خاله جون و وبلاگ نیایش
این وبلاگ رو خاله جون که خیلی خیلی دوست داره امروز یعنی ۲۹ فروردین ۱۳۹۰برات درست کرد و از من خواست تا توش برات بنویسم آخه میدونست که من توی تقویم هر سال از قبل از اینکه به دنیا بیای برات می نوشتم تا وقتی بزرگ شدی بخونی و بدونی که توی هر روز و هر ساعت و هر لحظه چه اتفاقی افتاده، چه اون موقع که تو شکم مامانی بودی چه وقتی تو این دنیای بزرگ قدم گذاشتی آره عزیز مامان دوست داشتم برات بنویسم حالا که این وبلاگ رو داری سعی می کنم برات همه خاطراتی که با هم داشتیم و داریم و خواهیم داشت رو بنویسم تا وقتی بزرگ شدی خودت ادامه اش بدی عزیزم ... اسم نینیش رو خاله ی بابا از همو ن موقع که به دنیا اومده بودی روت گذاشته بود و منم فکر کردم برا اسم وبلاگت باید قشنگ باشه خودت که وقتی ازت میپرسیم اسمت چیه؟ میگی نانی قربونت برم ولی حتما از این اسم هم خوشت میاد از این آهنگی که برات گذاشتم که خیلی خوشت اومده همش نا نای می کنی باهاش و می خندی عزیزکم وقتی هم آهنگ تموم میشه میگی نا نای نا نای
اول با شعر مامان جونت (مامان بابایی)شروع می کنم که اولین شعری بود که برای تو سروده شده تا بعدش ببنم چی میشه
خیلی دوست دارم عزیزم