با آرزوی سلامتی برای همه بچه های عزیز و نانی بی دندون خودم!
سلام دخترکم و سلام دوستای خوبمون
دلمون براتون تنگ شده بود ان شا الله که همگی سالم و شاد باشید و روزهای خوبی رو پشت سر گذاشته باشید و روزهای قشنگ تری هم در انتظارتون باشه
ممنون که همیشه به یاد ما هستید و جویای احوال نیایش ، این پست که بازم هر کاری کردم طولانی شد یه کم درد دل و خبر از دندونای نیایشی هست و چند تا عکس جامونده !!
دختر گلم خیلی دلم تنگ شده بود برای نوشتن از تو و خاطراتت ولی چه کنم که این مدت ، درگیری ها نمیذاشت البته همه اش هم مثل قضیه دندونات سخت و ناراحت کننده نبود که خاطرات خوبی هم داشتیم تو این مدت که برات ننوشتم از 23 اردی بهشت روز مادر و اومدن مامان جون و بابا جون از کربلا تا دیدن یکی از دوستای وبلاگی ات 5 شنبه 21 ادری بهشت که خاطره ی خیلی قشنگ و به یاد موندنی رو برامون رقم زد ولی می خواستم صبر کنم تا خودش برگرده و با قلم قشنگ خودش خاطره رو ثبت کنه برا همین فعلا بیشتر از این نمی گم چون اگه بخوام بنویسم دیگه باید همشو بگم
و چه قدر ناراحت شدم از اتفاقی که 5 شنبه 21 اردی بهشت در خرمدره افتاد برای بچه های زنجانی و بیچاره خاله شادونه ی عزیز .... خیلی تاسف بار بود شنیدن این خبر که واقعا آدم می مونه چی باید بگه فقط از خدا صبر می خوام برای اون خانواده هایی که بچه شون رو از دست دادن و سلامتی و شادی دوباره شادونه...و یه کم عقل و شعور و انصاف و وجدان بیشتر برای مسئولین برگزاری این جشن ها!!!و توی این چند روزی که برنامه اش بدون حضور خودش پخش میشد ، همش می پرسیدی: مامان پس خاله شادونه کجاست؟ و منم نمیدونستم چی بگم گفتم مریض شده دعا کن زودتر خوب بشه الهی دورت بگردم که چه قدر قشنگ دعا میکنی ای خدا کاری بکن حال خاله شادونه خوبه خوب بشه
و اما....
دندون هات که واقعا هنوز هم موندم چرا باید تو سن دو سال و 7 ماه این همه دندون خراب داشته باشی اونم تویی که دو سال و 10 روز شیر مادر خوردی که همه می گفتن خیلی خوبه و حتی فکر میکردم این جوری دندون های مقاوم تری هم خواهی داشت، اما افسوس
27 فروردین متوجه شدم دو تا دندون جلوت آبسه کرده و بلافاصله دنبال دندان پزشک متخصص کودکان گشتم و وقت گرفتم و 2 اردی بهشت رفتیم مطب دکتری که خیلی هم معروف بود و فکر میکردیم کارش خوبه فرستاد برای عکس و دوباره وقت داد برای 9 ام و من هم نگران و مضطرب از حرفهایی که زد و گفته بود دو تا دندونش که قطعا کشیدینی هست و بقیه هم باید درست بشه کم کم
9 ام که رفتیم برای نشون دادن عکس دندونات گفت حالا از دندنایی شروع کنیم که کار کمتری داره تا بچه عادت کنه به محیط و بعد از چند جلسه که کار کردیم جلسه آخر دندوناش رو می کشیم و من هم واقعا نمیدونستم باید چه کار کنم و فقط بهش اعتماد کردم نا سلامتی استاد عموی خودم بود و متخصص کودکان ولی انگار فقط ما رو پیدا کرده بود برای پول زور گرفتن ازمون و همین طور ادامه داد 13 ام و 17 و ام و 18 ام رفتیم پیشش بدون اینکه به این دو تا دندون جلوت که آبسه کرده برسه و فقط پول دادیم و پول دادیم و پول دادیم و ریختیم درون جوی آب پول ها رو
روز آخر یعنی 18 اردی بهشت که رفته بودیم پیشش گفت به نظرم شما که باید قید این دو تا دندون جلوش رو بزنید و بکشیدشون بیایید هر 4 تا دندون جلوش رو بکشید چون اونا هم ممکنه آبسه کنه الان نه دو هفته دیگه دو ماه دیگه ممکنه آبسه کنه 4 تا رو بکشید 4 تا دندون سفید خوشگل چینی براش بذارید خیلی استرس بهم وارد شد هر چی فکر کردیم دیدیم نمی تونیم الان اصلا با این قضیه کنار بیایم که 4 تا دندون جلو نداشته باشی بابا اصرار کرد بهش که نه این دو تا دندون کنار رو درست کنید هر وقت آبسه کرد میایم می کشیم خانم دکتر هم نامردی نکرد و 190 گرفت و دو تا رو پر کرد و ای دل غافل که داشت روی دیوار تو خالی رو گچ مالی می کرد انگار
تا اینجا 600 هزینه دندونات شد و اما فدای سرت اصلا پولش مهم نبود من بی نهایت نگران دندونات بودم و نمی فهمیدم باید چه کار کنم حالا نمیدونم خدا به دلم انداخت یا حرف های مسخره این دکتر و پولکی بودنش این حس رو بهم منتقل کرد که برم دنبال یه دکتر دیگه بگردم و .........
و این گشتن و به این در و اون در زدن ادامه داشت.... و چون در این بین ، اومدن مامان جون اینا بود و چند روزی گرفتار بودیم نتونستم کاری کنم تا این که خدا خواست و خانم دکتر دیگه ای رو پیدا کردیم و روز دوشنبه 25 اردی بهشت رفتیم برای معاینه و چه حرف هایی که نشنیدیم
اون دو تا دندون آبسه ای که کاری براش نمیشد کرد و تمام کشیدنی بود و لی دو تا دندون کنارش رو گفن نباید پر میکرده باید عصب کشی میکرده تا بتونیم حفظش کنیم گفتیم که آخه به ما گفتن عصب کشی نمیشه کرد و باید 4 تا ش رو بکشید ولی این یکی خانوم دکتر گفت اصلا به صلاحش نیست این کار ما باید به هر قیمتی شده حفظ کنیم این دو تا دندون رو و این شد که 27 ام یه دونه رو کشید و کناریش رو عصب کشی کرد و 30 ام یعنی دیروز بعد از ظهر هم اون یکی رو کشید و کناریش رو عصب کشی کرد و کلا 422 تومن شد ، هزینه های این دکتر هم کمتر بود و هم تعرفه قیمت داشت بر عکس اون یکی که هر چه قدر عشقش میکشید میگرفت
و دیروز هم خانم دکتر گفت اون سه تا دندون کرسی که با مواد سفید هم پر شده خیلی دوامی نداره و هر وقت دردش گرفت سریع بیارین تا درست بشه نمیدونم به خدا چی بگم چرا بعضی دکتر ها هر چه قدر هم پول در میارن بازم حریص تر و بی وجدان تر میشن خب یکی نیست بگه تو اگه نمیتونستی عصب کشی کنی برای چی پول الکی میگیری پُر میکنی دندون تو خالی رو ، به خدا آدم می مونه چی بگه پول فدای سرت فدای یه تار موت دخترکم من دلم از این پُره که واقعا آدم انگار به دکتر این مملکت هم دیگه نمیتونه اعتماد کنه ......
بگذریم عزیزم چه درد دلی داشتم باهات .... الهی بمیرم برات که چه قدر اذیت شدی به خدا وقتی اون جوری تو بغلم دست و پا میزدی و بی قراری میکردی دلم داشت آتیش می گرفت و خودم هم پا به پات اشک می ریختم ولی چه میشد کرد که به خاطر سلامتی خودت بود خدا رو شکر که این یکی اجازه می داد بابا بیاد داخل خیلی کمک حالم بود و حالا هم که دارم برات می نویسم خیلی بهتری و با بی دندونی کنار اومدی فقط هنوز یه کم درد داری انگار و همش می پرسی دندونام کی در میاد؟ مسواک بزنم در میاد ؟ من دیگه شکلات نمیخورم برام خوب نیست ....
البته توی همین فک بالایی ات دو تا دندون آسیاب جدید هم داره در میاد که خیلی درد داری به خاطر اونا هم و خیلی داری اذیت میشی و اذیت میکنی خدا کنه زودتر در بیاد...وقتی این دو تا در بیاد دوباره 16 تا دندون داری هرچند که اونا مثل این دوتای جلو که نمیشه
عزیزکم خانوم دکتر گفت باید برات (برای این دو تا ی جلو) پلاک ثابت بذاریم وگرنه ممکنه فکت کوچیک بمونه و خوب رشد نکنه و برای دندونای اصلی ات مشکل ایجاد بشه و البته گفت اگه بشه براش پلاک گذاشت ...از حداقل یه هفته دیگه تا حد اکثر یکی دو ماه دیگه وقت داریم بریم برای قالب گیریو سفارش پلاک که اونم با فلوراید تراپی حدود 230 هزینه داره و برای بقیه دندونات هم که گفت باید بچه رو هر 6 ماه یه بار برای معاینه بیارید
حالا از یه طرف دارم فکر میکنم چه جوری می خوای اون چیز اضافه رو تو دهنت تحمل کنی! و از طرف دیگه می ترسم اگه بگه نمیشه براش گذاشت چون دندوناش خیلی کوچیکه اون وقت چه کار کنم خیلی نگرانم
کاش همون موقع که دیدم دندونت تغییر رنگ داده ، کاش همون یک سال پیش ، برده بودمت دندون پزشکی تا الان این جوری نشده بود کاش ...... کاش....
بازم خدا رو شکر
خدا رو شکر که سالمی ، خدا رو شکر که دندونای شیریت بود ، خدا رو شکر که تونستیم کسی رو پیدا کنیم و دو تا دندون دیگه ات نجات پیدا کرد....
وای که چه قدر تو این مدت خسته شدم و انرژی ام تحلیل رفت خدایا همه بچه ها رو سالم در پناه خودت حفظ کن خدایا همه بچه های مریض رو شفا بده الهی آمین
این عروسک که هم قد خودت هست یکی از سوغاتی های مامان جون برای نیایش جون ممنون مامان جون بابت این همه سوغاتی های زیبا
اسمش رو گذاشتی تپلی
میگفتی: مامان من این عروسک رو هم دوست دارم یه وقت ناراحت نشه ها!
قربون ها گفتنت بشم من
اینم جوجه کوچولوی مامان
اینجا داری میگی می خویمت مامان!!
وقتی من میگم می خوام بخورمت می گی : مگه تو گرگی؟!
اینجا الماس شرق هست ما که هر وقت برای خرید می ریم اونجا همه کار میکنیم غیر از خرید از دست تو
مگه دل میکندی!
قربونت برم عزیزم این عکس هنری رو بابا گرفته ازت
دوستت دارم عشقم ناراحت نباش بازم میریم قایق سواری گلم
عاشقتم گل نازم