نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

ثمره ی عشق

کاش ما 4 تا بودیم نه 5 تا بودیم!!!

1391/10/6 13:15
نویسنده : مامانی
866 بازدید
اشتراک گذاری

از ای کاش گفتن هات و اینکه هر چی میبینی و می شنوی دوست داری تو هم داشته باشی و مثل بقیه بشی که توی پست های قبل هم گفته بودم ...کاش، چند وقته که خیلی نمود پیدا کرده تو حرفات و هر چی که می خوای ، یه کاش هم می چسبونی تنگش ! دیشب موقع شام بود که شروع کردی به شیرین زبونی و بازی ریاضی!نیشخندو یه کاش عجیب و جالبه دیگه:

نیایش : مـــــــامــــــان ، کاش ما 4 تا بودیمخیال باطل 

مامان: چهــــــــــــــــــــــــار تا؟؟؟؟چه جوری؟چشمک

نیایش: نه ، 5 تا بودیم...

مامان:واقعا؟؟؟؟؟؟تعجب

نیایش:آیـــــــــــه لبخند من چیا داداش ندایم؟متفکر

مامان:خنثی

بابا : عزیزم خب بچه رو خدا میده به آدم ، مثل تو که خدا بهمون دادهلبخند

نیایش: خب چیا خدا به ما داداش نمیده؟؟!!!!!!چشم

مامان: رو به بابا ،چشم تو چشم بابا،در حالی که جلوی خنده اش رو گرفته و سرش رو تکون میده که بابا جواب بده

 بابا:چشم تو چشم مامان در حالی که داره فکر میکنه باید چه جوابی بده

نیایش : (رو به بابا ) : تحـــــــــــــــویـــــــل بگیرنیشخند (به این میگن زبان ادراک)

مامان و بابا:قهقهه

نیایش: من دوست دایم یه داداش و یه خواهر داشته باشممژه

مامان:وقت تمامعزیزم اگه خدا هم یــــــــــــــــــــــــــه روووووووووووووزی بخواد و تو داداش یا خواهر داشته باشی....(هنوز حرف تو دهن مامانه)

نیایش: هم داداش هم خواهرمژه

بابا:از خود راضی

مامان (که میدونه ریشه ی این حرف چی میتونه باشه) : عزیزم اگه داداش و خواهر هم خدا بهت بده اونا خیلی کوچولو و نوزادن نمیتونن الان باهات بازی کنن که تنها نباشی اصلا نمیتونن حرف بزنن نمیتونن راه برن خــــــــیلی نوزادنزبان(نوزاد رو خوب میشناسی)

نیایش : خب من ازشون مراقبت میکنم ، بهشون غذا میدم، زززززززززززززززوووووووووووووووووودددددددددددد بزرگ شن من مامانشون میشم بهشون شیر میدم بزرگه بزرگ بشن دعا میکنم خدا بزرگشون کنه زودلبخند

مامان : فدات شم که دوست داری مامان شی خب میتونی مامان عروسکات بشی مامانه اون دو تا دختر و پسر عروسکی ات بشی که داداش و خواهرن ...(هنوز اسم ندارن)

نیایش: مگه اونا رو هم خدا داده؟؟؟؟ناراحت

مامان و بابا :نگرانابرو لبخندبغلآره فدات شم

نیایش: آخه آخه ناراحتمن دوست دایم خـــــــــــــــــیلی کوچولو باشن ایندگ (اینقدر) کوچـــــــولو که تو دلم جا بشه!!!!!!!مژه

نیایش : بعـــــــد بزرگ شن ،حرف بزنن ، راه برن ، مَــ ثـَـ لَــ نی نباشن که مژه

مامان و بابا :شکلکی که نهایت ِ کم آوردن رو نشون بده پیدا نکردمخجالتچشمک

آخرش با قربون صدقه رفتن و پرت کردن حواست به صورت حرفه ای بحث خاتمه پیدا کرد تا بعد!!!!بای بای

niniweblog.com

پی نوشت : زمستون امروز توی ششمین روزش چهره ی واقعیش رو نشون داد واااااااااااااای چه برفی برفه برف ...یه چی میگم یه چی میشنوی خدا رو شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مادر کوثر
6 دی 91 14:57


عزیزمممممممممممممم
شیرینممممممممممممممممممم
ماشالله

انشالله که خواهرو برادر دار هم میشه

بارش برف مبارک. اینجا هم میباره

تشریف بیارید

ممنون مهربونم شاد باشی همیشه
تا خدا چی بخواد...
خدمت میرسم
ممنون
مامان تسنیم سادات
6 دی 91 19:48
هههههههه .....
خوب دیگه مامانی کارتون در اومد یه داداش و یه خواهر ..... خدا زیادتون کنه ...!!!!!!
لابد داشتن خواهر و برادر رو از مهد کودک یاد گرفته .....!!!!
خدا رو شکر تسنیم هنوز فکر کنم مفهوم خواهر و برادر رو نمدونه ....
یه بوس برای نیایش ووووووورررررروجک


ممنونم
آره لابد دیگه
این وروجک ها یه بار هم یه چیزی بشنون یاد میگیرن
بلا شده حسابی نیایشی
ببوس تسنیم نازت رو ان شا الله به زودی به شما هم گیر بده
خاله
7 دی 91 2:22

این ناقلا هم خوب دم درآورده ها !
دو روز دیگه یه کم بزرگتر بشه دیگه ولت نمیکنه
البته اگه نظرش در مورد برادر و خواهر عوض نشه

ولی بیراه هم نگفته ها بچه . خب دلش داداش و آبجی میخواد دیگه
وای چه کیفی داره دوباره خاله شم .. خودم جلو جلو قربون اون نوزاد
زبون ادراکت منو کشته خاله جان خیلی باهوشی . آفرین دخملی

ببخشید خاله جونااااااا شما دیگه لطفا برا ما نقشه نکش اگه خودت زودتر دست به کار شی این بچه هم یه کم میفهمه داداش و آبجی چیه دیگه به ما گیر نمیده
ولی واقعا وقتی فکر میکنم که تا همیشه تنها باشه دلم خیلی میسوزه میدونی خیلی سخته دوباره بخوام اون روزای سخت رو داشته باشم هر چند که شیرین هم بود ولی الان که خودم یه آبجی فقط دارم حس میکنم اگه همینم نداشتم خیلی تنها بودم الان نه؟نمیدونم تا خدا چی بخواد ولی برا دست گرمی فعلا دست به کار شو تا ببینیم چی میشه

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
7 دی 91 9:42
قربون این دختر شیرین زبون.
زهره جون انقدر قشنگ نوشتی که احساس کردم دارم فیلمنامه میخونم.
عجب بلاهایی هستن این کوچولوهای ما.


بلا بلا خیلی بلا شده
ممنونم از نظر اطفت عزیزم
قشنگ میخونی
ببوس پسر گلت رو
مامان امیرعلی جیگر
7 دی 91 9:53
خوب بچه راس میگه دیگه آبجی میخواد داداش میخواد.
مفته که براش بیارین یه دانه.
امیره من تو اولین فرصت که حالیش شد و همچین حرفی رو زد .روشو زمین نمیزنیمو یا علی.



واقعا ؟؟؟؟؟؟ مفته؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!تا مفت رو چی معنی کنی خانومی ایشالا گل پسری زودتر تو رودربایستی بذارتتون یا علی
مامي كيانا
7 دی 91 10:04
امان از دست اين حرف وروجك ها كيانا هم دقيقا همين حرفها رو تكرار ميكنه همش ميگه ما يك ني ني يك آبجي و يك داداشي بخريم 3+3 خيلي زياد ميشه حالا جلو خودمون كه هيچي تو جمع هم تكرار ميكنه يه موقعهايي آدم خجالت ميكشهفكر كنم اين سن مناسب ترين سن واسه ازدياد نسل باشه


عجـــــــــــــب این وروجک خوشمزه ات رو از طرف من یه گاز محکم نه یواش بگیرازدیاد نسل تو این دوره و زمونه نمیدونم عاقلانه است یا نه حالا این که شوخی بود ولی واقعا خیلی سخته تا خدا چی بخواد
مامان زهرا دختر دوست اشتنی
7 دی 91 14:02
خدا سلامتی بده
امیدوارم هر چه زودتر آروز های نیایش جون برا.رده بشه
خواهر و برادر بودنش هم دست خدا ست


ممنون عزیزم حالا زود هم براورده نشد خیلی مهم نیست ولی واقعا همون سلامتی که گفتی بهترین نعمته حالا چه خواهر و برادر داشته باشه چه نداشته باشه فقط چیزی که مهمه خدا کنه به خاطر خود خواهی ما نباشه نمیدونم واقعا چی درسته تک فرزندی واقعا بده؟نمیدونم تا خدا چی بخواد
خواهر فرناز
7 دی 91 17:44
ای جانم
مامانی دیگه چی می خوای بچه خودش براتون بزرگش میکنه
خوب براش یه دوقلو بیارین دیگه یه داداش یه آجی تا خوش حال بشه


ای خواهر جان
همین یکیش هم کلی گل به سرمون زده ما شا لله حالا می خواد آبجی داداش هم بزرگ کنه این بلا فقط فکر خودشه دیگه مثل ما که فقط فکر خودمونیم
مامی کتی
7 دی 91 19:01
سلام به من هم سر بزنید پشیمان نمی شوید

www.taghvim2000.persianblog.ir

تخفیف ویژه برای شما


سلام ممنون
مامان یه فسقِلی
8 دی 91 0:01
واااااااااای مــــن
قربــــــــــــــــــــــــــــــــــووووووووووووووووووووووووووووون اون 4 تا گفتـــــــــــنت

فــــداااااااااااااااااااااااااااااااای اون 5 تا گــــفتنت

قــــرررررررررررررررررررررررررررربون اون داداش و خــواهر خواستـــــــــــــــــــــــنت

فـــــــــــداااااااااااااااااااااای اون تحویـــــــــــل بگیر گفــــــــــــــــــــتنت

قرررررررررررررررربــــــــــــــووون اون مراقبـــــــــــــــــت کردنــــــــــــــت

فـــدااااااااااااااااااااااااااااااااای شیـــر دادنــــت

قررررررررررررررررررربــــــــــــــــــوووووون اینــدگ گفنـــــــــــــــــــــــــت

فـــــــــــــــدااااااااااااااااااااااای اون مثــــــلنی نباشـــن، گفتنــــت




فــــــــــــــــــــدای شما مهربون مامان یه فســـــــــــــــــقلی
قربـــــــــــــــــــــــــون شما تک خاله ی گل و مهربون که همیشه پیشمون میای و خوشحالمون میکنی
دوووووووووووووووووسِت دایَم
مامان یه فسقِلی
8 دی 91 0:03
شدیدا پست جالبی بود ... کلی خندیدم

بامزه نوشته بودید، خصوصا اون آخرش که گفتید : شکلکی که نهایت ِ کم آوردن رو نشون بده، پیدا نکردم

. . . . .. . .. . . .. .. . .. .. .. . .. . .. .. . . . .. . . ..

امیدوارم کلی برف بازی کنی نیایش گلم




شدیدا لطف داری عزیز دل خیلی ممنونم از محبت الانم شکلکی که نهایت عشق و دوستی رو نشون بده پیدا نکردم ممنون ِ لطف و محبتتم
ایشالا شما هم خوش باشید امروز یه کم آفتاب شده بود رفتیم برف بازی ایشالا پستش رو آماده کنم میذارم دوستتون داریم خیلی زیاد الهی که همیشه خوشتون بیاد
حنانه
8 دی 91 11:10



شبنم
8 دی 91 12:48
سلام دختر کوچولوی قجری نازنین من!
چقدر اون عکست بانمک شده خانوم خانوما



سلام ممنونم عزیزم با نمک میبینی فدات


شبنم
8 دی 91 12:51
خب الان دیگه وقتی نیایش جون به این وضوح و با این صراحت می گه که ابجی و داداش می خوادمامانی دیگه خودش باید متوجه بشه که، وقت چیه....
در ضمن من حساب شما و فریده خانم رو می رسما!!..می شینن با همدیگه تعارف رد و بدل می کنن!..به خاطر اینکه بین تون اختلاف پیدا نشه که کی اول،من به عنوان یک شخص ثالث وارد عمل شده و اعلام می کنه که: هر دو تا تون با همدیگه، و در اولین زمان ممکن..
روشن بود دیگه؟


به به ببین کی اومده شبنم خانوم گل گلاب خوش اومدی عزیزم حالا نیایش کم بود شبنم خانوم هم اضافه شد بله چشم یه فکری میکنیم حالا دل دختری مون هم به دست بیاد ولی اون موردی که گفتی اصلا امکان ندایه!
اول خاله
اصلا راه نداره
ما هم فعلا همین یکی یه دونه از سرمون هم زیاده خدا رو شکر

در ضمن شما سر عقل اومدی یا نه؟؟ فکر نکنم !!!!!
ببین او کسایی که باید حساب برسن من و فریده ایم که باید حساب تو رو برسیم!!اما به خاطر اینکه دعوام نکنی الان وبلاگت نمیام و نظر هم نمیذارم!!!! چون هم رمز ندارم هم تحریمت کردم هر وقت دست از سر محمد رضات برداشتی بگو بیام پیشت:

مامی امیرحسین(فاطمه)
9 دی 91 5:32
جانا سخن از زبان ما می گویی!مامانی زود باش دیگه!نیایشم سه سالش شده بهترین فاصله سنی ممکن.یالا یالا ما نی نی میخایم یالا!


عجــــــــــــــب دوووووووووووستایی دارم من خوش به حالم
مامان سانای
9 دی 91 8:52
زهره جون با اینکه از شبنم دل خوشی ندارم واز دستش خیلی عصبانی هستم ولی این حرفش رو قبول دارم .دست به کار شو دیگه .تازه خود نیایش جون هم می خواد کمکت کنه.
حتما می خوای بگی لالایی بلدی چرا خوابت نمی گیره


آره دقیقا میخواستم همینو بگم همون قضیه لالایی و خوابو هموناااااااا
مامان امیرناز
9 دی 91 12:29
سلام عزیز دلم میگما انگار توام به دردسر من افتادی خواهر امان از این وروجک ها حالا واسه تو دختره کمک کارت میشه نگران نباش یواش یواش به فکر باش واقعا تک فرزندی ظلمی شده در حق بچه هامون به قول امیرم بزرگ بشه جواب بچه هاشون چی بدن که عمه و خاله ندارن؟


سلام قربونت
آره خواهر میبینی تو رو خداااااااا
واقعا نمیدونم
از طرفی خیلی سخت شده بچه داری و زندگی های الان
از طرف دیگه هم اون ظلمی که میگی و اون حرفی که امیر نازم میزنه رو قبول دارم
هر چی خدا بخواد واقعا نمیدونم تک فرزندی خوبه یا نه!!
محيا كوچولو
10 دی 91 22:39
خوب راست ميگه بچه! خاله چرا آخه شما دركش نميكنيد؟!


واقعا؟؟؟؟؟؟؟
مامان نيروانا
11 دی 91 7:44
ميبينم كههههههههههه! بحثاي جديدي توي خونه تون داره پيش مياد، مباركه!!!!!!!
قربون نيايشم برم با اون شيرين شيرين حرف زدناش. ضعف كردم تك تك جملاتشو خوندم و جواباي شما رو با اون آيكناي بسيار بسيار پرمفهوم.
به نظرم وقتي ميرن مهدكودك اين قضيه پيش مياد و ميفهمن كه شكلاي ديگه اي هم از زندگي وجود داره، مثلاً 4 تايي يا 5 تايي.
اي قربونش برم من كه رياضياتشم اينقدر خوبه جونم جونم
واقعاً نميدونم بايد چي بگم زهره جون،‌ هنوز هيچ همفكري نميتونم باهات بكنم. خودم هيچوقت بهش جدي فكر نكردم. هميشه فقط همين نيروانا رو خواستم و بس و واقعاً نميدونم اگه نيروانام يه روزي اين بحث رو مطرح كنه چي بايد بهش بگم.
يه راه روشن براي همه آرزو ميكنم. ميبوسمتون عزيزانم



فدات شم من نمیدونم واقعا مبارکه یا...!!!!!!
آره ممکنه از تو مهد شنیده باشه نمیدونم!
ولی به همفکریت خیلی نیاز داشتم هااااااا!
واقعا همون حسی رو که داری داشتم ولی فکرم رو مشغول کرده نه همین حالا کلا نمیدونم تک فرزند بودن و داشتن درسته یا نه؟
منم مثل خودت همون راه روشن رو برای هممون آرزو دارم
ممنونم از حضورت و میبوسمتون
الهه مامان یسنا
11 دی 91 9:17
وای خدایا چقدر خندیدم...... دارم تصور میکنم که اگه یه روزی یسنا هم همین جرفها رو نحویلم بده باید چکار کنم. فدای کوچولو گفتنت نیایشم... مامانی حالا خیلی بد هم نمیگه ها


قربون خنده هات هیچی دیگگه یا باید دست به کار بشی یا مثل ما حواسشو پرت کنی !!!!!!!!!!
همتون به اتفاق نظرتون اینه که نیایش خیلی بدم نمیگه اما کو آدمی که خودش وارد عمل بشه!!!!!! از حرف تا عمل هیهاته واقعا دلم میخواست بدونم شماها چه تصمیمی میگرفتید اگه کوچولوتو.ن خودش خواهر و برادر میخواست
نمیدونم تا کی میشه پیچوندش شاید یه مدتی فراموش کنه ولی در این که وقتی بزرگ و بزرگ تر بشه احتمالا میگه شما خودخواه بودید که منو تنها گذاشتید شکی نیست نه؟؟
عمه
14 دی 91 6:42
fadaie in zabounet ameh joon, khoub maman o baba ro gozashti sareh kar digeh bande khoda ha natounestan javab digei behet bedan joz inkeh havaset ro part konan keh masaln yadet bereh, ama mage to yadet mireh...mageh na...man khodam ieh alameh asheghetam fingili


آره نمیدونی چه بلایی شده این دخملی زبون می ریزه حسابی دوستت د اره نیایش هم هیلی
هر روز هم از اون ستاره ها میخوره و میگه دست عمه مینو درد نکنه با این ستاره های خوشمزه ای که برام خریده خوش باشید شما هم
فاطمه شجاعی
14 دی 91 9:47
آخ فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات شم که انقدر دختر خوب و باهوش و اجتماعی ای هستی
چقدر خوبه که دوست داری خواهر برادر داشته باشی و این نشون میده که اصلا خودخواه و حسود نیستی واین خیلی خوبه و مشهود میشه که تربیتت کاملا درست بوده
قربون اون شیرین زبونیات عزیزدلم

آفرین به مامان و بابای خوب و مهربونت وهمینطور همه کسایی که از نزدیک توی بزرگ شدنت نقش دارن امیدوارم همیشه صحیح و سالم و شاد سایشون بالای سرت باشه نیایشم

ممنونم فاطمه جون نظر لطفته شما همیشه به ما لطف داری عزیزم می بوسمت ممنون از حضور گرمت
به همه سلام برسون شاد باشی همیشه
مامان پریسا
15 دی 91 12:09
نیایش جونم غصه نخور دعا میکنم به زودی 5تا بشید


خیلی متشکرم لطفا از این دعاها نفرمایید تو رو خدااااااااااا
نسرین مامان باران
16 دی 91 8:40
سلام عزیزم
من خودم اگه خونه دار بودم حتما یکی دیگه می آوردم فقط بخاطر بارانم چون واقعا تنهان .
نیایش راست میگه .


سلام عزیزم قربونت آره درسته که راست میگن که تنهان ولی خیلی سخت شده زندگی نمیدونم واقعا چه کاری درسته اما همیشه با خودم میگم وقتی خیلی بزرگ شن حتما ناراحتن اگه هیچ خواهر و برادری نداشته باشن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد