نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

ثمره ی عشق

از زیر درخت آلبالو تا زیر بارون!!!

1391/3/31 19:48
نویسنده : مامانی
3,310 بازدید
اشتراک گذاری

نیایش من زیر درخت آلبالو پیدا شده!مژه

خب گفتم توی آخرین روز از خرداد ماه 91 این عکس هات رو هم بذارم که جامونده نشه!چشمک این عکس ها که توی باغ کوچولومون زیر درخت های آلبالو ازت گرفتم با کمترین امکانات یعنی با موبایلم گرفته شده و ببخش اگه کیفیت ندایه! نیشخندو مربوط به 25 خرداد هستش...

بفَمایید آبالو

وقتی که هنوز توی دلم بودی یا شاید بهتره بگم وقتی هنوز فقط توی فکرم بودی

بین این درخت ها دیده بودمت دختر کوچولوی من

رویای واقعی و زیبای من دوستت دارم

پی نوشت1:امروز 31 خرداده و بازم تولد عمه گلت رو بهش تبریک میگم و از این راه دور می بوسمش و براش آرزوی موفقیت دارم و خوشبختی ... عمه مینو ، نیایش دوستت داره خیلی زیادقلبان شا الله سالم باشی و شادماچو ممنونم از همه دوستای گل که تبریک گفتن دوستتون دارم قلب بغلماچ

پی نوشت 2: از روز شنبه که عمه زهرا (عمه بابا ) و نوه اش پارمیدا از تهران اومدن کلی بهت خوش گذشته البته دیگه فردا دارن میرن ولی خب باهاشون هم الماس شرق رفتیم و هم حرم و تازه مربای آلبالو و شربت آلبالو هم برامون درست کرد عمه خانوم مهربون و دوست داشتنیلبخند ممنونم ازتون به خاطر همه محبت هاتون و براتون آرزوی سلامتی دارم ان شاالله که سایه تون همیشگی باشه مخصوصا برای پارمیدای عزیز 

پی نوشت 3 : پارمیدا جون که الان 13 ساله است توی 7 سالگی وقتی تازه وارد مدرسه شده بود مامانش رو توی یه حادثه از دست داد و عمه جون ، مامان بزرگش که غم از دست دادن دخترش هنوز هم که هنوزه بعد از 6 سال تو دلش هست اونو بزرگ کرده تا الان ان شا الله که سایه اش بالا سر نوه ی عزیزش باشه همیشه

 توی این شب و روزهای عزیز برای همه رفتگان و بازماندگان دعا کنید دوستای خوش قلب و مهربون 

پی نوشت 4 : از روز چهارشنبه 24خرداد همش میگفتی بریم حرم نمیدونم چی شده بود که از صبحش که از خواب بیدار شده بودی همش میگفتی مامان امروز بریم حرم من با امام رضا کار دارم دوست دارم برم حرم ، من حرم رو خیلی دوست دارمبغل

الهی من فدای تو بشم که امام رضا تو رو طلبیده بود و ما رو نه ، هر روز مسئله ای پیش می اومد که نمیشد حتی دیگه تصمیم گرفته بودیم که روز مبعث حتما با عمه اینا بریم که بازم توفیق حاصل نشد و بالاخره دیروز مشرف شدیم و چه قدر لذت بخش بود توی اون هوا و اون بارون و وااااای چی بگم خیلی عالی بود خدا قسمت همه بکنه

تو هم خیلی راضی بودی و خوشحال مثل خاله قزی ها هم چادرت رو جمع کرده بودی دورت و راه میرفتی و میگفتی چادُیَم یه وقت خیس نشه! مژههمه نگات میکردن و می خندیدن چشمک وقتی بارون خیلی شدت گرفته بود ازم پرسیدی مامان اینا چیه از آسمون می بایه؟!! گفتم خب معلومه دیگه بارونه عزیزم گفتی نه بیفه (برفه) ببین چه سفیده ! زبان

من و تو و بابا داخل حرم نرفتیم و به خاطر بارون شدیدی که می بارید رفتیم زیر یه طاق و تو رو هم نشوندیم روی گاری که فرش ها رو جمع کرده بودن و تو هم خیره به گنبد بودی همش

و یه دفعه که بهت نگاه کردم دیدم دستات رو ....که واقعا اشک توی چشمام جمع شد و بهت گفتم نیایشم کوچولوهای مریض رو یادت نره خیلی براشون دعا کن ....

 به یاد همه دوستامون هم بودیم

پی نوشت 5: این پی نوشت های منم که تمومی ندایه !چشمکالکی الکی یه پستی ساختیم هانیشخند

از زیر درخت آلبالو رسیدیم زیر بارون...

 به قول نیایش : چه کیفی دایه!

به قول دادماس : من عاااااااااااشق نیایش زیر بارونم!

31 خرداده و آخرین روز فصل بهار ولی چه هوایی شده خیلی سرده اینجا و الانم باز داره بارون میباره و چند دقیقه پیش هم بدو بدو اومدی پیشم که : مامان دایه نم نمه بایون می بایه ، بیا بییم زییه باییون ، من بایونو خیلی دوست دایَم  ولی چتیمو حتما حتما بیایی ها سَما نخویم (همه ی  ها رو ر بخونید لطفانیشخند) و نتیجه ی این ذوق زدنت شد چند تا عکس که داغه داغه همین الان از تنور یعنی از موبایلم در اومدهمژهولی از بس دور حیاط بدو بدو میکردی همه عکس هات تار شده ولی بازم خیلی قشنگ بود ذوق زدنت زیر بارون عزیزمبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

فریبا
31 خرداد 91 21:03
سلام دوستم ،خوش به حالتون که به امام رضا نزدیکین ، حتما خیلی زود به زود میرین من که خیلی وقته دلم هواشو کرده ، راستی
نیایش جون با اون چادر گل گلیش چه بانمک شده ، الهی فداشششششششششش ، چه ناز حرف میزنه ، منم یه برادر زاده دارم که اسمش ستایشه مثل دختر شما همه ر ها رو ی میگه ، حیاطتون هم خیلی قشنگه


سلام عزیزم مرسی از این همه محبتت ما که سعادت نداریم زود به زود بریم حرم ولی هر وقت بریم به یاد همه دوستان هستیم ممنونم از نظر لطفت خدا برادر زاده ات رو برات نگه داره بووووس
حنانه
31 خرداد 91 22:52
سلامـ

قبول باشه زیارت همگی

خدا مامان پارمیدا جون رو قرین رحمت کنه


سلام ممنون عزیزم ان شاا لله همه رفتگان غرق رحمت الهی باشن
ممنون اومدی
بابای ملیسا
31 خرداد 91 23:52
عرض سلام و ادب و احترام دارم حضورتون . وبلاگ ملیسا دخترم ، با موضوع نه ماهگی ملیسا خانم به روز شد . خوشحال میشیم اگر با حضورتون کلبه مجازی ما رو منور کنید و خوشحالتتر اینکه نظاره گر عکسهای ملیسا بوده و با گذاشتن یک نظر هر چند کوتاه که نشانه ای از محبت عمیق و طولانی به دخترمون داره ، یه خاطره قشنگ دیگه براش رقم بزنید . منتظر قدمهای پر مهر و محبتتون هستیم .


خدا ملیسا کوچولو رو براتون حفظ کنه چشم خدمت میرسیم

وبلاگتون باز نمیشه نمیدونم چرا؟!!!!!

mamane roham
1 تیر 91 0:28



ممنون
الهه مامان یسنا
1 تیر 91 2:03
منم دلم آلبالو خواست!!!!! شربت آلبالو. مربا به به!!!!
قربون اون دستای نازت برم که اینطوری بالا گرفتیش


قابلی ندایه بفمایید نوش جون
ممنونم عزیزم که اومدی یسنا جونو ببوس
خاله فریده
1 تیر 91 10:52
فدای خندیدنت دعا کردنت و حرف زدنت بشم من خاله جون
چه عکسای خوشگلی مامان ازت گرفته مثل همیشه
چه پست متنوعی بود خواهری ! کلی کیف کردم
چه جالب که میگی دیده بودیش بین درختای آلبالو !!!
و ...
تولد عمه مینو باز هم مبارک ... گرچه دیروز ایمیل فرستادم .
بوووووووووووووووووس

راستی منم بعد از مدتها آپیدم !!


فدای تو مهربون ترین خاله ی دنیا دوستت داریم
ممنون که نظرات قشنگت برای نیایش یادگاری میذاری مثل همیشه
بووووووووووووس
به به آفرین گلم حتما میام
ندا مامان نيايش
1 تیر 91 11:11
واي چه باغ قشنگي .
چه آلبالوهاي خوشمزه اي .
چه بارون قشنگي .
چه نيايش قشنگي .
و باز هم چه نيايش قشنگي داره مي كنه نيايش كوچولو با خداي خودش .
ما رو هم دعا كن نيايش خانم .


ممنونم به خاطر چشای قشنگت که همه چیز رو زیبا میبینه
عزیزم همیشه به یادتون هستیم و محتاجیم به دعا

شبنم
1 تیر 91 11:16
فدای اون دست های کوچولوش برم موقع دعا کردنش..خدای من،چقدر این عکسش برام جالب بود.
بچه ها همین جوریش فرشته هستن و خدا دوستشون داره،حالا تو فکر کن که با یه چادرگل منگلی،تو حرم امام رضا،دست هاش رو به سمت اسمون گرفته باشه..
خاله جونم،خیلی دوستت دارم نیایشم..تو یه فرشته به تمام معنا هستی..همیشه همین جوری پاک بمون،عزیز دلم.


ممنونم عزیزم خیلی محبت داری
همیشه به یادتون هستیم و اگه قابل باشیم دعا گو
خدا کنه همه این فرشته های پاک و کوچولو پاک بمونن
الهی آمین
یاس
1 تیر 91 14:48
سلام عزیزم.عجب عکسایی بود.خیلی قشنگ بودن.
عزیزم رفتید حرم ما رو هم فراموش نکنید.
قربون دستایه کوچولو و دل پاکت بشم خاله که مثل فرشته ها میمونی.
نیایش هم مثل پارسا ر ها رو ی میگه جیگر خاله


سلام خانمی ممنونم چشات قشنگ میبینه همیشه به یاد دوستامون هستیم ان شاا لله که شاد باشید همیشه قربون پارسای گل زنده باشه الهی
مامان امیرناز
1 تیر 91 14:51
سلام عزیز دلم عکسای قشنگت تو حرم اشک به چشمام اود ترخدا دعا کن مارو هم بطلبه دلم تنگ شده چه البالوهایی به ما هم می دی خانم خوشگلهههههه؟ راستی خصوصی دازی گلم


سلام خانمی ممنونم از محبتت ان شا الله خدا قسمت همه بکنه و به ما هم توفیق بیشتر بده
آلبالو ها هم ناقابله نوش جون
ممنون میام حتما
مامان حسنی
1 تیر 91 15:06
سلام به به چقدر طراوت وانرژی ازاینجا می باره
حالاکه همسایه امام رضاهستین وحق همسایگی دارین برای ماهم دعاکنین قربون دل کوچولوی نیایش نازم بشم


سلام ممنونم از محبت های شما که به اینجا انرژی میده ممنون اومدی همیشه به یاد همه دوستای گل هستیم
فاطمه شجاعی
2 تیر 91 10:51
الهی فدات بشم با این عکسای قشنگت دلم برات یه ذره شده نمیدونم چرا این پست رو خوندم اشک تو چشام جمع شد از بابت همه چی!
کاشکی همیشه تو حال و هوای بچه گی میموندیم با اون دل پاک و کوچولوت مارو هم دعا کن نانی جونم
خیلی دوست دارم
انشالا که همیشه بهت خوش بگذره نارنینم


قربون دل پاکت عزیزم آره همیشه حال و هوای کودکی یه دلتنگی خاصی تو دل اکثر آدم ها به وجود می یاره کودکی هم عالمی داشت برای خودش ....
همیشه به یادتون هستیم شاد باشید و موفق
مامان ماهان
2 تیر 91 16:08
وااااااااااااااای چه آلبالوهایی خوشگلی
چه نیایش جون نازززززززززززززززززی
چه بارون خوشگلی
چه دعای خوشگلی
و در آخر چه چادر خوشگلللللللللللللللی

چه پست زیبایی بود واقعا لذت بردم
با تعریفهایی که کردی خودم رو تو حرم احساس کردم
زیارتتون هم قبول باشه عزیزم


مرسی عزیزم چشای خوشگلت خوشگل می بینه ممنونم از محبتت و اینکه اومدی به یادتون همیشه هستیم دوست خوب
مامان نیروانا
2 تیر 91 21:41
آلبالوی من، عزیزم، میدونی نیروانا همین الآن با دیدن عکس توی حرمت چی گفت؟
: داره دعا میکنه مامان بزرگیم خوب بشه!!!
فداتون بشم که اینقدر دلاتون دریاییه.
آلبالوی ملس خوشمزه! آخه نگفتی رفتی زیر درخت آلبالو یکی اشتباهی تو رو بچینه نوش جونش بشه !؟
دلم براتون تنگیده. برا هوای مشهد و بهار جانانه ش که خیلی بهمون چسبید.
بارون و نیایش و زهره ی آسمون...
ایشالا همیشه دور و برِتون پرِ دوست باشه و جمعتون شاد. دوسِتون دارم. زیارت قبول آسمونیا

قربون نیروانای گلم و مامان مهربون و دوست داشتنیش اینقدر دلم برات تنگ شده عزیزم نگران نباش حتما مامان بزرگی خوب میشه فدات شم به نیایش گفتم برا همه مریضا دعا کنه تو که خودتم دلت پاکه و دریایی نیروانای ماهم
هم خودت هم مامانی گلت دوستتون دارم همیشه کنار هم خوب و خوش باشید
چه قدر امروز دلم هواتونو کرده بود خیلی جاتون خالی بود تو مهد کودک پاندایی عزیزم امروز جشنواره ی رنگ ها بود اونجا و جای نیروانام خالی حســـــــــــــابی خیلی دلم می خواست بودی گل ناز ایشالا بازم همو ببینیم دوستتون دارم

مادر کوثر
3 تیر 91 10:29
سلام عزیزم
چه پست زیبا و دوس داشتنی یییییییی بود
خیلی خیلی لذت بردم
آلبالو باغ دخمل ناز حرم بارون آهنگ زیبای وبلاگت
شاد باشی گلم
عیدتون مبارک


سلام خانمی ممنونم از محبتت برات آرزوی بهترین ها رو دارم عید شما هم مبارک التماس دعا توی این روزای عزیز
نسرین مامان باران
3 تیر 91 10:37
چه پست زیبایی .
دلم هوای حرم کرد .


ممنونم از حضورت ان شاا لله قسمت بشه به زودی

مامان سانای
3 تیر 91 14:46
زیارت قبول کوچولو .
عجب صحنه هایی را شما شکار می کنید.عکسا عالین


ممنونم دوست عزیزم نظر لطفتونه ممنون از حضورت
مامان علی
5 تیر 91 16:44
فدای این آلبالوی خوشمزه و خوش رنگ خودم بشم حظ بروم ازینهمه حسهی قشنگی که توی این پست بود و این عکسای قشنگی که بهترین بیان این حس رو منتقل کرد به من و همه ما. عکسای حرم رو خیلی دوس داشتم چقدر هوای اونجارو کردم دلم خواست


خدا نکنه خاله جون فدای شما که اینقدر محبت دارید حس های قشنگ رو خودتون منتقل میکنید به ما با این همه محبتی که در کلامتون جاری ست ان شا الله بازم توفیق حاصل بشه تشریف بیارید زیارت و ما هم بتونیم و سعادت داشته باشیم در خدمتتون باشیم خانمی ممنونم
مامان علی
5 تیر 91 16:49
زهره جون چه قشنگ به تصویر می کشی مادرانگی و پروردن دردانه های هستی رو.....امیدوارم این مسافرکوچولو که زیر درخت آلبالو پیداش کردی در کنار همه ترش و شیرینهای زندگی رفیق راه و همسفرت باشه در فردا و فراداها ... چه فدر خوبه ثبت این لحظه ها برای اون وقتی که چشمای نازش در پی این خاطره ها می گرده. امید که قدردان مهر ناب و خالصت باشه.


ممنونم پوران عزیزم از محبت بی اندازه ات به من و ما ، این نظر لطف شماست عزیزم وگرنه من به گرد پای شما هم نمیرسم خانمی
ممنونم از دعای خیلی خیلی خالص و قشنگ و نابت
به امید اون روز برای همه مادرهای امروز
مریم مامان ملینا
6 تیر 91 8:44
فدای این دختر آلبالویی بشم من
خوش به حالتون که نزدیک حرم امام رضایین.
نانی جونم تو فرشته ای خاله جون، واسه همه ی نی نی ها دعا کن.
دوست دارم میبوسمت


فدای شما مهربون همیشه به یاد دوستامون هستیم ایشالا ملینای گلم همیشه سالم باشه و لباتون خندون دوستتون داریم ما هم بوووووس
مامان سارینا
6 تیر 91 8:46
وای خاله خیلی مطلب شده ها . اول از درختای آلبالو بگم که وجود نیایش عزیزم زیر اونا جلوشونو چند برابر کرده . دوستت دارم گل دخملی آلبالو هم بخور نوش جوونت . تولد عمه گلی نیایش رو هم باز تبریک میگم انشالله که زنده باشن . از پارمیدا خانوم عزیز هم تشکر میکنیم که هوای نیایش کوچولوی ما رو داشته واسه مامانش هم طلب آمرزش میکنم خدا رحمتشون کنه . وااای برسم به زیارت گل دخملی که عاشق عکسای تو حرمشممممم . دستای کوچولوت رو میبوسم عزیز دلم ما رو که از دعا فراموش نکردی. زیارتت قبول باشه گل دخملی مهربون . چادر نماز گل گلیت هم خیلی خوشگله ها انشالله همیشه لبات خندون باشه گل دخملی مثل این عکسایی که زیر باروون گرفتی. دوستت داریم دخمل کوچولوی شیرین


وااااای ممنونم عزیزم از لطفت و اینکه وقت گذاشتی و خوندی گلم ببخش که طولانی شد و ممنونم از نظر لطف و محبتت و به ما همیشه به یادتون هستیم و اگه قابل باشیم نائب الزیاره براتون آرزوی بهترین ها رو دارم و شاد باشید همیشه دوستتون داریم و می بوسمتون
مامی امیرحسین
10 تیر 91 18:12
فدات بشم نانی نازنینم.تو از اون آلبالو هایی که زیر درختش همیشه دستمالمونو گم میکردیم هم خوشبوتر و خوردنی تری...خبر داری؟نه نه...بی خبری ؟نه نه...یاد کودکی ها بخیر.


یادش به خیر
همیشه خاطرات کودکی برای آدم یه شیرینی و لذت خاصی به همراه داره حتی اگر بعدش دلت برای چیزی یا کسی تنگ بشه...
ممنونم عزیزم که میای همیشه و یادگاری زیبا برامون میذاری مهربون دوستت داریم

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد