نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

ثمره ی عشق

17 ماهگی نیایش

دختر نازنینم 17 ماهت که بود دیگه 8 تا دندون داشتی و خیلی بامزه کلمات رو میگفتی ، خیلی بامزه کتاب میخوندی یه صداهایی از خودت در می آوردی مثلا داری میخونی البته الان هم همون جوری هستی ولی با مزه تر ...خیلی کارایی میکردی که همه مخصوصا من ذوق میکردم کلی مثلا میرفتی پایین کتابخونه وامیستادی و با دستت اشاره میکردی به بالا و میگفتی با....با.....آبو...آبووو...یعنی میخواستی در کتابخونه رو باز کنم و آلبوم رو بهت بدم این در حالی بود که فقط یکی دو بار دیده بودی من از اونجا آلبوم بر میدارم ،عاشق آلبوم دیدن بودی و هستی البته الان که دیگه دستم رو میگیری و میکشی هر جا میخوای تا هر چی میخوای بهت بدم،تو آلبوم هم عکس همه رو تشخیص میدادی و میگفتی...
17 ارديبهشت 1390

شیرین زبون 13 ماهه مامان

دخترم وقتی هنوز 12 ماهت تموم نشده بود شیرین کاری هات دل من و بابایی رو میبرد دختر باهوشی بودی و هستی همیشه حس میکنم جلو تر از سن خودت رفتار میکردی وقتی مامان و بابا میگفتی دلمون میخواست به جای جواب دادن بهت همش بغلت کنیم و بچلونیمت همین کار رو هم میکردیم البته بابا بیشتر آخه شیرین زبونی گلم... خیلی از حرفا رو از همون یک سالگی میفهمیدی و مفهوم کلمات رو خوب درک میکردی فقط نمیتونستی همشو به زبون بیاری ولی خیلی از مفاهیم رو درک میکردی    وقتی بهت میگفتم نی نی رو بیار بذار تو تاب میرفتی عروسکت رو می آوردی و سعی میکردی بذاریش تو تابت و همش میگفتی نی نی، تا ،تا...      بهت میگفتم برو پوشک رو ...
16 ارديبهشت 1390

برای همسرم به مناسبت ششمین سالگرد عقدمون(16اردیبهشت)

  آن شب ... که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ... تماشا می کرد ...   آن شب ...     که شب پره ها عاشــقـــانه تر ...   نــــور را می جســـتند ...!   و اتاقم ..   سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... ! دانستم.. تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!     امشب ب از شب توست...   ام شب باز شب از تو گفتن است... و شب ی است غرق سکوت و من...
15 ارديبهشت 1390

یک روز قبل از جشن تولد یک سالگی

عزیزم چه قدر زود یک سال گذشت باورم نمیشه که این قدر بزرگ شدی میدونی فردا چه روزیه آره فردا میخوام برات جشن تولد بگیرم البته زودتر داریم جشن رو میگیریم یعنی فردا جمعه 2 مهر... هم به خاطراینکه جمعه است همه بتونن بیان(البته همه ای هم نیست خانوادگیه) هم به خاطر اینکه 5مهر میخواهیم با هم بریم شمال به مناسبت تولد یک سالگی ات عزیزم  خیلی خوش میگذره حتما ... دلم میخواد وقتی کنار دریا اولین قدم هات رو داری برمیداری کلی ازت فیلم بگیرم عشقم ...احتمالا تو اون ساعتی که تو به دنیا اومدی یعنی ساعت 12:25 دقیقه 5 مهر یک سال پیش رسیده باشیم نهارخوران گرگان چند روز پیش کلی رفتیم خرید کردیم برا تزیینات تولد و کیک هم سفا...
14 ارديبهشت 1390

تا قبل از یک سالگی

26 شهریور 89  که هنوز 12 ماهت تموم نشده بود اگه دستت رو از جایی می گرفتی که تمام خونه رو راه میرفتی به راحتی ولی بدون اینکه کمک بگیری از در و دیوار  10 تا 12 قدم میتونستی خودت راه بری کلمه های جیز و آتیش رو هم خیلی با مزه میگفتی و معنی اش رو خوب میفهمیدی...  کلمه دیگه ای که یاد گرفته بودی علی بود دایی علی که کلی ذوق کرده بود که تو اولین اسمی که گفتی علی بوده ولی من فکر میکنم اون موقع تو میخواستی بگی الو میگفتی الی.... خیلی دوست داشتی همش با تلفن صحبت کنی همین الان هم همینطوری... اینم از به به خوردنت....به به رو هم میگفتی ...هر وقت من در یخچال رو باز میکردم  یا داشتم آشپزی میکردم با اون صدا...
14 ارديبهشت 1390

فرهنگ لغت نیایش در 14 و 15 ماهگی

ماما،مام،مامان،مامانی نی نی = مامان،مامانی بابا،بابادی =بابا،بابایی آله = خاله دادی=دایی آب بادی=آب بازی بادی=بازی د َدَ = دَدَر الی= الو،علی عمممم=عمو عمه َ=عمه بو = توپ بووووو=بوس جی جی=... ما=مو گا=گاو ا َپ = اسب بَ بَ=به به تی تی =تو تو  آپو ،هاپو =هاپو + هر چیزی که نمیشناخت دَ=دست پا = پا با = باز دیش = جیش عَک = عکس نی نی=هر بچه ای که می دید+عروسکاش عتی=عروسک،عروس آبَ = آب حطی = حیاط نَ = نماز        &n...
14 ارديبهشت 1390

دخملم داره بزرگ میشه

گل قشنگم خیلی شیرین شدی مامانی کارای بامزه زیاد میکنی مخصوصا ژست هایی که موقع عکس گرفتن به خودت میگیری خیلی بامزه است... الان (25 مرداد89) یاد گرفتی با انگشت اشاره میکنی به چیزای مختلف و یه چیزایی به زبون خودت میگی عاشق حرف زدنتم عزیزم الان دیگه به راحتی و بدون کمک خودت وایمیستی و حتی در حالی که ایستادی دست هم میزنی    عزیزم راستی روز اول مرداد هم اون یکی دندونت یعنی دندون جلوی فک بالات، سمت چپ (چه جوری آدرس دادم) هم دراومد یعنی موقع عروسی خاله(5 مرداد) 3 تا دندون داشتی خوشگلم و روز 5 شهریور که 11 ماهت تموم میشد دندون چهارمت هم داشت درمی اومد... از شیطون بازی هات که دیگه هر چی بگم کم گفتم تمومی نداره  ...
12 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد