نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ثمره ی عشق

عکاس کوچولوی خلاق من!

1391/4/5 15:00
نویسنده : مامانی
2,392 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم خیلی وقته که دوست داره عکاسی کنه و هر وقت دوربین دست مامانی می بینه میگه بده به من منم بلدم عکس بگییَم مژهعکس هایی که برای اولین بار گرفته بود 4 تا عکس از بنده ،یعنی مامانی بود که دیگه نمیشد در معرض دید عموم گذاشت چشمکولی بی نهایت دوستشون دارم و این عکس هایی که الان میذارم هم اولین هایی هست که عکاس کوچولوی من گرفته مژه

این عکس های هنری حاصل ذوق نیایش در عکس گرفتنه که مربوط به دیشبه ... همچین تند تند عکس میگرفت که بیا و ببین از این طرف به اون طرف هی فلاش میزد و هی ذوق میکردزبان

 خیلی تعجب نکنید خب انگشت های کوچولوش جلوی لنز دوربینه که کم کم بر طرف میشهنیشخند

بالاخره این انگشت های کوچولوش رو از جلوی لنز برداشت

(عکس یه گلدونه که گوشه ی خونه است)

به نظر من که شاهکاره، عاشق این عکسام که تو گرفتی نیایشم

خب دیگه داره همه چی روشن میشهزبان

داره پیشرفت میکنهمژه

الهی من فدای این پاهای کوچولوت بشم عزیزمبغل

خیلی عکس هایی رو که گرفتی دوست دایم مخصوصا اونایی که از من گِیِفتیخجالت

قلبعــــــــــــــــــــــــــــــاشقتمقلب

هر چی هم سعی کردم عکسی جا نمونه، بازم این عکس پایین جامونده بود از روزی که من رو صدا زدی و گفتی مامانی ببین تن گزن کوچولو لباس کیدم ! یعنی ببین تن گوزن کوچولو لباس کردم ..

خیلی خلاقانه بود این کارت عزیزم خیلی این گوزن رو دوست داری ولی خودمونیم ها گزن (حروف ز و ن ساکن هستن!) از گوزن سخت تر نیست گفتنش؟؟؟؟!!!!!نیشخندتازه برای این که کلاه هم سرش کنی شاخ هاش رو درآورده بودیمژه

♥عزیز دلم خیلی قشنگ حرف میزنی این روزا، تا حالا زیاد برات نوشتم از شیرین زبونی هات که مثل عسل شیرینه و دل می بری با این حرف زدنت ، قلبهمش هم که بهم جانم میگی وقتی صدات میکنم که صدات رو توی پست خودش گذاشتم و میای همش توی گوشم میگی مامان دوسِت دایم  یا دستمو میگیری  و می بوسی ، وای که چه قدر ذوق میکنم و تو هم که ذوق کردنم رو می بینی بیشتر تکرار میکنی ممنونم گلم ازتماچ تازه صلوات هم که می فرستی همش توی نماز هات ، که صدات رو هم توی پست خودش گذاشتم خیلی دوستت دارم و خدا رو به خاطر داشتنت شکر میکنم همیشه

 ♥این قدر دوست دارم وقتی باهام حرف میزنی خیلی آروم میشم و لذت میبرم وقتایی که با هم خلوت می کنیم و حرف میزنیم البته باید خیلی خیلی حوصله داشته باشم چون فقط سوال میکنی و هر جوابی هم بهت میدم میگی چــــــــیا؟؟!(چرا)سوال

♥همه لباس ها و کفش هایی که برات کوچیک شده می خوای بپوشی و وقتی بهت میگم اینا دیگه برات کوچیک شده میگی آخه چیـــــــــــــــا؟؟؟میگم آخه مامان تو بزرگ شدی چون غذا خوردی و آدم ها هر چی بگذره کم کم بزرگ تر میشن تو میگی خب به این کفش ها و لباسام هم غذا بده زودتر بزرگ شن دیگه!ابرو من اینا یو دوست دایم نمی خوام کوچیک باشن خب،(این حرف ها رو در مورد تابت هم میزنی که برات یه کم کوچیک شده و حفاظش اذیتت میکنه یه کم)

♥با خودت خوب بازی میکنی و قصه میگی و شعر می خونی و تخیلت هم بالاست یکی از کارایی که یادمه الان اینه که تشت رو برداشته بودی و گذاشته بودی رو پشتت و به شکم خوابیده بودی و وقتی ازت پرسیدم مامانی داری چه کار میکنی گفتی : ببین من یه لاکپشتم مامان!ماچ

♥هر وقت کار اشتباهی میکنی و می بینی که من ناراحت شدم سریع میگی مامان منو ببخش و خودتو می ندازی تو بغلمبغلیا میگی ببخشید حواسم نبود ،فدات شم آخه وقتی این قدر مظلومانه میگی منو ببخش مگه می تونم نبخشم هر چی باشه زود فراموش میکنم و بغلت میکنم اما خودمونیم ها تو هم فیلمی شدی برای خودت این قدر قشنگ نقش بازی میکنی که بعضی وقتا واقعا گول می خورمچشمک

♥یادم رفته بود بگم که اون روز که رفته بودیم جشنواره رنگ ها کلوپ پاندا با بچه ها انگلیسی هم صحبت میکردن توی بخشی از برنامه و تو هم یاد گرفتی میگی I am Niayesh چون ازتون پرسیده بودن what is your name و یاد گرفتی این جمله رو از اون جا:

♥شبا قبل از خواب (البته بعد از کلی بپر بپر و ورجه وورجه با انرژی وصف ناپذیر! ) میگی مامان شب به خیر خواب خوب ببینی ، بابا شب به خیر تو هم خواب خوب ببینی ،خودمم خواب خوب ببینم ایشالا مژهاین ایشالا گفتنت منو کشته به خدا ایشالا همیشه سالم باشی گل نازم

♥خیلی با محبتی و همش هم ازم می پرسی مامان تو همیشه پیشم می مونی؟

میگی :  اگه تو نباشی من خیلی تنا می مونم خیلی نایاحت میشم... یه وقت تو نییی سیه کای (سر کار)بابا مییه (میره)چون بابا به این بزیگی (بزرگی) باید کا کنه تو نباید منو تنا بذاری من خیلی غصه می خویم

فدات شم مامان من همیشه پیشت می مونم من اصلا طاقت دوریت رو ندارم ولی چند وقته دارم فکر میکنم کاش چند ساعتی می تونستم بذارمت مهد به خاطر خودت، اگه ساعتی قبول می کردن شاید خوب بود نمیدونم واقعا شایدم هنوز زود باشه...

♥کار دستی درست کردن رو خیلی دوست داری و تا حالا چند بار با هم از تو مجله ها کاغذ بریدیم و درست کردیم کار دستی هاش رو و خیلی ذوق میکنی وچسب کاغذ میزنی بهشون و می چسبونی و با افتخار میگی کای دستی دُیُست کَیدم (ببخش که عکس نگرفتم...

♥وقتایی هم که پای سیستم هستم همش میای و با التماس بهم میگی مامان میای پیشم آخه من تنام  میگم مامان با عروسکات بازی کن منم الان میام ولی تو همش میای و دستم رو میگیری و میگی تو یو خدا بیا پیشم ، من تنا موندم ، نایاحتم ، حوصله ام در یفته!

بعضی وقتا هم کامپیوتر رو خاموش میکنی و میگی من دوست ندایم یوشن باشه خلاصه که باید در بست در اختیار عشقم باشمماچالبته خیلی صبوری و واقعا وقتی ازت می خوام صبر کنی تا کارم رو انجام بدم یه جوری خودت رو سرگرم میکنی فدات شم

♥چند روز پیش که بابایی اومد خونه نهار خورد و داشت دوباره می رفت گفتی : بابا ، آخه چیا دایی مییی (چرا داری میری )همش از خونه ی ما ، حالا یکم پیش ما باش همش نیوووووو (نرو)من دلم بیات (برات) تنگ میشه

اینقدر مظلومانه و عاشقانه می گفتی با ناز که بابایی با این که خیلی دیرش شده بود نتونست جلوی خودش رو بگیره و اومد دوباره تو و حسابی بوست کرد و داشت میرفت که پشت سرش دویدی و داشتی بهش می گفتی : تو یو خدا مُیاقبه (مراقب)خودت باش که خوردی زمین و واااای صدای گریه ات بلند شد دو تامون دویدیم سمتت و بغلت کردیم و هی به بابا میگفتم برو دیرت شده و اون همش بهت میگفت ببخشید بابابی ! خدا رو شکر چیزی نشد ولی بابایی طفلی خیلی دلش گرفت و از خونه رفت و وقتی اومد خونه میگفت همش نیایش جلو چشمم بود،خدا همیشه نگه دار باباییت باشه و همین طور حافظ تو دخترک مهربونمون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

ني ني شكلك
5 تیر 91 15:27
ني ني شكلك يك مسابقه ي جالب و جذاب برگزار كرده است . مطمئنا" شركت شما در مسابقه خالي از لطف نخواهد بود . شايد شما جزو نفرات برگزيده باشيد و از جوايز ارزنده اين مسابقه بهره مند شويد!!! با تشكر
حنانه
5 تیر 91 15:46
سلامـ
نیایش عزیزم عکاس هم شدی هزارماشالا
آفرین خاله جونی

باریکلا که انگلیسی هم یاد گرفتی




سلام ممنونم که همیشه پیشمون میای و ممنون از نظر لطفت
مامان علی
5 تیر 91 16:33
سلام گرم من به این عکاس خوش ذوق و مامان گلش فدای اون دستای کوچولوی هنرمندت بشم میکلانژ کوچک!!! می بینم که نه تنها توی نقاشی و مجسمه سازی بلکه توی شکار لحظه ها و دربند کردنشون در قاب عکس هم تبحر داری . همه عکسا برام باز نشد خاله جون. بعدا میام در مورد عکسات نظر میدم. فعلا فقط خواستم توی شادی این پیروزی با شما و مامان گلت شریک باشم. "دوسِت دایَم"


سلام به شما خاله مهربون و خوش ذوق که همیشه زیبا میبینی و با نظرات خوشگلت دلمون رو شاد شاد میکنی و بهمون انرژی مثبت میدی
ممنونم ازتون من هم شما یو خیلی خیلی دوست دایم
مامان علی
5 تیر 91 16:35
زهره جونم
می دونی از همه چی در این وبلاگ کدوم عنصرشو از همه بیشتر دوست دارم؟ آرامششو. انگار که کنار پنجره بازی نشسته باشی و نسیم صورتتو نوازش کنه. خب اینا از روح تو نشات می گیره دیگه. همین لطافت و آرامشم لا به لای حرفای شیرین نیایش جونم مشهوده. می بوسمت و ببوسش.


پوران عزیزم خیلی ازت ممنونم به خاطر این همه محبتت مهربونم روح آروم و بزرگت رو خیلی دوست دارم این آرامشی که ازش حرف میزنی به خدا از حضور دوستای خوبی مثل شماست که با اومدنشون انرژی و نشاط و آرامش میدن به این خونه واقعا ازت ممنونم که خیلی چیزا ازت یاد گرفتم و همین آرامش رو البته ...
سپاس برای این همه انرژی مثبتی که بهم میدی سپاس دوستم
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
5 تیر 91 20:46
به به چه عکسهای قشنگی. آفرین دختر خلاق و شیرین زبون خاله


ممنونم چشاتون خوشگل میبینه عزیزم
یاس
6 تیر 91 2:46
سلام عشقم.قربون عکاس کوچولویه شیرین زبون برم من.ماشاالله به این دخمر باهوش و خوشگل.
پارسا هم این روزا توروخدا رو خیلی بکا میبره.اخه من موندم این فسقلی ها این کلمات قلنبه و سلنبه رو از کجا یاد میگیرن.
عزیز دل خاله یه عالمه بوسسسسسس


سلام عزیزم ممنونم که اومدی و ممنون از نظر لطفت به نیایش آره بچه ها واقعا همشون شیرین زبونن و با مزه و هر حرفی بشنون سریع ضبطش میکنن تا یه جایی تحویلت بدن
پارسا کوچولو رو ببوس ایشالا سالم و شاد باشید همیشه
مامان سارینا
6 تیر 91 8:30
فدای این گل دخملی شیرین زبوننننننن . عکسات معرکه شدن نیایش کوچولو . واقعا هنرمندانه عکس گرفتی عزیز دلم . منم مثل مامانی عاشقت عکسات شدم نازگلی . بوس بوس بوس رو دستای کوچولوی خوشگلت صدات هم خیلی خوشگله عزیز دلم جیگر انگلیسی حرف زدنت گونت هم خیلی خوشگله ها اصلا گون خوشگلتره تا گوزن مگه نه نیایش ؟ دوستت دارم دخملی مهربون خدا حفظت کنه عزیز دلم راستی فکرشو نکن خاله هر چی بزرگتر بشی کفش و لباسای خوشگلتری مامانی واست میگیره عاشق طرز فکرتم عزیزمممممممم

مرسی مامانی خوش ذوق ممنون از محبت شما چشای نازتون خوشگل میبینه همه چیز رو بوووووووووووس برای شما مهربون
مریم مامان ملینا
6 تیر 91 9:05
عزیزم خیلی دختر با احساسی داری. البته خودت هم همینطوری هستی که دختر هم آینه ی تمام نمای مادرمیشه، خیلی از خوندن شیرین زبونی های نیایش ذوق میکنم بهت تبریک میگم که اینقدر خوبی و همچین دختر نازنینی تربیت کردی


قربونت برم عزیزم این از محبت شماست نازنین ان شا الله خدا دختر کوچولوت رو برات نگه داره همیشه سالم باشید و شاد
ملینا جون هم شیرین زبونی خواهد کرد به امید اون روز ...
مامان حسني
6 تیر 91 10:28
سلام
الهي بگردم دوراين دخملي مهربون وشيرين زبون ونازنين وهنرمند مي خوام بگيرمش وحسابي ماچش كنم
زهره جانم حرفاتون را كاملا درك مي كنم خوب وقتي فرشته هامون هم سن وسال هستن كارهاشون واحساسات ما هم شبيه مي شه منم گاهي ازجواب اين "چرا" عاجزميشم يعني واقعا معضلي شده برام چون نمي دونم چه جواب منطقي وقانع كننده اي بدم امان ازاين كوچولوهاي نازنازي
دوستتون دارم خيلي زيادددددددد


سلام ممنونم عزیزم از حضور گرمت الهی که حسنی جونم همیشه سالم باشه و لباش خندون و کنار هم خوش باشید این کوچولو های نازنین زندگی ما بزرگ تر ها رو عوض میکنن باید قدرش رو بدونیم و به سمت بهتر شدن همیشه تغییر کنیم ان شا الله برات آرزوی موفقیت دارم دوست همیشه همراه*:
خاله
6 تیر 91 12:04
سلام به نیایش شیرین زبون و هنرمندم و خواهر خوش ذوق خودم
من دیروز اومدم اما این پست نبود. شاید بعد از اینکه اومدم و رفتم گذاشتی

خیلی عکسای خوشگلی گرفته. مطمئنم نیایش آخرش مثه خاله ش عکاس و گرافیست میشه !!!!!!!!!!!!!!! اعتماد به نفسو داشتی ؟
خیلی عاشقتم خاله جونم . این کارش خیلی جالب بوده که لاک پشت شده !!
صداشم که خیلی باحال بود فقط واسه من "i am nia" پخش میشه نمیدونم چرا؟؟
حتی دانلودش هم که کردم همینجوریه .
جیگر منو ببوس . امروز میبینمتون


سلام به خاله گل و خواهر عزیز خودم مرسی که همیشه میای و نظرات خوشگل خوشگل می ذاری عزیزم حتما مثل خاله اش نقاش و گرافیست و عکاس و هنرمند میشه من که از خدامه یعنی میشه اون روز بیاد زودتر...
آره صداش رو تبدیل که کردم آخرش حذف شده نمیدونم چرا میگه hello i am nia..
می بینمت عزیزم بوووووووس
خاله
6 تیر 91 13:28
اوووووووووه !!!!!!!!!!!
مثل من نقاش و گرافیست ! ؟؟
حالا من یه چیزی گفتم !!
بی خیال


چرا بی خیال خب هستی دیگه
خیلی هم کارات عالیه و قشنگ
من که خودم هنری ندایم فقط هنر دوستم
راستی اون کتابی که تصویر سازی کردی در چه حاله؟

عمه
6 تیر 91 20:21
Salam Khoshgel khanume honarmand. Ameh joon kheily bamazeh shodi ba in shirin kari ha va shirin zabouni hat. heif ke kheily azat dooram va nemitounam ieh boose hesabi az lopaie golit begiram vali hamishe be iadetam voroujak. Kheily doostet daram azizam. khosh bashi


منم دوست دایم(دارم) عمه جونی و بوست کیدم (کردم)بوووووس
مامان سانای
7 تیر 91 9:08
دختر هنر مند آفرین


مرسی
ندا مامان نيايش
7 تیر 91 9:46
سلام . خانوادگي هنرمندين شما . خوش به حالتون .
دوستون داريم .


سلام عزیزم ممنونم از لطفت بوووووووووس
خاله
7 تیر 91 14:48
هنوز منتظرم دوستم خبرشو بهم بده .
تصویرسازی جلد و کتابو و شعرو بهش دادم قرار بود نشون بده به انتشارات و بهم خبر بده ولی هنوز که فعلا نبرده نشون بده تا ببینم چی میشه
مرسی آبجی جون تو خودت هنرمندی
و نیایش هم به خودت رفته
ممنون

اِ ، چه قدر طول کشیده مگه می خواد چه کار کنه ؟!
ایشالا که چاپ بشه خیلی زحمت کشیدی هم برای شعرش هم برای تصویر هاش
دوستت دارم عزیزم موفق باشی همیشه
خاله
7 تیر 91 21:47
نمیدونم . اگه نشه هم مهم نیست
یه وقت دیگه تصویرسازی های بهتری براش میکنم و خودم میبرمش یه انتشارات دیگه که چاپش کنه . اگه خدا بخواد
مرسی آبجی جون . تو هم همینطور .


قربونت موفق باشی عزیزم
فاطمه شجاعی
8 تیر 91 0:25
قربون این عکاسی کردنت و این حرف زدنات برم نمکدون دلم برات یذره شده
آخه چِیا (چرا) ما باید از هم دوی (دور) باشیم؟؟؟


قُبون شما مِهیَبون دوسِت دایم

مامان سارینا
8 تیر 91 8:43
عکسی که توی پست ثابتش گذاشتید خیلی خوشگله . از طرف من صورت معصومشو خیلی خیلی ببوسید دوستت دارم نیایش کوچولوی من


مرسی عزیزم چشاتون خوشگل می بینه این عکی درست مال یک سال پیشه خیلی خودم هم دوستش دارم ممنون ار نظر لطفت بووووووووس برای شما و دختر گلت
خواهرت
8 تیر 91 12:09
خصوصی
الهه مامان یسنا
10 تیر 91 12:28
عزززیز دلم با این شیرین زبونیهات. بیچاره بابایی چه حالی داشته وقتی از خونه میرفته. عزییزم عکسات خیلی هنری وخاصن. یسنا هم همش دوست داره عکاسی کنه


ممنونم آره خیلی ناراحت شده بود طفلی
قربون یسنای گلم برم حتما از عکاسیش بذار عکس بوووووووس
مامی امیرحسین
11 تیر 91 11:30
الهی قربون لاک پشت نازنینم بشم!قربون عکاس هنرمند کوچولوی خودم بشم!قربون دل مهربونش که دوست داره بابایی همیشه پیشش باشه بشم...اصلا کلا من قربونت بشم دیگه!


خدا نکنه خاله جون کلا ماهی دیگه قربون شما
مادر کوثر
11 تیر 91 15:54
سلام سلام

هزار تا از این شکلکا هم که بذارم برای عکاسی و شیرین زبونی و باهوشیه دختر نازمون نیایش جون کمهههههههههههه
مرسی مامانی خیلی عالی نوشتی. نیایش منو بوسه بارون کن


سلام خانمی ممنونم از محبتت و نظر لطفت هزاران بوس برای شما
مامان ماهان
12 تیر 91 15:57
سلام گلممممممممممممم چقدر ناز حرف میزنی
دلم میخواد بگیرمت و یه ماچ از اون لپات بکنم
عزیز دلم چقدر قشنگ عکس انداختی
دیگه یه پا هنرمند شدیاااااااااااا
ازیه طرف نقاشی
از یه طرف عکاسی
از یه طرف انگلیسی حرف میزنی مامانی حتما حتما براش اسپند دود کن
100000 ماشاالله چشم نخوری ایشاالله .........
مامانی خیلی خیلی پستت قشنگ بود


سلام ممنونم عزیزم از لطفت به پای ماهان گلم که نمیرسه هنوز هزار تا ببوسش ماهانی رو ممنون از اینکه اومدی و تشکر از نظر لطفت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد