نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

ثمره ی عشق

خوشبختم ، تو با منی ...

توی این روزهایی که انگاری خیلی تند میگذرن هی دنبال فرصتی میگردم، بیام و بنویسم از شیرینی ها و خوشمزگی ها و دغدغه های این روزهات و هی وقت نمیشه ! فرصتی هم اگه پیدا بشه که کاری نداشته باشم بازم دلم نمیاد تو رو به حال خودت بذارم و بیام اینجا ... ولی چه قدر دلم میخواد بنویسم برای تو برا ی خودم ... و برم خونه ی دوستامون و از شیرینی های کوچولوهای با مزه ای که دوست جونی هامون هستن بخونم  ...همین جا از همه دوستایی که دیر به دیر میام خونه هاشون کمال عذر خواهی رو دارم ! تازه شروع هم که میکنم به نوشتن باز یادم میره چی میخواستم بنویسم برای همین همین جور مینویسم تا خودش بیاد شاید یادم بیاد     عزیز دلم ، توی این روزهای ...
26 شهريور 1392

کوچولویَم کوچولــــــــــــــــــو ...صورتم مثل هلــــــــــــــــــــو

 دخترا سیب گلابَن .... هلو َن یا آب نباتَن؟ هر چی که باشی عشق منی شکلات من!!!!!!!         هر لحظه خدا رو به خاطر داشتنت شکر میکنم دخترم عاشقانه دوستت دارم  هلوی من روزت مبارک          این گلابیه واقعا بزرگه ها ولی کنار این هلوهای خانواده عددی نیست و همین طور اون یکی هلوی کوچیکی که البته وقتی کنار اون هلوی زیبای خانواده نبود برای خودش کسی بود           این عکس ها رو صرفا جهت ترشح بزاق بینندگان ،  اِ ببخشید صرفا جهت نشون دادن ذوق و هنر خاله فریده د...
16 شهريور 1392

تو اردکی یا غازی ؟!!!!کفتر بازی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

   ما که نفهمیدیم این جوجه اردکا که اینقدر بزرگ شدن اردکن بالاخره یا غاز خوش بیان؟         صداشون واقعا عجیب و غریبه یعنی صدای اردک چه جوریه واقعا ؟ وقتی صدا میدادن یه هو برگشتی گفتی: مامان آخه ببین اینا چه قدر عر عر میکنن نمیذارن من بخوابم! یعنی این تشبیه کردنت منو کشته آخه چرا عر عر حالا ؟!         من رو به اردکا: تو اردکی یا غازی؟ بابا رو به من : من غاز خوش بیانم! تو رو به من و بابا : نه بابا اینا اردکای خوش بخت ان! !!!!!!!!         واقعا هم که خوش بختن با وجود دوستی م...
14 شهريور 1392

حالم گرفته شد !!!

بعد مدتی باز یه وقتی پیدا شد بیام و بنویسم از تو ! یه کمی بی حوصله بودم گفتم بیام از مزه پرونی هات بنویسم حال و هوام عوض شه الان داشتم برات مینوشتم خیلی زیاد هم نوشته بودم اما نمیدونم یه هو چی شد همش پرید ! حالم گرفته شد شدید !  اومدم ارسالش کنم با خودم گفتم قبلش یه کپی بگیرم بعد ارسال کنم که یه هو همه چی پرید نمیدونم این گوگل کروم چرا این طوریه یه بار دیگه هم این جوری شد ! نمیدونم کی دوباره حوصله کنم برات بنویسم ؟ببخشید ....   میخوام آهنگ وبلاگت رو برات بنویسم !   آرومــــــم  وقتــــــی که  پیش تو و زیبــــــاییت میشینم  باور کن دنیا رو من با چشمای تو میبینم...
11 شهريور 1392

بالاخــــــــــــره اومــــــــــــــــــدم !!!

قبل از هر چیزی باید از همه دوستای مهربونم که این مدت جویای احوالمون بودن تشکر کنم و بگم که شرمنده ی همتون هستم که نتونستم سر بزنم به خونه هاتون  حتما میام و از خجالتتون در میام امیدوارم به حساب بی معرفتی و کم لطفتی نذارید خدای نکرده که خیلی غصه میخورم ببخشید عزیزای دل هیچ وقت فکر نمیکردم غیبتمون یک ماهه بشه ولی این دفعه شد دیگه ایشالا تکرار نشه    تازه زمانی هم که تونستم بالاخره چند دقیقه بشینم پای سیستم فقط شد اون همه کامنت های پر مهرتون رو جواب بدم و دیگه به آپ کردن وبلاگ و سر زدن به خونه های همه تون نرسید   و نیایش هم زیاد اجازه کار با کامپیوتر رو به من نمیده اگه روشن بشه خودش میاد و میخواد که باز...
1 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد