نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

ثمره ی عشق

یک سالگی یک عاشقانه...

1391/1/29 9:12
نویسنده : مامانی
1,534 بازدید
اشتراک گذاری

با نام او شروع می کنم که همه چیزم از اوست و تو نیز از اویی ...

همه ی وجودم، سیب گلابم، نفسم، شاخه نباتم سلام

بهانه ی قشنگ و لذت لحظه لحظه ی زندگی ام ، بارها گفته ام و باز هم میگویمت که با تو معنا گرفتم ، جان گرفتم ، با تو خودم را ،خود خودم را و خدایم را پیدا کردم و همه چیزم از آنِ توست.

 پس قبل از هر چیز اول سپاس خدا را به خاطر تمام نعمت هایش که به ما ارزانی داشت ، به خاطر همیشه بودنش کنارمان و به خاطر تو ...

تو که هدیه ای هستی از جانب دوست برایمان که به خودش هم گفته ام بارها و بارها که من نیایشم را از تو ، هدیه گرفته ام ، خدای بزرگی که من را لایق لطف بی اندازه ات دانستی و میدانی خودت که هیچ کس هدیه اش را پس نمی گیرد هر چند می دانم که تو خدایی ... اما خــــــدا ، تا من هستم و نیایش ات میکنم ، نیایش ام را برایم در پناه بیکرانت حفظ کن و بـــــــاز هم نگه دارش باش تا بی نهایت...

نیایشم ، دخترکم از روزی که قدم های کوچکت را در دنیایمان گذاشتی همه چیز برایمان تغییر کرد همه چیز حتی عاشقانه هایمان ، من همیشه برایت گفته و نوشته ام از روز های نبودنت تا اولین روزهای با تو بودن ، که در دلم خانه ات بود ، تا زمانی که دلم دیگر پر شده بود از تو و بعد و بعد و بعد تر که بزرگ و بزرگ تر میشدی و برایم خاطرات عاشقانه می ساختی... ثبت خاطره های با تو بودن هم کم لذت بخش نبوده که بسیار هم دوست داشتم بنویسم برایت با آرزوی اینکه یک روز بخوانی و بدانی عاشقانه مست تو بودم و هستم بدانی که زندگی ام بدون تو یک فرض محال است که بدانی تمام زندگی ام فدای یک تار موی توست و با نفس های تو نفس میکشم و به آینده می نگرم ...

حالا یک سال است که دارم اینجا برایت می نویسم ...آری امروز یک سال می گذرد از زمانی که دانستم در این دنیای مجازی که خوبی و بدی اش آمیخته است می توانم مثل یک مادر برای دخترم عاشقانه ای بنویسم ...همچون مادران عزیزی که حال ، دوستان مهربان من و تو هستند که به تک تک شان هزاران بار سپاس میگویم که همیشه تشویق کردند و دلگرمی دادند، همدرد بودند و دلداری دادند...

 و سپاس فراوان می گویم پدر مهربانت را که مشوق من بوده است همیشه ، از روزی که عاشقانه هایمان را با هم ساختیم تا حال که تو ، زیباترین عاشقانه مان و قشنگ ترین بهانه ی زندگی مان شده ای ، همیشه مرا تشویق کرده و همراهم بوده قدرش را میدانم قدرش را بدان بسیار...

آری برایت عاشقانه نوشتم از تمام روزهای با هم بودنمان و از روزی که شروع به نوشتن کردم ذوق و شوق بی اندازه ام باعث میشد که نیمی از روزم، اینجا در خانه ی تو بگذرد برای ثبت تمام خاطراتی که از روزهای اول با هم داشتیم نمیدانم چگونه باید بگویم از احساسم  ، در واقع یک سال پیش که شروع به نوشتن در این فضا و این دفترچه خاطرات الکترونیکی کردم گمان نمیکردم که تا این حد وابسته اینجا و آدم هایی شوم که شاید حتی هیچ وقت نبینمشان ...فکر نمیکردم که روح مان آنقدر به هم نزدیک شود که از دوری هم نگران شویم و دلواپس ، که با غم هم غمگین شویم و از شادی هم شاد ، و حتی اگر کار هم زیاد باشد باز هم شوق آمدن به اینجا و سر زدن به این دوستان هم همیشه باشد، میدانم که بسیاری از دوستان این دنیای مجازی این احساس های واقعی را تجربه کردند و فکر میکنم بسیار لذت بخش و تحسین کردنی است.

 همیشه دلم می خواست برایت زیبا بنویسم شاید گاهی اوقات آن طور که دلم می خواست نشد اما اعتقاد دارم که وقتی از ته دلت بگویی و بنویسی به دل هم خواهد نشست فقط باید از چیزهایی بگویی که باورشان داری و از عشق می آیند...

و امروز تولد این عاشقانه است

عاشقانه ای که یک سال برای تو سروده شد ، به این امید که تو هم عاشقانه بخوانی اش 

یک سال برایت از خودت نوشتم از قشنگی ها و شیرینی ها و لحظه های ناب که شاید فقط من تجربه شان کردم و شاید خیلی های دیگر هم مثل من که با خواندنش لذت بردند از این احساس های مشترک و خیلی های دیگر منتظر چشیدن طعم آن شیرینی ها

و نوشتم گاهی برایت از درد و غم و سختی و ناراحتی که هیچ دلم نمیخواست این عاشقانه ی قشنگی که برای تو ساخته ام ، برای نوشتن از تویی که قشنگ ترین بهانه زندگی ام هستی بوی دلتنگی و غم دهد اما ببخش که گاهی (دلم نمی خواهد بگویم که خواهی دانست) که زور  غم های این دنیا بیشتر است و آدم باید جایی خودش را خالی کند و کسانی را به کمک بطلبد که آهای به خدا دلتنگم ،غم دارم  برایم دعا کنید و ما کسانی را داریم به لطف خدا که دوست واقعی بودند و هستند و همیشه به یادمان و آرامش دادند و من هم نوشتم برای تو که بدانی همیشه همه چیز در این دنیای خاکی بر وفق مراد نیست و تلخی هم هست

و خدا هم هست

و دوست هم هست... 

اما آرزویم برایت این است که خانه ی دلت پر شود از خدا که اگر روزی غم هم آمد دست در دست خدا بیرونش کنی از دلت و آرام باشد دلت همیشه ی خدا...

و از خواهر مهربانم ،از خاله ی عزیزت که عاشق توست ، هم بی نهایت سپاسگزارم که مرا با این محیط زیبا آشنا کرد و تشویق برای نوشتن از تو و این به اصطلاح  وبلاگ را برایت ساخت و باعث شد من هم سرگرمی به اصطلاح سالمی داشته باشم!!!

♥دلم برایت خیلی تنگ شده خواهری خیلی،تا به حال نشده بود اینهــــــمه از هم دور باشیم و نبینمت و فقط صدایت را بشنوم...فدای تو عزیزترین این سه روز باقیمانده هم سخت منتظرت هستم ، منتظرت هستم با دست پر از زیارتش بیایی و آرام و شاد و سلامت ،گلم این عاشقانه ی یک ساله را مدیون تو هستم و همیشه برایت آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم به امید روزی که من هم طعم شیرین خواهر زاده را بچشم و البته طعم عاشقانه هایت را با او ♥♥♥ 

niniweblog.com

 

و به امید روزهایی که خود تو اینجا بنویسی دخترکم ، از هرچه میخواهی و از زیباترین لحظاتی که در انتظار توست و شاید از مادری که روزگاری برایت ، خاطراتت را عاشقانه می نگاشته... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (39)

ندا مامان نيايش
29 فروردین 91 10:03
سلام عزيزم . مثل هميشه قشنگ و پراحساس .
ممنون از حس قشنگ خودت و حس زيباتري كه به خواننده القا مي كني .
مبارك باشه تولد وبلاگت .
اميدوارم كه همه آرزوهاي قشنگي كه كردي اجابت بشه .
و اميدوارم كه خاله جون نيايش هم از اين سفر با دست پر از معنويت برگردن و به زودي شما هم مشرف بشين .
و همچنين اميدوارم كه دختران كوچولوي امروزمون و مادرهاي بزرگ فردا براي كوچولوهاي خودشون ثبت كنن كه اين وبلاگ ها از كجا و توسط چه كساني ايجاد شد ...
دوستون داريم من و نيايش ...


سلام ممنونم دوست خوبم
این احساس و انرژی مثبت شما دوستای گل هست که نوشته ها رو زیبا میکنه و آدم رو تشویق به نوشتن
دوستتون دارم گلم ممنون از حضورت و دعاهات الهی امین


مادر کوثر
29 فروردین 91 14:37
وااااااااااااااای عزیزم
یک سالگی وبلاگ نیایش جونمون مبارررررررررررررررککککککک
تبلد تبلد تبلدت مبالکککککککککک

خیلی خیلی عالی نوشتی. حال و هواتو خیلی خوب حس کردم. حس های مشترک زیادی با هم داریم عزیزم.


ممنون عزیزم می دونم آره مادریم دیگه شما هم از دوست های خوب من هستی
مادر کوثر
29 فروردین 91 14:41
امیدوارم نیایش جون خوشگل و شیرین زبون همیشه در پناه و لطف خدا و در سایه پدر و مادر عزیزش روز به روز بزرگتر و شادتر بشه و هیچگاه غم دنیا به این اندازه که قلب مادر مهربونشو آزرده، قلب کوچیکشو نیازاره.
عزیزم حرفای خیلی خوبی به نیایش جون زدی. حتما بعدها به داشتنه همچین مادری احساس غرور خواهد کرد.
زمانیکه خودش بخواد دست به نوشتن ببره و متوجه میشه که تک تک این جملات با یه حس متفاوت و زیبا نوشته شده. یه حس سرشار از عشق و محبت نسبت به یه هدیه زیبای خداوندی
شاد باشید و سلامت


ممنون از نظر لطفت من همیشه به داشتن دوست های گلی مثل شما افتخار میکنم و حتما هم کوثر جون به داشتن مادری مثل شما افتخار خواهد کرد خیلی ممنونم از این همه محبتت و حضور گرمت دوستتون دارم
مادر کوثر
29 فروردین 91 14:42
و خوشبحاله خاله جون نیایش که شما و نیایش جون خواهر و خواهرزاده شون هستید
زیارتشون قبول و انشالله به سلامتی برگردن و بزودی خبر مشرف شدن شما رو از اینجا بخونیم. انشالله


ان شا الله عزیزم ان شا الله قسمت همه دوستان بشه ممنون
مریم مامان نخودچی
29 فروردین 91 14:53
دوست گلم نی نی قشنگ ما تو مسابقه نی نی متفکر شرکت کرده
لطفا بهش رای بدید مارو خوشحال کنید...
امیر مهدی کوچولو همون نی نی لخت
http://noruz1391.niniweblog.com/cat6.php

رای گیری روز اول اردیبهشت


چــــــــــشم!
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
29 فروردین 91 14:58
سلام مهربان.
اینقدر عاشقانه و شیرین سخن دلت را بر زبان آوردی که فقط دلم میخواهد زل بزنم به این صفحه و بارها و بارها این پست رو بخونم.
تولد خانه عشقت مبارک.خانه ات مجازی است اما عاشقانه هایت که واقعی است. به پاس همین عاشقانه های واقعی از خدا میخوام که همه آرزوهای قشنگت را و دعاهای زیبایت را به خیر برآورده کند.آمین.


سلام دوست همیشه همراه و عزیز ممنون از نظر لطفت شما که خودت زیبا و دلنشین می نویسی عزیزم این حس قشنگ شما دوستای گل و مامانای مهربونه که زیبا میبینه و می خونه برای همه آرزو دارم همه لحظه های زندگی تون شاد باشه و پر از حس های قشنگ ممنون از این همه انرژی مثبت
مریم مامان نخودچی
29 فروردین 91 14:59
دوست گلم نی نی قشنگ ما تو مسابقه نی نی متفکر شرکت کرده لطفا بهش رای بدید مارو خوشحال کنید... امیر مهدی کوچولو همون نی نی لخت http://noruz1391.niniweblog.com/cat6.php رای گیری روز اول اردیبهشت
مامان ماهان
29 فروردین 91 15:53
تولد وبلاگتون مبارک


واااااااااااااااااای چقدر زیبا و پر احساس بود
چقدر قشنگ و دلنشین نوشتی
نوشته هات حس خوبی بهم میده یه انرژی مثبت
الهی همه آرزوهای قشنگت برآورده بشه آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن


برای همه دوستای گلی مثل شما آرزوی بهترین ها رو دارم این شما عزیزان هستید که پر از انرزی مثبتید ممنون
آسمونی ها
29 فروردین 91 16:57
تولد مامن عاشقانه هاتون مبارک

قلمت خیلی روون و زیباست.
آفرین
نیایش گل
قدر مامان و بابا رو خیلی بدون


ممنون عزیزم محبت داری
عشقتون پایدار و خونه دلتون همیشه شاد و پر از نور خدا
حنانه
29 فروردین 91 18:35
سلامـ
امیدوارم همیشه اینجا پابرجا باشه


سلام ممنون ان شا الله
مامان امیر علی
29 فروردین 91 18:45
وای وای عزیزم مبارک باشه خانمی خسته نباشی .همیشه شاد باشید .بوس


ممنون عزیزم بوس
سمیه : مامان مسیح مقدس
29 فروردین 91 23:21
عزیزم...سلام...این تولد یک سالگی زیبا و رویایی رو به شما و صاحب این عاشقانه...یعنی نیایش جون مهربون...تبریک میگم...عاشقانه هاتون ..ابدی...
مرسی که همیشه به ما لطف دارین و سر می زنین...دوستتون داریم...


سلام عزیزم ممنون اومدی و ممنون از محبتت ما هم شما رو دوست داریم پاینده باشید
بابایی
30 فروردین 91 6:45
زبان قاصر است از محبت های بی دریغت به من و ارزش آفرین عشقمان نیایش . کاش کلمات می توانست ذره ای از محبت هایت را معنی کند . آری تو بالاترین معنای وجود خدا بر روی زمینی ""مادر"" .
نیایشم خدا کند بتوانی ذره ای از محبت هایش را جبران کنی و خود نیز بتوانی تجربه کنی این بالاترین نعمت خدا به وجود انسان را.
همسرم عاشقانه از تو سپاس که بخشیدی خودت را به ما.


عزیزترین کاش زبان من هم گویای محبت های بی اندازه ات بود خودت که بهتر میدانی تا چه حد مدیون تو هستم و عاشقانه دوستت دارم باز هم از تو به خاطر همیشه بودنت بی نهایت سپاس.......................
مادر کوثر
30 فروردین 91 7:06
سلام عزیزم
ممنون از حضور گرم و پرمهرت
همیشه شاد و خندون باشید گلم
خصوصی



سلام خانمی ممنونم از محبت های شما
چک کردم
مامان نسترن
30 فروردین 91 9:00
الهی 100 سال سالم وسلامت باشی مامان مهربون تا بتونی همیشه لحظه های شاد زندگیتو ثبت کنی.
سالگرد تولد وبلاگت مبارک عزیزم


قربونت برم عزیزم ان شا الله سایه شما هم مستدام باشه همیشه و تا ابد رو سر آرین گلم شاد باشید و موفق
مامان سانای
30 فروردین 91 9:09
چه زیبا با کلمات بازی می کنی آنقدر قشنگ وشیرین احساس دلت را بیان می کنی که دوست دارم بارها بخوانم .
زهره جون ایشالله هیچ وقت دیگه غم سراغت نیاد فقط وفقط از خوشی وشادی در وب نانی جون بنویسی وما هم با شادی های شما شاد بشیم .
از بابت تلگراف و کامنت های زیبایت ممنون .


ممنون از شما عزیزم دوست همیشه همراه
وجود شما آدم رو تشویق به نوشتن میکنه
دوستتون دارم پر باشید از انرژی مثبت همچنان ...
مامان سارینا
30 فروردین 91 9:29
سلام مامانی. چقدر زیبا نوشته بودی منو مست کردی خاله با حرفهای قشنگت . حتما نیایش عزیز هم قدر این مامان گل و مهربون رو میدونه . دست خاله جوونی نیایش هم درد نکنه که باعث شده این وبلاگ خوشگل رو برای دخملی گلت درست کنی . یک ساله شدن وبلاگ رو بهتون تبریک میگم انشالله که سالهای سال پر رونق باشه و روز به روز مطالبش آپدیت بشه . واسه خودت شوهر عزیزت و دخملی گلت آرزوی سلامتی دارم . شاد باشی خاله گلی . نیایش عزیز رو از طرف من خیلی ببوسید


ممنونم عزیزم از محبتت دوست خوبم به داشتن دوست های گلی مثل شما افتخار میکنم ممنون از حضورت و نظر لطفت م هم برای شما آرزوی سلامتی دارم و موفقیت هزاران بوسه برای شما
ندا مامان نيايش
30 فروردین 91 9:41
خصوصي داري خانمي .


ممنون چک کردم
الهام مامان رامیلا
30 فروردین 91 11:32
سلام دوست قشنگم خوبی مرسی گلم خیلی به زحمت افتادی تو این چند روز ببخشید
مبارک باشه یکسالگی وبلاگتون انشالله سالیان سال برای نیایش قشنگم بنویسی از عاشقانه هاتون
به به چه گل لاله قشنگی خیلی ناز بود مثل خود نیایش راستی زیارت هم قبول خوشبحالتون انشالله هر چی از امام رضا خواستی بهتون بده
راستی شما ساکن تهرانید با این حیاط قشنگتون ؟


سلام دوست گلم ممنون از حضورت و نظر لطفت چشات قشنگ میبینه دوست خوبم ان شا الله شماهم موفق و سالم و شاد باشید همیشه
نه عزیزم مشهد هستم


مامان طاها
30 فروردین 91 14:31
سلام عزیزم سال نوتون مبارک تولد وبلاگ نیایش جونمم مبارک ایشالله روزی برسه که خودش بتونه مشغول نوشتن بشه ومثل مامانیش اینقدر پر احساس وزیبا بنویسه ممنون که به ما سر میزنید نی نی تو دلمم خوبه راحت واروم واسه خودش لالا کرده امیدوارم خدا صدام رو بشنوه ویه دخمل ناز نازی مثل نیایش جون بهم بده البته اول از همه فقط سالم وصالح باشه


سلام خانمی سال نو شما هم مبارک باشه ممنون عزیزم که اومدی ان شا الله که نی نی ات سالم باشه حالا دختر هم بود چه بهتر ممنون از لطف و محبتت به من و نیایش
مادر کوثر
30 فروردین 91 17:45
عزیزم دوست ندارم با خوندن اون پست های رمزدار ناراحت بشی


دوستتون دارم
سمانه مامان پارسا جون
30 فروردین 91 19:54
زهره جون عزیزم تولد خانه عشقت مبارک
خیلی خیلی زیبا و با احساس نوشتی خیلی
لذت بردم از خوندن اینهمه احساسلت قشنگ وو زیبا
امیدوارم روزی برسه که 100 سالگی وب دخملت رو تبریک بگیم


ممنونم عزیزم این از محبت و لطف شماست که اینهمه زیبا می بینید و حس مثبتی به آدم منتقل میکنید ممنونم دوست خوبم ان شا الله خونه ی عشق همتون پایدار باشه ...
بابای دوقلوها
31 فروردین 91 7:18
و به این امید که این وبلاگ جایی باشد برای خاطرات بچه های نیایش گلی


دخملی خیلی ناز و ملوسه
خدا پشت و پناهش باشه


ان شا الله ممنون از حضور شما و دعای قشنگتون خدا پشت و پناه دو قلوها
مامان مانی جون
31 فروردین 91 14:58
الهی صد سالگی وبلاگ نیایش جونو بنویسی البته در سلامتی کامل


ممنون عزیزم
مامان یسنا
31 فروردین 91 15:50
عزیز دلم باز من دیر رسیدم به این عاشقانه قشنگ!!
چقدر قشنگ این احساس رو بیان کردی. واقعا که من اگه هزارتا کار هم داشته باشم ولی این خونه و این دوستام رو که شاید هیچ وقت حضوری هم نبینمشون رو نمیتونم فراموش کنم. نیایش گلم این دوستیها رو شما بچه ها باید قدر بدونین دوستت دارم هزاران بار وبه این امید که وقتی بزرگ شدین با یسنای من دوستای خوبی واسه هم بشین


ممنون از لطفت عزیزم و اینکه اومدی ما هم شما رو دوست داریم موفق باشی و شاد همیشه ان شا الله که دوستای خوبی بشن برای هم
مامان پریسا
31 فروردین 91 16:27
سلام تبریک میگم. امید وارم سالیان زیادی از خوشیهاتون اینجا بنویسد.


سلام ممنون عزیزم ان شا الله
مامان علی
1 اردیبهشت 91 2:00
چراغ این خونه همیشه روشن سالگرد آشیانه آبی عشقت مبارک دوست بسیار عزیزم



روزی می یاد که دخترت با غرور میاد اینجا مث من و همه آدم هایی که میان و می رن و ردپاهاشون رو جا می گذارن روی تن نوشته های قشنگت که همش از عشق میاد و لاجرم با عشق میشینه تا ته دلشون . پاهاش گرم می شه برفرش احساست که براش با نقش و نگار امید بافتی.. و اما نقش من و امثال من خوندن آدم هایی که حرف دلشون رو در رهگذار نوشتار برات هجی کردن. سرزدن از در پشتی خانه است به دوستی که در حیاط خلوت روحش چای دارچین هورت می کشه. این طوری می شه به آدمی از جنس کلمه، عشقی حقیقی (حقیقتا حقیقی!) ورزید.
شاید اما، قشنگترین قسمت این ماجرا همون نسیم تسهیم فکرهای خوب باشه که از یک پنجره باز به پنجره دیگه می وزه. از خانه ای به خانه دیگه. از کوچه ای به کوچه دیگه. یه تشویق. یه کلام ساده. یه راهنمایی بی چشمداشت. یه آفرین از ته دل. یه دلگرمی. یه سلام لبخندآگین. همین..


ممنون عزیز دل به خاطر این همه قشنگی که از کلامت به دل میشینه ممنون به خاطر این همه محبت به منی که هیچم من از شما اموختم زیبا دیدن و نوشتن رو خیلی دوستتون دارم به خاطر همه چیز سپاس که زبانم عاجز هست از گفتن حرفی در مقابل این همه زیبایی که از کلام شما می باره
مامان علی
1 اردیبهشت 91 2:02
زهره عزیزم ، کاش بدونی چقدر عاشق این خانه آبی و ساکنانش بوده ام تو همین مدت کم.. ، میخوام بدونی که همیشه آموخته ام از نوشته هات..که از این خانه پربار به پنجره های ناب و انسانهای بینظیری رسیده ام و دوستان ارزشمندی چون شما پیدا کردم ..میخوام بدونی توی این مدت کمی که باهات آشنا شدم بیشتر نوشته هات رو خوندم..شاد شدم با لحظه هات و گاهی هم اشک ریختم با غمهات برای سلامتی تون دعا کردم همیشه و با شادیهات شاد و غمهات غمگین شدم.. من هم مثل خودت این خونه و مجازی رو بسیار دوست دارم.اینجا که ذهنها مجال پیدا میکنند تا درونشون رونشون بدن..وقتی شروع به نوشتن کردم هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر به دوستان مجازی م دلبسته شم.خوشحالم که هستی و می نویسی زهره جان اون هم اینقدر زیبا و پرشور .
خانه ات همیشه آباد و چراغش روشن باد..نیایش عزیزم عزیزم رو ببوس لطفا


عزیز دلم میدونم که هر چی هم بخوام بگم جواب این همه لطف و محبت شما دوست مهربان نمیشه واقعا ممنونم ازت و به داشتنت افتخار میکنم و به خودم میبالم همیشه حضورت مایه دلگرمی بوده و حرفات از اون بیشتر مایه ارامش دل ممنونم ازت به خاطر همه چیز به خاطر مهربونی و صفات به خاطر عشق و احساس قشنگی که بهم میدی به خاطر همه لحظه هایی که با حضورت پرش کردی وپر رنگ به خاطر نیایش های زیبات و دعاهای پر مهرت من هم همیشه برات آرزوی سلامتی دارم و شادی و موفقیت
باش همیشه، دوست من ...
سمیه : مامان مسیح مقدس
1 اردیبهشت 91 13:50
سلام عزیزم...ممنونم که به ما سر میزنی خانومی...نیایش عزیزم خوبه ؟ چرا ازش عکس کم میزاری...
دلمون می خواد بیشتر ببینیم این خوشگل خانوم رو...
ما آپیم


سلام عزیزم ممنون اومدی من توی پست قبلی کلی عکس گذاشتم بازم چشم ممنون از لطفت
الهام مامان رامیلا
1 اردیبهشت 91 17:52
سلام عزیز ما تهران هستیم به به خوش به سعادت شما که مشهد هستید البته من دوستای وبلاگی مشهدی خیلی دارم و شما هم یکی از بهترین اونها هستید
من الان 10 سال بیشتره که مشهد نیومدم و طلبیده نشدم شما برام نایب زیاره باش احتمالا که آدم بدی هستم نمی تونم بیام و سعادت ندارم


سلام خانمی ممنون ازت
نظر لطف شماست خوب ها همیشه خوب می بینند ان شا الله که بطلبه به خوبی و بدی نیست دوست خوبم
اگر خدا بخواد و شما هم بخوای اون هم می طلبه ان شا الله ما همیشه به یاد همه دوستان هستیم
مادر کوثر
2 اردیبهشت 91 14:42



هزاران بوسه برای شما
مامان رها
2 اردیبهشت 91 17:19
سلام عزیزم تولد وبلاگتون مبارک ،نوشتتون هم خیلی زیبا بود


سلام خانمی ممنون از شما و حضور گرمتون
عمه ی امیرحسین
3 اردیبهشت 91 1:38
1 ساله شدن وبتون مبااااااااااااااااااارک باشه عزیزم . خیلی زیبا احساستون رو برای خواهرتون بیان کردید همینطور ستایش عزیزم


ممنون عزیزم شما لطف دارید ممنون اومدی
مامان سهند
3 اردیبهشت 91 14:13
یک سالگی وبلاگت مبارک عزیزم امیدوارم خبر جشن عروسی نیایش عزیزم رو بهمون بدی توی همین وبلاگ


ممنون خانمی خیلی لطف داری ان شاا لله که همین طور باشه برای همه دوستان ان شا الله که زنده باشم و اون روز رو ببینم
مامان علی
3 اردیبهشت 91 14:30
سلام گلم سلام و ممنون ازینهمه شوروشوقی که توی این حضورسراسر مهرت به من تزریق کردی ممنون بخاطر مهربونیات .ارزانی شما این نوشته های ناقابل من که با بزرگواری تمام پلکهای نازنینت رو خسته می کنی واین پستهای طولانی رو می خونی ومن در برابر اینهمه مهر اینهمه صفایی که توی سینه ت هست کاری نکردم جز یه آفرین از ته دل برای اون پست بسیار زیبات که بارها و بارها خوندمش و سیر نشدم ازش، برای شما که مثل نوازنده های چیره دست آواز زندگیت رو با گشاده دستی توی این کوی و برزن دنیای مجازی سازمی کنی .اونوقت این آواز-نوشته ها رو یواشکی نوشیدن و حتی سکه خسته نباشیدی در کلاهت ننهادن!عین بی انصافی و دور از ادبه... شرمنده ام دوست!که اینروزا کمتر بهت سر می زنم چه کنم که روز-شب هام همین بیست و اندی ساعت بیشتر نیست...




تمام حرفی که توی دلمه رو اینجوری بهت میگم که :
برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یادت روشنم می دارد
سپـــــــــــــــــــــــــــــاس
مامی امیرحسین
4 اردیبهشت 91 13:45
پستتون خیلی زیبا بود...قلمتون شیوا و دوست داشتنیه.آدم همیشه برای اومدن به وبلاگ نیایش انگیزه داره.یک سالگیش مبارک...وبلاگ زیباتون.هر پستش پر از شادی و روح تازه.هر سطرش پر از خبرای خوب...
داشتن دختری شیرین و مهربون و خوشگل مثل نیایش نازنین موهبت بزرگیه و واقعا هدیه است از جانب خدای مهربون.دوستون دارم.ندیده و نشناخته...


مرسی عزیزم بودن دوست های گلی مثل شما به آدم انگیزه و شوق نوشتن میده خیلی ممنون از نظر لطف و محبتتون من هم شما رو خیلی دوست دارم موفق و شاد باشید همیشه هزاران بار ممنونم بوووووووس
مامی امیرحسین
4 اردیبهشت 91 13:46
همین الان میرم به نیایش نازنینم رای میدم.خیلی عکسش خوشگله که.فدای اون ژست متفکرت بشم خاله


مرسی عزیزم ممنونم از حضور گرمت
خاله
4 اردیبهشت 91 22:14
سلام خواهری . دیشب یه عالمه چیز نوشتم .. کد امنیتی رو یادم رفت بزنم همش پرید
حالا دوباره برات می نویسم .. مرسی از اینکه اینقدر قشنگ محبتتو بهم نشون میدی .. شاید من نتونم مثه تو ابراز احساس کنم ولی دقیقا همون حسی رو که تو داشتی منم داشتم و اگه بیشتر نبود کمتر هم نبود.دلم برای نیایش شیرین زبونم هم یه ذره شده بود .... قربونش برم که میخواد ادای ما رو دربیاره و میگه دلم واسه خاله یه ذرررررررررررره تنگ شده !!!!!!!

اونجا که بودم بیشتر از همه به یاد شما و مامان و بابا بودم . واسه نیایش خیلی دعا کردم و واسه تو و شوهرت .
حتی دلم واسه وبلاگ این وروجک هم تنگ شده بود .تولد یکسالگی وبلاگش مبارک باشه . ایشالا نی نی وبلاگ همیشه پا بر جا باشه که وبلاگ نیایش جونمم همیشه باشه ... خوشحالم که اینقدر دلبسته ی اینجا و دوستای حقیقی این سرزمین مجازی شدی . عشق خاله رو ببوس از طرف خاله اش .


قربونت برم من عزیزم خیلی دوستت دارم و ممنونم ازت به خاطر محبت هات گلم هم به من هم به نیایش خاله عزیزم شاد باشی همیشه و موفق ممنون که اومدی به خونه خودت نیایش هم عاشقانه دوستت داره خاله ی مهربون اینقدر این سجاده کوچولویی که بهش دادی رو دوست داره که همش از اون روز نماز می خونه روش حتما در اولین فرصت عکسهاش رو میذارم ممنونم بازم ازت
خواهرت
7 اردیبهشت 91 15:31
قربون این گل دخمل برم که از الان نماز میخونه . قابلی نداشت آبجی جون . ممنون
میبوسمتون


ممنون عزیزم خیلی هم قابل بود به قول نیایش دست گلت درد نکنه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد