کاش ما 4 تا بودیم نه 5 تا بودیم!!!
از ای کاش گفتن هات و اینکه هر چی میبینی و می شنوی دوست داری تو هم داشته باشی و مثل بقیه بشی که توی پست های قبل هم گفته بودم ...کاش، چند وقته که خیلی نمود پیدا کرده تو حرفات و هر چی که می خوای ، یه کاش هم می چسبونی تنگش ! دیشب موقع شام بود که شروع کردی به شیرین زبونی و بازی ریاضی!و یه کاش عجیب و جالبه دیگه:
نیایش : مـــــــامــــــان ، کاش ما 4 تا بودیم
مامان: چهــــــــــــــــــــــــار تا؟؟؟؟چه جوری؟
نیایش: نه ، 5 تا بودیم...
مامان:واقعا؟؟؟؟؟؟
نیایش:آیـــــــــــه من چیا داداش ندایم؟
مامان:
بابا : عزیزم خب بچه رو خدا میده به آدم ، مثل تو که خدا بهمون داده
نیایش: خب چیا خدا به ما داداش نمیده؟؟!!!!!!
مامان: رو به بابا ،چشم تو چشم بابا،در حالی که جلوی خنده اش رو گرفته و سرش رو تکون میده که بابا جواب بده
بابا:چشم تو چشم مامان در حالی که داره فکر میکنه باید چه جوابی بده
نیایش : (رو به بابا ) : تحـــــــــــــــویـــــــل بگیر (به این میگن زبان ادراک)
مامان و بابا:
نیایش: من دوست دایم یه داداش و یه خواهر داشته باشم
مامان:عزیزم اگه خدا هم یــــــــــــــــــــــــــه روووووووووووووزی بخواد و تو داداش یا خواهر داشته باشی....(هنوز حرف تو دهن مامانه)
نیایش: هم داداش هم خواهر
بابا:
مامان (که میدونه ریشه ی این حرف چی میتونه باشه) : عزیزم اگه داداش و خواهر هم خدا بهت بده اونا خیلی کوچولو و نوزادن نمیتونن الان باهات بازی کنن که تنها نباشی اصلا نمیتونن حرف بزنن نمیتونن راه برن خــــــــیلی نوزادن(نوزاد رو خوب میشناسی)
نیایش : خب من ازشون مراقبت میکنم ، بهشون غذا میدم، زززززززززززززززوووووووووووووووووودددددددددددد بزرگ شن من مامانشون میشم بهشون شیر میدم بزرگه بزرگ بشن دعا میکنم خدا بزرگشون کنه زود
مامان : فدات شم که دوست داری مامان شی خب میتونی مامان عروسکات بشی مامانه اون دو تا دختر و پسر عروسکی ات بشی که داداش و خواهرن ...(هنوز اسم ندارن)
نیایش: مگه اونا رو هم خدا داده؟؟؟؟
مامان و بابا : آره فدات شم
نیایش: آخه آخه من دوست دایم خـــــــــــــــــیلی کوچولو باشن ایندگ (اینقدر) کوچـــــــولو که تو دلم جا بشه!!!!!!!
نیایش : بعـــــــد بزرگ شن ،حرف بزنن ، راه برن ، مَــ ثـَـ لَــ نی نباشن که
مامان و بابا :شکلکی که نهایت ِ کم آوردن رو نشون بده پیدا نکردم
آخرش با قربون صدقه رفتن و پرت کردن حواست به صورت حرفه ای بحث خاتمه پیدا کرد تا بعد!!!!
پی نوشت : زمستون امروز توی ششمین روزش چهره ی واقعیش رو نشون داد واااااااااااااای چه برفی برفه برف ...یه چی میگم یه چی میشنوی خدا رو شکر