یا مقلب القلوب...
به آیینه مقابلت نگاه کن بهار پیش روی توست ... باور کن آیینه ای از بهشت رو به روی توست که آفریدگارت با لطف بی کرانش در مقابلت نهاده است بنگر که تا چه اندازه شفاف و لطیف و زیباست... راستی تو در این آیینه چه می بینی؟ می دانم! خنده ی گل ، تبسم غنچه ،رقص بنفشه، نوازش نسیم،حرکت سبزه ها،ترنم باران،ترانه ی چکاوک ها و چلچله ها را.... می دانم آنچه میبینی بیش از آن است که همه را بر زبان آوری... آنچه در این آیینه دیده میشود بهار است و تو در عمق این آیینه خدایت را میبینی و دست قدرت و سخاوت بی حدش را... و چه زیبا گفت آن معلم معرفت که: برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است "معرفت کردگار" پس ...