سفر به شمال ( مهر90 )
سلام به همه دوستای خوبم
ما برگشتیم ...
روز دوشنبه 4 مهر راه افتادیم به سمت شمال تا برای روز تولد نیایش جون 5 مهر کنار دریا باشیم خدا رو شکر خیلی خوب بود نیایش هم خیلی عاشق دریا شده بود همش می گفت بیم دیا ، آب بادی ،شینا ولی خب اصلا تو آب نرفت وقتی موج میزد و آب می اومد تو ساحل نیایش فرار میکرد! نمیدونم شاید از مو ج ها میترسید آخه دریا خیلی موج داشت شایدم سردش بود آخه هوا یه کم سرد شده بود ولی در کل خیلی بهش خوش گذشت همش میگفت: دَیا بیم دیا (بریم دریا) من دیا خیلی خیلی دوووو(من دریا رو خیلی خیلی دوست دارم) لب ِ دیا عت (بریم لب دریا عکس بگیریم )اَپ پیکو پیکو(اسب پیتکو پیتکو)
روز تولدش بابل سر بودیم و بعد راه افتادیم به سمت نمک آبرود و ساعت 7 شب رسیدیم هتل پارسیان خزر (همون هتل هایت سابق!) و دو شب هم اونجا بودیم روز اول که هوا خیلی خیلی بارونی بود ولی روز دوم خیلی خوب بود و رفتیم گشت و گذار ،جای همه خالی میگم این شمالی ها هیچ وقت افسرده نمیشن با این آب و هوای فوق العاده و دریا و جنگل ، من که هر چی برم شمال و دریا و جنگل بازم خسته نمیشم و دوست دارم بازم برم البته تله کابین رو نتونستیم بریم چون میگفتن هوا اون بالا بالا (به قول نیایش )خیلی سرده الان خیلی حیف شد چون اون بالا خیلی قشنگ بود من خودم قبلا رفته بودم با بابا مهدی وقتی تو عقد بودیم یه بار رفتم خیلی زیباست کاش هوا گرم بود میشد نیایش رو هم ببریم ان شا الله سال بعد...
ولی در کل خیلی خوب بود و روز 5 شنبه هفت مهر ساعت 1 و نیم ظهر از نمک آبرود راه افتادیم و 1 و نیم شب رسیدیم خونمون...
ممنون از بابایی گل که ما رو به این سفر برد ممنون عزیزم خیلی خوش گذشت...
امروز بالاخره تونستم بیام با عکس های نیایش جون در این سفر که سفر دومش به شمال بود و البته اولین سفر 3 نفره مون بود پارسال که رفتیم شمال یعنی همون ٥ مهر ٨٩ مامان جون نیایش (مامان من) هم باهامون بود و در سفر به تهران هم همراه مامان جون و باباجون (مامان و بابای بابا) بودیم ولی این دفعه 3 تایی رفتیم و جای همه خالی بود، خیلی خوب بود هوا بارونی بود ولی بارونش هم با صفا بود و روح آدم رو تازه می کرد خیلی خیلی با صفا بود ...
بابلسر 5 مهر 90
6 مهر 90 نمک آبرود ،هوا خیلی خیلی بارونی بود نشد جایی بریم!
نمک آبرود 7 مهر90
نیایش یاد گرفته که با دستش 2 رو نشون بده و بگه که 2 سالشه البته مفهوم دو رو الان کاملا درک میکنه و هرچیزی که دو تا باشه میگه که دوتاست
ادامه عکس ها و خاطرات با یه کم جزئیات بیشتر تو پست بعد!!