسین
24 بهمن 91 17:27
عزیزم.خیلی قشنگ بود.چه گل قشنگی درست کردید... ظرف شستنشو خدا!!! ست کردن همه چی ... واای شونه کردن موهای خرسی...همه و همه برام شیرین بود و دوس داشتنی.دلم برای اون روزی پر می کشه که دختر من هم شرین زبونی کنه برام . من قند توی دلم آب بشه.با هر کارش دلم ضعف کنه و بوسه بارونش کنم و یا شاید بخورمش. البته امیرحسین هم تو دلبری دست کمی از دخترا نداره.
نیایش عزیزم می بوسمت.


قربون امیر حسینم ببوسش لطفا الهی که سالم باشه همیشه دختر نازت هم به سلامتی دنیا بیاد و برات دلبری کنه تو هم قند تو دلت آب بشه هیمشه خوش باشی مممنون اومدی و وقت گذاشتی و خوندی ممنون از لطفت دوست عزیزم
مامان تسنیم سادات
24 بهمن 91 18:22
خوب با عرض پوزش بخاطر وقفه ای که در کامنتم افتاد ....
مطمئنی کارشناس ما میگه دو تاش عربیه ....؟؟ جمع فارسی یه حالتش با ها بود یه حالت دیگه هم فکر کنم داشتااااا به نظرم ان بود مثل درختان ..... حالا بگگگگگذریم میرم ادامه پست زیباتون رو میخوانم ....
راستی یادم رفت راست گفتی موافقم با اذیت کردن ...
آخخخخخخخخخی ... عسلم نیایش هم عشق توت فرنگیه ....؟؟؟؟ مثل تسنیم ....
ههههههه .....
قطارشوووووو .... نیـــــــــــــــــــــایش ....وایسا ما هم سوار شیــــــــــــــــــــم ....
اااااااااااااوووووووووووه ..... تازه بعد از این همه رسیدیم به اصل مطلب ....
خـــــــــــــدا ... گلشو .... چه چیزی درست کرده خیییییلی قشنگه ..
آفرین نیایشم که دوباره رفتی توی اتاقت .....
یه عالمه برای مامانی و نیایش ...


قربونت من همین جور نشسته بودم منتظر تو
البته یه نمازی هم وسطش خوندیم اگه خدا قبول کنه
خب جونم برات بگه که ین و ون هر دوشون عربین ان هم عربیه درختان هم خب اشتباهه یعنی فارسی نیست مگه چیه
هر کی هر چی میگه که دلیل نمیشه که درست باشه هههههه
ولی جدا نمیدونم بعضی وقتا بعضی چیزا اینقدر جا میفته که آدم فراموشمیکنه دیگه درست و غلطیش رو یا فارسی بودنش رو بعدم ت وزبان ما که پر کلمات عربی و انگلیسیه اینم روش بابا بی خیال نه؟
آره اون اذیتت رو باید یه فکر اساسی بکنیم مجبور بشه همون کامنتا رو جواب بده ههههههه
چه قدر حرف زدم ممنون به هر حال که د و باره اومدی خوشحالمون کردی
راستی ما که از اون پولا که شما دارین نداریم که بچه مون خلاق شده برا خوش قطار درست کرده مگه چیه خب خیلی هم خوبه مگه نه
بوس بوس برای شما و تسنیم
مامان تسنیم سادات
24 بهمن 91 19:02
آخخخخخی ....
ببخشید منتظرت گذاشتم ....
خودتم یه فسقلی داری دیگگگگگگگه میدووووووووووونی ....


آره بابا میدووووووووووووونم ممنون اومدی بوس بوس
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 بهمن 91 22:01
خصـــــــــــوصی ...


اوکی
دیر رسیدم البت ...
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 بهمن 91 22:07
اوووووووووو ...

باز هم نفر اول شدم ...


بزن دست قشنگ َ روووووووو
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 بهمن 91 22:10
منو ببخش که نظراتتون در مورد ِ ..... تایید نکردم ...


no problem jigarrrrrr
صاحب اختیاری
X
مامان سانای
25 بهمن 91 8:46
با اینکه پست طولانی بود ولی خسته کننده نبود .
کارهای نیایش جون شیرین وجالبه .
امیدوارم همیشه شور وشادی توی خونه تون باشه.
تقدیم به نیایش جون


ممنون عزززززززیزم نظر لطفته خانمی ممنون که همیشه میای خیلی محبت داری به ما همه گل های زیبای عالم تقدیم به دوست مهربونم سانای گل رو ببوس
مامان نیایش
25 بهمن 91 9:01
سلام . قربون اون شیرین زبونیت خاله . زهره جون حتما برای این دختر باهوش اسپند دود کن .


سلام عزیزم ممنونم از حضور گرمت نظر لطفته به روی چشم حتما دخترا ی گلت رو ببوس
مامان یسنا
25 بهمن 91 11:08
سلامممممممممممم آخ جون دوباره یه پست پازلی امروز اومدم کم کاری و عجله ای نوشتن دیروزم رو توضیح بدم که خودم غافلگیر شدم..هزار ماشالاه به این دختر ناز و مهربون. چقدر کیف کردم از خوندن این پست. داره بزرگ میشه نیایش نه زهره جون؟ انگار همین دیروز بود که من واسه اولین بار اومدم این خونه مجازیتو تو از قصه از سیرگرفتنش و ناراحتیهای بعدش نوشته بودی. وای خدای من. اون عکسی که از نیایش گذاشته بودیو هیچ وقت یادم نمیره..بگذریم...
چقدر این روزها توت فرنگی هامون خوشمزه شدن. نیروانا و نیایش نازم شدن مثل دو تا توت فرنگی ناز و خوردنی. آخ اگه دم دستم بودن حسابی گازشون میگرفتم
من موندم تو این همه شیرین زبونی نیایش جونم عاشقشم وقتی میگه آخه آدم مریض احوال که خودش بپر بپر نمیکنه
از طرف من هزارتا بوس برای دختر نازم


الهه عزیزم ممنون محبتتم خیلی خوش ا ومدی خوشحالم کردی تند تند پیشمون میای دوستت دارم
واقعا راس میگی جه قدر زود بزرگ شد انگار همین دیروز بود منو بردی به اون روز
اینقدر که دلم خواست پستش رو دوباره بخونم و اشک تو چشمام جمع شد بعدم کلی به خودم خندیدم
هزار هزار تا بوسه تو دستای باد برای تو و یسنا گلی
مامان یسنا
25 بهمن 91 12:12
سلام ما اومدیم. اینبار از اصفهان به روزیم

به به سفرا بی خطر خدمت میرسم عزیزم
مادر کوثر
25 بهمن 91 15:40


به به

مرسی که ازینا گذاشتی چون حسابی بهم حال داد و میتونم نفس عمیــــــــــــــــــــــــــق بکشم برای ادامه


قربونت قابلی نداشت

هر چی دلت بخواد برات میذارم از اینا
ممنونم ازت که اومدی خوشحالم کردی به خدا
نفس عمیقت رو قربون
مادر کوثر
25 بهمن 91 15:43


وای خداااااااااااااا این پست چه طولانیههههههههه

گفتم اول یه نگاه اجمالی بندازم بعد بخونم و دیدم

نه دیگه واقعا باید برم تو کار نفس عمیــــــــــــــق




دیگه دیگه این مایــــــــــــــیم دیـــــــــــــــــــگه
مادر کوثر
25 بهمن 91 15:50


عزیزمممممممممممم. خب دوست داره روزی چند تا سی دی ببینه و مامانی شک نکن که هیچوقت از پس این استدلالها بر نمایی
من که دیگه مطمئن شدم واقعا گاهی کم میارم

ماشالله که "مو" رو شناختی!

آفرین به خاطر دعای فَ یَ ج

آخییییییی عزیزم. فدات بشم که تو هم مثله من فدای این تبعیضات شدی! تو دانشگاه ما هم به رتبه های اول ارشد تمام سکه میدادن. نوبت به ما که رسید گفتن ترم قبل از گرایش شما سکه گرفتن و دیگه به شما چیزی نمیدن!

عزیزممممممممممممممم کوثر هم خیلی شعر میگه و یا خیلی وقتا من مجبورم خیلی چیزا رو تکرار کنم

فدای تو که همه چیز رو با تل میخوای ست کنی

ایول به پازل هاش
منو جایزه ی حفظ سوره ی حمد برای کوثر پازل خریدم

آخــــــــــــه آدمه مریض احوال خودش نمیتونه بپره که باید بپرونیش!!!!!!!!
قربونه اون حاظر جوابیییییییییت. انشالله زود زود خوب بشی و دیگه مریضی نیاد سراغت


عزیزم به خدا راضی نبودم اینقدر وقت بذاری و پست به این طولانی ای رو بخونی چه برسه به این همه کامنت ها یخوشگل و طولانی که گذاشتی برو خواهر به کارات برس فدات شم
خیلی دوستتون داریم من و نیایش
ممنونم هزار بار از حضورت خوشگل و گرم و دلنشینت دلم حال اومد منو رکردی اینجا رو
مادر کوثر
25 بهمن 91 15:51


خب دیگه حالم جا اومد

بریم سر اصل مطلب

>

اشکالی ندایه بیا عقده های دلت رو اینجا وا کن عزیز دلم
مادر کوثر
25 بهمن 91 15:55
آفرییییییییییییییییین. چه کاردستی خوشملیییییییییییییی

عزیزم

خیلی خیلی عالی بود

مرسی که جمله های ناب و خوشگل این نیایش جون جیگرو برامون میذاری

همه ی عکسا هم عالی بودن و دوست داشتنی



خداقوت مامانی

ببین من چقد تو و دخملی رو تشویق کردم

حالا به خاطر عدم پاسخ به یه کامنت منو تشویق نکردی

قهرم باهات

برو خصوصی که میخوام دعوات کنم. بدو بدو


عزیزم ممنونم که تو این دل مشغولی ها و گرفتاری هات به ما هم سر زدی فدات
ممنونم به خاطر کامنت های خوشگلت دعواتم دوست میدارم مهربون
خب از همون اول بگو خواااااااااهر

مادر کوثر
25 بهمن 91 16:03

ماشالله هزار ماشالله همه رفتن تو کار نظرات طولانی
ویروسیه نکنه!


ِِ
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
26 بهمن 91 11:41
واس خدای من تازگی پست هاتون خیلی خیلی با جزئیات کامل شده
یک نفس که سهله چند تا نفس لازمه تا تموم شه
ولی بهر حال عالی بود



قربونت برم عزیزم ممنونم که اومدی پیشمون و ممنون از محبتت البته من همیشه پستام با جزئیاته اصلا انگار نمیتونم خلاصه حرف بزنم به هر حال خیلی ممنونم
مامان آینده یه فسقلی
26 بهمن 91 15:46
سلاااااااام ..... من با تبلت اومدم سراغتووووووون ....

وبلاگ نیایش گلی م تو تبلت هم خوشگل دیده میشه

راستش اومدم ببینم اگه پست جدید گذاشتید نظر بدم تا اول بشم ...

اما دیدم نه خبری نیست ... دلم نیومد نظر نذارم

بووووووووووووووووووس

بای بای


سلاااااااام عززززززززیزم وای با تبلت؟بابا کارت درسته بابا تبلت بابا
عزیزم ممنونم که در هر حالی و شرایطی به یادمون هستی و برامون کامنت هم میذاری قربونت برم با این یادگاری های خوشگلت و اون دل مهربونت خدا نگهدارت باشه همیشه
مادر کوثر
26 بهمن 91 17:44
سلام عزیزم
ممنون از حضور و محبتت
همیشه شاد و سلامت باشید
از داشتنتون خوشحالم


سلام عزیزم ممنونم براتون آرزوی بهترین ها رو دارم موفق و شاد باشید
آتـــی
26 بهمن 91 19:07
خیلی دختر کد بانویی داری
خدا حفظش کنه


ممنونم عزیزم خیلی لطف داری
مامان پرنیان وپارمیس
26 بهمن 91 20:22
ماشاالله به این دخترشیرین زبونم حالاخوبه درروزچندتاسی دی میبینه دخترمن که توسن نیایش بود توی روز صدبار ی سی دی فقط ی سی دی رومیدید.


ممنونم عزیزم که همیشه به ما سر میزنی لطف کردی دخترای گلت رو ببوس ایشالا سالم باشن همیشه
مامان ماهان
26 بهمن 91 20:54
سلام نیایش خانم و مامانی عزیز.
مامانی هرچی از شیرین زبونیهای نیایش جون بنویسین باز به نطر ما کمه.خسته هم نمیشیم.همش لذته.ممنون که ما رو هم شریک کردین.


سلام به روی ماهتون ممنونم از حضور گرم و پر از محبتت خیلی به ما لطف داری ممنون اومدی و خوندی
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
27 بهمن 91 1:37
دعوتت کردم به مسابقه ی " چرا وبلاگـتو دوست داری؟! "

ممنون میشم که بپذیری


فدات شم چشم حتما ، مگه میشه دعوت دوست خوبی مثل شما رو رد کرد

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
27 بهمن 91 1:50
بیداری؟


قربونت برم چیا فکر کردی نصفه شبی بیدایَم؟!!
ستایش مهربون ❀ستایش خوش زبون
27 بهمن 91 16:37
سلام عزیزم اگه زحمتی نمیشه شما رو به مسابقه علت ساخت وبلاگ کودکتون دعوت کردم
به وبمون سر بزنید




سلام ممنونم عزیزم دوستان هم دعوت کرده بو دن چشم ممنونم از حضورت حتما دراولین فرصت خدمت میرسم
مامان پریسا
28 بهمن 91 12:16
ای وای چه زود تموم شد.
تازه داشتم اماده میشدم که بخونم




نه بابا
جدی؟
واقعا ؟
بابا کارت درسته
بابا تند خون
بابا .......
عززززززززززززززیزززززززززززززززی

مامان پریسا
28 بهمن 91 12:17
ولی خیلی قشنگ نوشتی. از حرفای بانمک این نیایش خانم خیلی خوشم میاد.
چه یادگاری هایی بشن این خاطزات خوشکل

قربونت قشنگ میخو.نی ممنونم از حضور گرمت
شبنم
28 بهمن 91 13:34
سلام مامان نیایش..مهربون ترین مامانی خوشگل ترین دختر دنیا..
می دونم که ازم دلخوری..می دونم که الان شاید حتی باهام قهر باشی و دعوامم بخوای بکنی..
تو حق داری ابجی جونم..حتی حق داری هر تنبیهی که دلت بخواد برای این شبنمی بی معرفت در نظر بگیری
زهره جونم، به جان خودم من اون روز به قدری از خوندن کامنت های ص دلگیر و ناراحت شدم که دیگه کامنت های خصوصی وبم رو باز نکردم و ندیدم..یعنی کامنت ها رو از صفحه خود وبلاگ چک می کردم..چند وقتی هم نبودم تا اینکه چند روز پیشا کامنت خصوصی تو دیدم...معلومه که من شما و نی نی هاتون رو اندازه یه دنیا دوست دارم و هوااااااااااارتا برام مهم هستید..
چششم..دیگه کامنت ها رو نمی ذارم اونطوری باشن و خودم تاییدشون می کنم و جواب هر کامنتی رو هم زیر همون کامنت می دم..خوه؟..دیگه باهام اشتی می شی؟؟


سلام عزیزم خوش اومدی چه عجب !
واقعا کامنتت رو که دیدم یکی دو تا شاخ در اوردم!
نه عزیزم قهر چرا ؟ناراحت شاید باشم ازت ولی قهر نه نه اصلا اگرم ناراحت باشم به خاطر این بود که دیدم یکی از کامنت های اون فرد رو جواب دادی ولی مال ماها رو نخوندی انگار که نیومدی!
ولی بی خیال بابا ممنون که اومدی و ممنون که کامنت ها رو خودت از این پس جواب میدی و تایید میکنی!!! خیلی کار خوبیه آفرین به خاطر همین کارتم که شده باید کلی تشویقت کنم و اگرم باهات قهر بودم آشتی میشدم هههههه عزیزم در اولین فرصت میام پیشت ممنون بازم که اومدی
مامان آینده یه فسقلی
29 بهمن 91 9:49
کلی دلم واستون تنگیده


فدات شم منم همین طور عزیزم همین الان میام پیشت
مامان نیروانا
29 بهمن 91 11:01
ببین زهره ی عزیزم، من خداییش پازلم اصلاً خوب نیست ولی تو هی منو تشویق میکنی و تقویتم میکنی، باشه منم ببینم میتونم کامنت پازلی بذارم؟! میدونی شرمنده میشم هی ازم یاد میکنی و من دیر میرسم تشکر کنم زهره جونم. بیادتم حتی وقتی یادت نمیکنم. باور کن
حالا ایندَگ چشام هی داره مطالبت رو دنبال میکنه که نمیدونم از کجاش شروع کنم به آغاز پازل
اول بگم وقتی نیایش گفته بود از این جمله های کره ی زمین سردرنمیارم من اینجوری شده بودم
آخه به عکسش نرسیده بودم که! گفتم عجیب اوجی گرفته و عرفانی یافته کوچولوی من! بعد به عکسش رسیدم و کلی بیشتر حال کردم و خندیدم. خدا بگم چیکارت نکنه زهره!
آتیش به آتیش سی دی ت عالی بود. خیلی حال کردم.
مرسی توت فرنگیات رسید. یام یام یام یام یام خوشمزه بود!!!! بهارم میرسه عزیزم. همین پشت دره، دوباره ول میشیم تو Outdoor
این روزا راه براه اِس های کلوپ پاندا رو میگیرم دلم قیلی ویلی میره. کاش بتونین تو برنامه های پرهیجانش شرکت کنین و جای ما رو هم خالی کنین.
فدای تو و مریض احوالیت که ما رو هم کشته ناقلا
میگم خواستی فرش ست کنی نیروانا رو هم صدا بزن اونم یه چیزایی تو این زمینه داره رو کنه برا دکوراسیونتون که ست بشه
پازل خوبی نشد ولی دیگه به استادی خودت و نیایش جونم ببخش. یه بوس و قلب پازلی تو روز عشق تقدیمتون


عزیزی عشقی بانو باورت دارم همیشه به یادتم همیشه دوستتون میدارم همیشه ممنونم ازاین کامنتی خوشگلت که همیشه فول انرژی میشم وقتی میخونمشونX:عزیزم کو تا نیایش به نیروانا برسه ولی امیدوارم که برسه یه روزی...
عزیزم نمیدونم چی شده اس هاش دیگه به ما نمیرسه ! باید برم انگاری دوبایه شماره بدم
جاتون واقعا خالی ایشالا که به زودی بهار هم بیاد و بزنیم بیرون هر چند که گزارش های هواشناسی ای به گوشمون رسیده که سرمای دیر رس زمستونی خواهیم داشت امید وارم این طور نباشه ولی دمای زیر صفر دم عید حال گیریه نه؟!
قربون نیروانا ی ست کنم بشم !!شما اگه به هم بیفتین چی شوددد!
دوستت دارم فریبای گلم نیروانای نازم ممنون از یادگاری های قشنگت چه پازلی باشه چه نباشه برای من یه دنیا ارزش داره و انرژی میگیریم ازش سپاس ...
استادی بانو خودت ما که به گرد پات نمیرسیم
همه روزتون عشق قلبتون زنده و جاوید و عاشق تا ابد
X:
مامان امیرحسین ومحیا
29 بهمن 91 13:50



خیلی ممنون
مامی مهتا
29 بهمن 91 23:58
عزیزم خیلی لطف کردی دخمل گلت رو ببوس .


خواهش میکنم عزیزم شما هم دختر نازت رو ببوس
مامان رها
30 بهمن 91 1:37
وای جیگرتو خاله چه کارا که تو نمیکنی عسل میخورمت من یه روز بالاخره زهره جون به مسابقه دعوت شدین حتما به وب رها یه سر بزنید


فدات عزیزم لطف داری چشم حتما خدمت میرسم
فاطمه شجاعی
30 بهمن 91 23:28
سلام زهره جوووووووووونم
اول بگم که چشامون اصلا درد نگرفت و مثل همیشه کلی حال کردیم و خندیدم
دوم اینکه ماهم خیلی خیلی دوستتون داریم
و بعد اینکه میمیرم برا نیایش جووووووونم که انقد نمک میریزه و مهربون و شاد هست خدا حفظش کنه عزیزم همه کاراش قشنگ و شیرینه هرکدوم رو که میخونم کلی حال میکنم قربووووووووون اون ظرف شستنش و ست کردنش برم و اون کاردستی های قشنگش دلم براش لک زده
خداکنه زودتر ببینیمتون
هزارتا بووووووووووووووووووووس

سلام عزیزم خوبی ایشالا که خوب باشی ممنونم از محبتت نظر لطفته به ما
گلم تو خودت قند و نباتی!
ایشالا که زودتر دیدار ها تازه بشه
بوووووووس برای شما شاد باشی عزیزم ممنون میای همیشه
مامي كيانا
1 اسفند 91 10:59
وقتي به آخر ميرسم و ميخوام نظر بدم يادم ميره چي بنويسم آخه يادم رفته چي خوندم بزاريد ببينم چي بود
.
.
.
از كره جغرافياي كه قدمتش زياده و چه خوب كه تابحال نگهش داشتيد فكر ميكرديد يه روزي تو دستهاي دخترتون گردونه ش بچرخه؟
از شعر گفتن هاش كه اين هم از استعدادهاي نينيش جونه
از ظرف شستن ها و ست كردنهاش ياد اون تبليغاته افتادم كه طرف چرخ ماشينو خريده بود اومده بود واسش ماشين بگيره و تا آخرش همشو خوندم و لذت بردم


الهی
ببخشید که اینقدر طولانی بود خسته شدی
ممنون که اومدیو وقت گذاشتی و خوندی
دوستتون دارم ممنون از حضور قشنگت و نظر لطفت ...
مامان صفا
3 اسفند 91 14:05
نیایش عزیزم عسل خاله فدای شیرین زبونیهات... خیلی دوست دارم... قدر مامان مهربونت بدون


قربونت مهربونم ما هم شما رو دوست داریم و قدرتون رو میدونیم
مامان صفا
3 اسفند 91 14:13
خداییش مامان مهربون شما واقعا باسلیقه و پر حوصله هستید برا مطلب نوشتن.. من خیلی دوس دارم ها اما انقدر دخترم بهم گیر میده که حتی نمی تونم شکلک بزارم برا مطلبم یا مرتب کنم.. خیلی تنبلم

من خیلی لذت می برم از مطالب شما بعضی از شیرین زبونی های این جیگر برا همسرم می خونم و می خندیم.. و حال می کنیم.. مثلا بابا مگه تو خرگوشی هویج می خوری... هیچ وقت دیگه یادم نمیره


الهی قربون محبتتون ممنونم از نظر لطفت
شکسته نفسی میکنی عزیزم ولی خب به هر حال دخملی نازت هنوز خیلی کوچولوهِ
معلومه که وقت کم میاری
موفق باشی ممنونم بازم از محبتت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد